تاریخ انتشار :دوشنبه ۱ جوزا ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۵۳
کد مطلب : 143381
وقتی ترامپ، پیام‌آور میانه‌روی اسلامی می شود

دونالد ترامپ؛ رئیس جمهور امریکا می‌گوید که جنگ بر ضد تروریزم جنگ میان غرب و جهان اسلام نه؛ بلکه جنگ میان «خیر» و «شر» است.
ترامپ در سخنرانی اش در ریاض، خواستار مبارزه جدی علیه تروریزم شد.
او در حضور حدود ۴۰ تن از رهبران کشورهای مسلمان گفت:"ما در اینجا برای آن جمع نشده‌ایم که سخنرانی کرده بگوییم که مردم چگونه عبادت کنند، کدام کار را کنند و کدام را نکنند؛ بلکه با پیامی بر اساس منافع و ارزش‌های مشترک آمده‌ایم."
ترامپ از رهبران جهان اسلام خواست علیه گروه‌های «تروریستی» مبارزه جدی تر کرده و تروریست ها را از «عبادتگاه‌ها» برانند.
او گفت که امریکا و کشورهای اسلامی به همان شکل که علیه تروریزم مبارزه می‌کنند، به تلاش‌ها برای خشکاندن منابع مالی تروریست ها نیز ادامه می‌دهند.
وی از ایجاد یک مرکز جدید برای مبارزه با منابع مالی تروریزم به رهبری امریکا و رژيم سعودی خبر داد.
به باور کارشناسان، اقدامات و اظهارات مقام های امریکایی در عربستان سعودی یکبار دیگر این حقیقت را بازگو می کن که امریکا با امنیتی کردن فضای منطقه، سعی می کند اقدامات آتی خود برای تعمیم و تسری دامنه سلطه اش بر خاور میانه و کلیت جهان اسلام را عقلانی و موجه جلوه دهد و حتی اگر این اقدامات احتمالی، ورای معاهدات بین المللی و حقوق بین الملل نیز باشد خود را حق به جانب و این اقدامات را ضروری و اجتناب ناپذیر نشان دهد.
از موضع مقام های ارشد امریکایی در مورد وضعیت خاور میانه، «تروریزم اسلامی» و «خطر ایران» به خوبی پیداست که از دید امریکا، اسلام همان تروریزم و تروریزم همان اسلام است و با ایجاد گروه ها و جریان های افراط گرایی مانند طالبان، القاعده،‌ جبهه نصره و... به کمک رژيم های منحط و تحت سلطه عرب، متاسفانه این حنای دروغین و فریبنده امریکایی بیشتر رنگ واقعیت برخواهد داشت.
البته نباید از یاد برد که القاعده و داعش و اقمار منطقه ای آنها خود جریان های دست آموز امریکا و در خدمت اسلام هراسی امریکایی اند.
انتساب داعش به «خلافت اسلامی» به مثابه‌ یک آرمان‌شهر اسلامی نیز بر پایه‌ همین منظور انجام می‌شود.
این در حالی است که جریان خلافت‌خواهی پس از فروپاشی آخرین خلافت منسوب به اسلام یعنی امپراتوری عثمانی یکی از جریان‌های آرمان‌گرایانه‌ اجتماعی در دنیای اسلام بوده است.
کم نیستند شمار کسانی که تصور می‌کنند پس از فروپاشی نظم جهانی و گلوبال خلافت اسلامی که در نتیجه‌ آن، اسلام‌گرایی جای خود را به ناسیونالیزم، قوم‌گرایی و ملی‌گرایی لوکال و محلی داد، مسلمانان دچار فترت و ذلت شدند و این امر به سلطه‌ فراگیر غرب و بیگانگان بر سرنوشت ملت‌های مسلمان انجامید.
با این حساب، خلافت اسلامی نه یک نظام مطرود در اثر تغییر ساختار، باورها، ارزش‌ها و اصول زندگی اجتماعی توده‌ های مسلمان و استلزامات ناشی از غلبه‌ مدرنیته بر سنت در حوزه‌ سیاست و حکومت و جامعه و فرهنگ و سبک زندگی و... است؛ بلکه رویایی است که دیگر دیری است در اثر عوامل فراوان، نابود گشته و دستیابی دوباره به آن به یکی از آٰرمان ‌های تاریخی انسان مسلمان تبدیل شده است.
تا پیش از ظهور طالبان، القاعده، داعش و بوکوحرام، نگاه انسان مسلمان به خلافت اسلامی یک نگاه رویاپردازانه و آرمان‌گرایانه بود.
شماری از نخبگان مسلمان حتی تصور می‌کردند که تنها راه بازگشت رونق و شکوفایی و پیشرفت و استقلال و عزت و اقتدار شایسته‌ اسلام و مسلمانان، رجعت به اصل خلافت و زنده‌کردن دوران طلایی استقلال و اقتدار و اتحاد ملت‌های مسلمان در آن دوران است.
در میانه‌ این رویابافی‌ها و آرمان‌گرایی‌ها بود که القاعده در ابعاد جهانی و طالبان در سطح محلی، ظهور کردند که ایدئولوژی سیاسی خود را بر محور نجات جامعه‌ اسلامی و برقراری یک نظام جهانی مبتنی بر اصل خلافت اسلامی قرار دادند.
اسلام القاعده‌ای و اسلام طالبانی در واقع، مدل دست‌کاری‌شده و عمیقا سخت‌افزاری از اسلام خلفای اسلامی در گذشته هستند و همین امر، بر تمام رویاهای نخبگان و توده‌های مسلمان درباره‌ خلافت نقطه پایان گذاشت و چه‌بسا جای آن را کابوس‌های هولناک گرفت.
اتاق‌ های فکر و برنامه‌ریزی نهفته در پشت حرکت‌های طالبان و القاعده، مبانی اولیه‌ شکل‌گیری این شبکه‌ها را بربنیاد همان آرمان‌های بنیادین و همگانی جامعه‌ مسلمان بنا کردند: بازگشت به اصل خلافت و مبارزه با طاغوت و سلطه‌ جهانی غیر مسلمانان.
همین امر نیز منجر به اقبال فراگیر اولیه به حرکت‌های بازگشت‌گرایانه القاعده و طالبان شد؛ اما با مواجهه با سیستم اعمال قدرت عملی این شبکه‌ها، توده‌ها از دامن آنها رمیدند و این امر، فضا را برای به ظهور رساندن گروه‌های تازه ‌تر با رویکردهایی به مراتب تندروانه ‌تر در حوزه‌ تاسیس خلافت اسلامی فراهم کرد. داعش و بوکوحرام، معلول این فضای تازه هستند.
آنچه این دو گروه از خلافت و اسلام به نمایش می‌گذارند، به اندازه‌ای افراطی، بنیادگرایانه و ماهیتا بیگانه با پیام آسمانی اسلام است که طالبان و القاعده نسبت به آنها «میانه‌رو» به حساب می‌ آیند!
این نشان‌گر آن است که آنچه بر سر خلافت اسلامی از سوی گروه‌های افراطی و تروریستی نوظهور می‌آید، برنامه‌ای مدون و پیچیده از سوی کسانی است که نیاز و آرزوی جمعی مسلمانان برای بازگشت به عصر طلایی خلافت اسلامی را درک کرده و نسبت به آن احساس خطر نموده اند؛ بنابراین، داعش، بوکوحرام و اسلاف آنها، پیش از آن‌که تلاش درونی مسلمانان برای دست‌یابی دوباره به یک آرمان از دست‌شده‌ تاریخی باشد، پاسخ انحرافی قدرت‌های طاغوتی در برابر خلافت‌خواهی درونی و بازگشت‌گرایی ایدئولوژ‌یک جامعه‌ مسلمان است تا با اشباع کاذب این بازگشت‌گرایی واقعی، هم مسلمانان را از اسلام بزنند و هم اسلام سیاسی و دارای برنامه‌ برای مدیریت جهانی را از ریشه برکنند و اسلام امریکایی را جایگزین آن کنند؛ اسلامی که ترامپ امروزه پیام آور و منادی آن می شود و در سرزمین وحی در محضر بیش از ۴۰ رهبر مسلمان، مسلمانان را به میانه روی و پرهیز از «تروریزم اسلامی» دعوت می کند!

https://avapress.net/vdch6xnzz23nkxd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما