تاریخ انتشار :جمعه ۱۰ میزان ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۹
کد مطلب : 117008
چهار ضعف در چهار ستون حکومت وحدت ملی!
خبرها حاکی از پاکسازی شهر کندز از تروریستان مزدور طالب دارد. بر اساس اخبار دقیق عملیات پاکسازی کندز از ساعت ۹ صبح روز پنجشنبه آغاز و در عرض چند ساعت، گلم حضور شوم طالبان از شهر و حوالی کندز جمع گردید.
سرعتِ شکست و فرار طالبان از شهر کندز و آنهم در عرض چند ساعت محدود، گویای چند واقعیت دردناک و تاسفبار است. یک آنکه چنانکه بسیاری از آگاهان بدان اشاره کرده اند، شکست کندز نتیجه معامله گری و وجود توطئه در تسلیم دهی کندز بوسیله تعدادی خائن و عناصر ستون پنجم دشمن در سطح رهبری ولایت کندز بوده است.
دلیل بر این ادعا نیز بیرون راندن برق آسای تروریستهای طالب بوسیله نیروهای امنیتی است که به محض شروع عملیات باز پس گیری این ولایت، طالبان ترسو و بزدل، بدون هیچ گونه مقاومتی در برابر نیروهای شجاع و جان بر کف امنیتی، کندز را رها کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادند.
دقیقاً همان گونه که در معامله گری، نیروهای امنیتی ولایت کندز البته به امر رهبری این ولایت، بدون هیچ مقاومت و نبردی، کندز را به طالبان سپرده و خود به اصطلاح عقب نشینی تاکتیکی کردند و مهر بدنامی و خیانت را تا ابد بر پیشانی های شان حک فرمودند.
شکستنِ آسان حصر کهندژ و باز پس گیری آن از دست دشمن غدار، آنهم در مدت زمان کوتاهِ غیر قابل تصور، گویای این واقعیت است که اگر معامله ای در کار نبود و نیروهای دفاعی شهر کندز انگیزه و اجازه مبارزه در برابر طالبان را داشتند، قطعاً کندز سقوط نمی کرد و این همه خسارت جانی و مالی و روحی و روانی متوجه دولت و مردم نمی شد.
دوم آنکه سوء مدیریت سران حکومت وحدت ملی در اداره کشور، عامل عمده و مهم دیگری است که از دید کارشناسان در شکست کندز و نیز از دست دادن دیگر مناطق کشور، نقش اساسی و انکار ناپذیر دارد.
روش حکومت حتی از دوره حامد کرزی تا هنوز همواره بر آن بوده تا دفاع و مقاومت در برابر دشمنان، همیشه مقطعی و موقت و با توجه به رنگ و بوی قومی و قبیله ای باشد؛ به گونه ای که هر گاه دشمنان منطقه ای را اشغال کرده اند و چند روزی در آن امارت بر پا کرده و با جان و مال دولت و مردم بازی کرده اند، دولت دوباره وارد اقدام شده و محل را از لوث طالبان و سایر عناصر مسلح پاکسازی کرده است.
دقیقاً مشکل دولت نیز در همین موضوع است و اعتراض و انتقاد آگاهان و مردم نیز از همین ناحیه متوجه سران حکومتی و دولتی می شود که چرا دشمن تعقیب نمی شود و به محض باز پس گیری ولسوالی و یا شهر و روستائی، حکومت کار را تمام شده تلقی می کند و با خاطری آسوده، به دولت داری ضعیف خویش ادامه می دهد.
پیشنهاد معقول و منطقی مردم و کارشناسان و نمایندگان مردم به سران حکومت این است که دشمن را تعقیب کنند و تا از بین رفتن کامل آن و پاکسازی همه ی ولایات کشور از وجود دشمن، از پا ننشینند؛ تا دشمن با فرار و عقب نشینی موقت، دوباره جان نگیرد و برای دولت و ملت مشکل آفرین نشود.
این قطعاً از مصادیق بارز و آشکار سوء مدیریت در رهبری کشور است که دشمن تا نابودی کامل و اطمینان بخش، تعقیب نمی شود و باید به این ضعف مدیریت اضافه کرد به اسارت گرفتن شمار بی شماری از عناصر دشمن را که دستگیر می شوند و پس از چندی به گونه بسیار مرموزانه و خائنانه از حبس رها شده و بر می گردند به سنگرهای ترور و دهشت و علیه نیروهای امنیتی، دوباره و چند باره به نبرد می پردازند که با تاسف این سیره مرموز، پرسش بر انگیز و غیر مسئولانه نیز از دوره کرزی میراث مانده و حکومت تا کنون نیز بدان وفا دار مانده است.
انتظار آگاهان، مردم و نمایندگان آنها از حکومت وحدت ملی آن است که در برابر طالبان و امثال آنها از داعش و غیره و غیره، هیچ گونه رافت و نرمشی نباید صورت گیرد و چنانچه دشمنان بر پیر و جوان و کودک ما رحم نمی کنند و حتی اسیران ما را اعم از سرباز و مردم ملکی، بی رحمانه سر می برند، دولت و حکومت نیز در برابر آنها مقابله بالمثل کند.
ما نمی گوئیم ما نیز چون تروریستان سبعانه و وحشیانه عمل کنیم تا تفاوتی میان جبهه حیوان و انسان باقی نماند؛ اما لاقل این توقع را از حکومت و دولت خویش داریم تا به فرماندهان و نیروهای امنیتی کشور دستور داده شود حتی الامکان از گرفتن اسیر در میدان نبرد خود داری کنند و با دستگیری و رها شدن دوباره آنها، موجب قوی شدن دشمن و ضعیف شدن خویش نشوند.
چهارم؛ یکی از معضل هایی که به عنوان یک سیاهه در پرونده حکومت قبلی و کنونی سو سو می زند و موجب شده تا قومیت های بزرگ و کوچک ساکن در افغانستان به دیده منفی به سران حکومتی نگاه کنند، که به همین دلیل لازم است تا جداگانه و مکرر بدان پرداخته شود، موضوع قوم و قبیله گرائی در قاموس سران حکومت است.
بر اساس گمانه های موجود در میان تحلیل گران و نیز شواهد و قرائن بسیار، حکومت زیر فشار برخی از لابی های قوم و قبیله گرا، تعصبی و تبعیض آمیز به ساکنان غیر پشتون در کشور دارد و بر همین اساس تا کنون اجازه نداده تا کار طالبان که منسوب به قبیله و نژاد خاصی هستند، در افغانستان یکسره گردد!
با تاسف همین گزینه ناسیونالیستی و فاشیستی تا حدود زیادی موجب شکست حکومت در اداره کشور و نیز در نبردها با دشمن شده است؛ چرا که پر واضح است طالبان قایل به هیچ گونه و نوع سنخیت و قرابتی با سران حکومت کابل نیستند که اگر غیر این بود، آنان داکتر نجیب را اعدام نمی کردند و همچنین بسیاری از رهبران و متنفذین دیگر پشتون را که اگر چه در قوم و نژاد با آنان اشتراک داشتند، اما طالبان به آسانی آب خوردن، سرهای آنان را از بدنهای شان جدا کرده و می کنند.
در هر حال، موارد چهارگانه بالا ضعفهای عمده و اساسی ای هستند که در کارنامه حکومت کنونی به تکرار مشاهده شده که اگر به اصلاح آن مبادرت ورزیده نشود، بسیار دور از ذهن می نماید که مشکل افغانستان و دولت و ملت آن حل و فصل شود.






























https://avapress.net/vdce7f8zvjh8z7i.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما