تاریخ انتشار :دوشنبه ۷ حمل ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۰۴
کد مطلب : 38566
جوانان افغان، قربانیان خاموش؛آینده از آن کیست؟!
با نگاهی گذرا به وضعیت جوانان به راحتی می توان دریافت که تا چه اندازه این قشر فعال از جامعه خود نومید گشته و بدین لحاظ تکاپویی برای رشد خویش و انکشاف کشور خود ندارند.
در سراسر دنیا توجهی خاص به جوانان کشورها صورت می‏گیرد، جوانان به عنوان نیروی فعال و تازه نفس و همچنان دارای قوت و انگیزه پیش‏رفت در زمینه‏های گوناگون در واقع بانیان ترقی و دست‏یابی به تکنالوژی، رشد اندیشه‏های نو و بکر و مروج نوگرایی و پیش‏رفت هستند، بدین لحاظ سردمداران کشورها نیز با درک این امر مهم همواره در صدد تامین نیازها و ایجاد فرصت‏های مفید برای جوانان می‏باشند تا با سرمایه‏گذاری روی این نیروی فعال، کشور خود را از هر لحاظ توسعه بخشند، چیزی که در افغانستان اکنون در پس پرده‏های فراموشی دولت‏مردان خفته است.

کشور ما با داشتن درصد بالایی از جوانان می‏تواند فرصتی بهتر و بیش‏تر از کشورهایی داشته باشد که آمار نیروی جوان‏شان کم‏تر است و از این شاخصه مهم باید در جهت ترقی خود بهره ببرد اما موضوعی که در طی ده سال گذشته درکشورهیچ گاهی بدان توجه نشده، مشکلاتی است که جوانان را در حصار خویش قرار داده و آنان را از هرگونه تکاپو باز داشته است.

فراهم نبودن زمینه‏های رشد در عرصه‏های گوناگون برای جوانان بر اثر بی‏تفاوتی مسؤلان عرصه های ذیربط در واقع سبب شده تا جوانان از تلاش برای ترقی و پیش‏رفت باز مانند و چنان‏چه گاه گاهی هم ابتکاری از سوی جوانی صورت می‏گیرد باز هم به دلیل بی‏توجهی مسئولین به خاموشی گراییده و از ادامه باز می‏ماند.

حتی عرصه ورزش کشور نیز که از عرصه‏ های پربار بین المللی به شمار می‏رود بر اثر غفلت مسئولین کشور و عدم رسیدگی به این عرصه از پیش‏رفت‏های سریع بازمانده، گرچند که با کوچک‏ترین زمینه‏ای که تا به حال برای جوانان ورزش کار فراهم شده افتخارات خوبی کسب نموده‏اند و این نشان‏گر اوج انگیزه قوی در آنان و استعدادهای سرشارشان می‏باشد.

از ورزش که بگذریم در دیگر عرصه‏های اجتماعی نیز توجه چندانی به جوان این مرز و بوم صورت نمی‏گیرد و جوانان گاها بر اثر سرخوردگی ناشی از بی‏کاری و عدم زمینه‏های رشد تحصیلی و شغلی یا راه هجرت پیش گرفته و فراموش می‏کنند که کشورشان نیاز به بازسازی دارد یا آن که به دام اعتیاد و دیگر منحرفات می‏افتند.

با نگاهی گذرا به وضعیت جوانان به راحتی می توان دریافت که تا چه اندازه این قشر فعال از جامعه خود نومید گشته و بدین لحاظ تکاپویی برای رشد خویش و انکشاف کشور خود ندارند.

مراکز تعلیمی و تحصیلی نیز مانند دیگر ادارات و جامعه آشفته افغانستان دست‏خوش زد و بندهایی است که استعدادها و امیال جوانان را در نطفه خفه می‏کنند، دیده می‏شود که جوانی سرشار از استعداد و توانایی که می‏تواند خشتی و چه بسا خشت‏هایی محکم در بنای کشور را روی هم نهد به دلیل آن که حامی ندارد و در مراکز تحصیلی نیز یا واسطه حاکم است یا خود به خاطر فقر شدید امکان ادامه تحصیل را از دست می‏دهد، به فردی فاقد توانایی تبدیل می‏شود که حتی ممکن است با تشدید روحیه نومیدی در خود به سربار جامعه نیز مبدل گردد، چیزی که در حال حاضر در میان قشر عظیمی از جوانان دیده می‏شود. به راستی مسئول این سرخوردگی و رکود زندگی جوانان این سرزمین چه کسی می‏باشد؟

رئیس‏ جمهور، معینیت جوانان وزارت کار و امور اجتماعی، مردم و یا...؟

در این شکی نیست که کشورهای پس از بحران جنگی مانند افغانستان در گذر از بحران، نیاز به زمانی دارند تا دوباره احیا گردند و کمبودهای خود را جبران سازند اما نباید فراموش کرد که همین کشورهای پس از بحران و جنگ نیز بیش‏ترین سرمایه‏گذاری و تمرکز را بر روی جوانان کشور خویش دارند و از نیروی ایشان در جهت بازسازی و نوسازی دیارشان بهره می‏گیرند اما دیده می‏شود که جوانی با هزار امید و آرزو از مراکز تحصیلات عالی با تخصص‏های خاص فارغ می‏شود و بعد این جاست که تازه بی‏کاری و طرد وی از جامعه آغاز می‏شود با بهانه‏هایی نظیر اين که وی بی‏تجربه است، بی‏واسطه است و حتی با گفتاری مانند این که «باید به ریش‏سفید احترام گذاشت، نباید جای وی را به جوانی خام و بی‏تجربه داد!.»

در پاسخ باید گفت چنان‏چه قرار باشد که هیچ گاه جوانی نتواند جای کهن‏سالی را بگیرد پس مملکت باید به دست نیرویی فاقد فعالیت و جنب و جوش لازم، اداره شود و نیروی جوان، پویا و فعال کشور منتظر بماند تا دوره جوانی‏اش با تمام شور و اشتیاق به ترقی بگذرد و بعد....

دولت افغانستان گاها در اقداماتی نمادین به تشویق جوانان می‏پردازد که این نمی‏تواند راه‏گشای اصلی مشکلات آنان باشد، بلکه ادامه بی‏توجهی به جوانان، قشری سرخورده را به بار می‏آورد که سربار جامعه و باعث رکود آن خواهند شد.

این که بازسازی در کشور به کندی پیش می‏رود و گاه متوقف می‏شود در کنار علت اصلی آن که حضور و دخالت‏های بی‏جای خارجی‏هاست، زايیده غفلت از رسیدگی به جوانان از سوی صاحبان مسئولیت در دولت افغانستان نیز هست، جوان افغان در حال حاضر هیچ روزنه امیدی را پیش روی خود ندارد، یا به تقلید از دیگر ممالک (بدون توجه به مفید یا غیر مفید بودن آن‏ها) می‏پردازد یا کنج عزلتی برگزیده و فارغ از هر تلاشی روزگار می‏گذراند.

اما مسئولین باید بدانند که ادامه بی‏توجهی به مشکلات جوانان و عدم رشد و ترقی آنان، کشور در آینده‏ای نه چندان دور با بحرانی عظیم روبه‏رو می‏شود، کشور مصرفی افغانستان از آن‏چه که هست نیز محتاج‏تر خواهد شد.

جوانان رکن اصلی هر کشورند و باید دولت‏مردان به این امر توجه نشان دهند، صرفا ایجاد یک معینیت به نام جوانان یا تشویق ‏هایی سمبولیک که گاه به گاه اتفاق می‏افتد نمی‏تواند جوانان خسته این دیار را به پویایی برساند و وادارشان سازد به آن که تکانی به خود داده و تلاش خود را برای آبادانی کشورشان از سر گیرند.

بدون شک همه می‏دانند که جوانان آینده‏ساز کشورند و در صورتی که ایشان نباشند آینده از آن چه کسانی خواهد بود؟!

نویسنده: مرضیه جعفری
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل
https://avapress.net/vdch-mnx.23n6-dftt2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما