تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۴ قوس ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۳۱
کد مطلب : 120293
جنگِ ناجوانمردانه غرب بر ضد اسلام!
هر چه به سمت و سوی گذشته گام بر می داریم، انسانها جوانمرد تر و با مروت تر ظاهر می شوند و به تبعه آن جنگها و نبردهای واقع شده در همه اطراف و اکناف این کره خاکی، از اصول و ضوابط انسانی و اخلاقی تری برخوردار بوده است.

در گذشته ها و یا به اصطلاح قدیم ها، برای انجام جنگها و نبردها، میدانهای خاصی در نظر گرفته می شد و جنگ آوران از هر گروه و طایفه و کشوری در همان آوردگاه معین، تجمع کرده، زورآزمایی می کردند و معمولاً هم در این شیوه از نبردها خیانت نمی شد و به کس یا گروه و طایفه و کشوری، ظلم و اجحاف صورت نمی گرفت.

در جنگهای قدیم هر کس به کاردار خویش کار داشت و زنان و کودکان و خانه و کاشانه مردم از هر نوع گزند و تعرضی محفوظ و مصون بودند و در واقع نوعی عیب بود و جای شرم و خجالت داشت اگر گروه یا لشکری بیرون از محیط و میدان نبرد، افراد غیر نظامی و ملکی را مورد تعرض و آزار قرار می داد.

اما در زمانه ما شکل و فرم جنگها دستخوش تغییر و تحول بنیادین و تاسف باری شده؛ تا جایی که می توان گفت دیگر خبری از جنگهای جوانمردانه و با اصل و نسب در میان نیست و انسانها در دریدن و در هم کوبیدن و نابود کردن یکدیگر، از وحشی ترین حیوانات درنده هم پیشی گرفته و در واقع دست آنها را از پشت بسته اند!.

در این میان اما جوامع و قدرتهای غربی، سَبُع تر و سفاک تر از تیره و طایفه بشر ظاهر شده و به خصوص نسبت به جوامع اسلامی و آئین انسان ساز اسلام، از بد ترین و ناجوانمردانه ترین شیوه های منفی و نامتداول جنگی بهره می برند.

بر اساس تحقیق و تتبع، دین اسلام آئینی است که بنای آن بر اساس عقل و منطق سلیم گذاشته شده و بحث و گفتمان مبرهن و مستدل در این آئین الهی، حرف اول و آخر را می زند؛ اما از آنجا که ادیان تحریف شده و منسوخی چون یهودیت و مسیحیت و سایر ادیان و مذاهبی که ریشه زمینی دارند، توانایی ایستائی معقول و منطقی را در برابر این دین حنیف ندارند، بناچار دست بدامن حیله و تزویر و دورغ و تهمت بر ضد اسلام معقول و مستدل می شوند.

بر اساس تحقیق و کنکاش بسیاری از غرب شناسانِ منصف، پروسه و برنامه استعماریِ مذهب سازی یکی از شگردهای کارآمد استعمار در چندصد سال اخیر بوده که تا حدود بسیار زیادی هم موفق بوده است.

وجود خرافات و افراط و تفریط گرایی های موجود در میان فرق مسلمان، بهتر و مناسبت ترین زمینه و بستر است برای بهره برداری قدرتهای استعمارگر غربی تا با استفاده از این پتانسیل های موجود، به ساختن و پرداختن مذاهب جعلی و دولتی برای تعدادی از مسلمانان و در جهت اهداف خویش، همت بگمارند.

پدیدار شدن گروههایی چون القاعده و داعش و طالبان و امثال آنان از زیر شاخه های افراط و تفریط و تکفیر، همه و همه از طرح و نقشه های بنیادین و حمایتی قدرتهای استعماری غربی در راس آنها ایالات متحده امریکا و بریتانیا و با همکاری و همیاری دولتهای به ظاهر مسلمان عربستان و قطر و ترکیه و سایر دولتهای خورد و کوچک عربی در منطقه است که امروزه به عنوان خطر و تهدیدی برای نوع بشر قد علم کرده اند و اهداف خاص استعمار جهانی و منطقه ای را به پیش می برند.

استعمار غرب امروزه کار را بر خود بیشتر از آنکه فکرش را بکنیم سهل و آسان کرده؛ غرب با استفاده ابزاری از مسلمان علیه مسلمان و اسلام، در واقع دست به شاهکاری زده است که از این جهت باید به آنها رشک برد و قوه فکر و مکر آنها را باید به تحسین و ستایش گرفت؛ چرا که ما مسلمانان بر رغم دارا بودن آئینی پویا و متمدنانه و نیز ادعاهای دهن پرکن برتر و بهتر بودن جوامع اسلامی از جوامع غربی و نیز بسیاری از لاف و گزافهای دیگر، اما با تاسف در واقعیت خارجی در دو بخش خاص از آنان سالها و بلکه قرنها کم و عقبیم!

یکی از جهت های عمده و اساسی که ما نسبت به غربی ها فاصله داریم و نسبت به آنان کم میاوریم؛ همین وجود پیشرفت صنعت و تکنالوژی برتر در جوامع و کشورهای غربی است که با هزاران دریغ و درد و افسوس، ما مسلمانان را وابسته و گروگان خویش ساخته اند.

امروزه در عرصه اقتصاد و با استفاده از روشها و متدهای مشروع و نامشروع استعماری وغیر آن، بهترین منابع و ماخذ اقتصادی را آنها در اختیار دارند و می شود گفت در همه ی زمینه های اقتصادی اعم از تجارت و زراعت و تولید در هر زمینه و عرصه ای، نبض بازار جهانی را در دست دارند.

عرصه های پیشرفت نظامی و جنگی که نیازی به بحث و جدل ندارد؛ چرا در هر حال همه ی این عرصه ها را دربست در قبضه خویش گرفته اند و از تولید یک مرمی ساده تا صدها بمب هسته ای، همه و همه در انحصار مافیایی کارخانه های اسلحه سازی غرب و قدرتهای همسو با آنها قرار دارد و به دیگران به خصوص کشورهای اسلامی، حتی اجازه استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی را نمی دهند.

عرصه ها و حیطه های رسانه ای و تبلیغاتی نیز چنانچه بر همگان معلوم است در انحصار قدرتهای استعماری غرب قرار دارد و قوی ترین و پرآوازه ترین های بنگاههای رسانه ای موجود در جهان، متعلق به غرب و عوامل منطقه ای وابسته به آن است.

حال، این غرب و با همه ی این داشته هایش و نیز نداشته هایش که همان فکر و اندیشه معقول و منطقی باشد؛ در یک جنگ ناجوانمردانه علیه اسلام و مسلمانان، قد علم کرده و جای تاسف در این است که تعدادی از دولتهای عربی به ظاهر مسلمان، غرب را در نبرد علیه اسلام و امت اسلامی، کمک همه جانبه می کنند و با ایجاد و تجهیز و تمویل و تقویت گروههای افراط و تفریط و تکفیر، استعمار امریکایی و اروپایی را در رسیدن به مقاصد شوم آنها در منطقه و جهان، کمک و مساعدت می کنند!.

واضح است که غرب با همه ی این آوازه و دروازه اش، در حیطه مباحث و گفتمان عقلی و مستدل و منطقی، در برابر آموزه های دقیق و عمیق اسلام، کم آورده است و چون یارای مقاومت در این آوردگاه اندیشه و فکر را ندارد، بناچار دست بدامن تزویر و دروغ و افترا نسبت به اسلام و جامعه مسلمان می شود و با استفاده از ابزار غیر انسانی دهشت آفرینی و ترور، قصد آن دارد تا اسلام و امت اسلامی را به چالش بکشد.

به نظر می رسد این حربه غرب در کوتاه مدت و تا زمانِ محدود و معینی کارایی دارد؛ اما مطمئن باید بود که آینده از آنِ تفکر و استدلال و منطق است و در دراز مدت، این خورشید روشنگر اسلام است که بر سر زمین فکر و ذهن بشریت خواهد تابید و انسان را از محاق گمراهی و تباهی نجات می بخشد.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.net/vdceo78zxjh8wwi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما