تاریخ انتشار :دوشنبه ۴ سنبله ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۸
کد مطلب : 190550
مباهله ؛ مصاف آسمانی جبهه حق و باطل
مباهله در اصل از لغت «بَهل» به معنای رها کردن و برداشتن قيد و بند از چيزی است. اما اصطلاح مباهله به معنای لعنت کردنِ يکديگر و نفرين کردن است. کيفيت مباهله به اين گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در يک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.

شرح مختصر واقعه مباهله
مباهله پيامبر با مسيحيان نجران، در روز بيست وچهارم ذی‌الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم طی نامه‌ای ساکنان مسيحی نجران را به آيين اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذيرفتن اسلام نبودند نمايندگان خود را به مدينه فرستادند و پيامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. وقتی هيئت نمايندگان نجران، وارستگی پيامبر را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ايشان خواستند تا پيامبر اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آيين خود باقی بمانند.

"فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین" هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده باز کسانی با تو مجادله و ستیز برخیزند به آنها بگو بیائید ما فرزندان خود را دعوت کنیم شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت کنیم شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت نمائیم شما هم از نفوس خود آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

مرحوم طبرسی در ذیل این آیه مبارکه چنین نوشته است "ندع ابناءنا و ابناءکم" (فرزندان خودمان را بخوانیم) مفسران اجماع دارند که مراد ار ابناء و پسران پیامبر حسنین هستند.

ابوبکر رازی می‌گوید این آیه دلیل است که حسنین پسران رسول الله هستند و فرزند دختر حقیقتاً فرزند انسان است. ابن ابی علان که یکی از ائمه معتزله است می‌گوید این آیه دلیل است که حسنین در آن حال مکلف بوده‌اند زیرا مباهله جز با بالغ جایز نیست و اصحاب (امامیه) گویند کمیِ سن از حد بلوغ منافات با کمال عقل ندارد و احتلام که در شرع حد بلوغ شناخته شده فقط برای احکام شرعیه است و سن حسنین در حال مباهله به حدی بوده که مانع از کمال عقل آنها نباشد. بر علاوه درباره ائمه جایز است خرق عادت شود و اگر سن کودکیِ ایشان در آن وقت معمولا موقع کمال عقل در انسان نباشد ممکن است به حسنین استثناء و به طور خرق عادت کمال عقل داده شده باشد برای مکان معنوی و امامت ایشان در نزد خداوند. مویّد این مطلب قول نبی اکرم است که در موقع کودکی آنها فرمودند این دو پسرم (حسنین) امامند قیام کنند یا نکنند.

و نساءنا: زنان‌مان را؛ همگی اتفاق دارند که مراد فاطمه زهرا (س) است به دلیل اینکه جز او زنی در مباهله شرکت نکرد و آیه نیز دلیل بر فضیلت و برتری اوست بر همه زنان جهان و موید آن خبر نبوی است که فرمودند فاطمه پاره تن من است و خبر دیگر اینکه خداوند برای خشم فاطمه خشم کند و از خشنودی او خشنود می‌گردد. و حدیث صحیح حذیفه است که گوید از پیامبر (ص) شنیدم که ملکی آمد و مرا بشارت داد که فاطمه سید زنان جهان است. و خبر دیگر که شعبی از مسروق از عایشه حدیث می‌کند که پیغمبر به فاطمه چیزی سر به گوشی فرمود که حضرت زهرا از آن خندید و از وی پرسیدم پیامبر چه فرمود گفت فرمود آیا خشنود نمی‌شوی که سید زنان این امت باشی لذا خندیدم.

و نساءُکم: (یعنی هر کس از زنان خودتان که می‌خواهید)

و انفُسنا: و خودمان را؛ مراد از نفسِ پیغمبر فقط علی است، زیرا خود پیامبر که‌ نمی‌تواند باشد زیرا دعوت‌کننده است و معنی ندارد که انسان خود را دعوت کند و همیشه داعی غیر از مدعو است و دعوت‌کننده نمی‌تواند دعوت‌شده باشد پس حتماً مراد نبی اکرم شخص دیگری است و لذا حتما اشاره به علی علیه‌السلام است زیرا هیچ کس نگفته که غیر علی و فاطمه و حسنین کسی در مباهله شرکت داشته است و این مطلب که در آیه علی نفس پیغمبر خوانده شده دلالت دارد و بر علو امکان وی و درجه‌ای که هیچ کس به آن راه نیافته بلکه به نزدیک آن هم نرسیده است.

موید آن از روایات یکی حدیث شریف صحیح نبوی است که پیغمبر درباره یکی از صحابه پرسید، کسی گفت علی حاضر است حضرت پیامبر فرمود من از نفس خود نپرسیدم که علی را نفس خود خواندند.

عترت از نگاه سنت
سنت در کنار قرآن کریم یکی از منابع اصلی معارف اسلامی است، زیرا تنها منابع صلاحیت‌دار برای تبین و تفسیر متشابهات قرآنی و بیان جزئیات احکام و معارف که کلیات و اصول آنها در قرآن کریم آمده است همان سنت می‌باشد به مقتضای آیه‌ی شریفه "و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی" و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید آنچه می‌گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست، اعتبار کلمات پیامبر ص همچون اعتبار قرآن کریم است.

در ارتباط با فهم قرآن کریم، ائمه‌ی معصومین (ع) برای ما شئون مختلفی از جمله شأن ابلاغ، شأن تبین و تفسیر، راهنما، اجرا و الگو، و شأن ولایت و امامت را دارا هستند.

نقش معصوم علیه‌السلام در حوزه ابلاغ پیام خداوند (ج) از سنت پیامبر (ص) می‌باشد و مطمئن‌ترین مجرا برای دست یافتن به جزئیات احکام قرآن کریم است. قرآن کریم به جهات مختلف منزلت و شئون والای اهل‌البیت (ع) را در موارد فراوانی به صورت صریح و یا با اشاره بیان فرموده است.

سخن گفتن از اهل‌ بیت نبوت و رسالت سخن از راهبرانی است که با مدیریت الهی‌شان جامعه بشری را بسوی رشد و توسعه‌ی مادی و معنوی و سعادت و رستگاری ابدی رهمنون می‌باشند. این رهبری و مدیریت در شکل تبیین نظری توأم با ارائه‌ی الگوی عملی در کنار دستگیری نیازمندان و گم‌گشتگان از راه تعالی و کمال الهی جلوه‌گر است.

از این رو که شناخت ویژگی‌ها و صفات متعالی این جلوه‌کنندگان تمام عیار جمال الهی ضروری است، نه تنها دینی است که برای همه‌ی تشنگان و جویندگان آب حیات انسانی می‌باشد.

در این راستا تنها این خدای علیم قدیر و پروردگار عالمیان است که قادر است به درستی و آن‌گونه که سزاوار است از ابعاد حیرت انگیز این انسان‌های کامل پرده بردارد و به بشریت گزارش دهد‌.

در قدر و منزلت ائمه معصومین (ع) همین بس است که رسول خدا آن بزرگواران را عدل قرآن کریم خوانده است، همان قدر و منزلتی که قرآن کریم دارد ائمه (ع) هم همان قدر و منزلت را دارند.

"روی الخوارزمی فی مناقبه عن ابن‌عباس قال قال رسول‌الله ص مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق...یعنی: خوارزمی از ابن عباس نقل کرده است که رسول خدا ص می‌فرمایند مثَل اهل بیت من همانند کشتی نوح است که‌ هر که در آن نشست رستگاری یافت و هر که باز پس ایستاد غرق شد.

و نیز پیامبر اکرم ص درباره اهل بیت فرموده است "الا و انی قد ترکت فیکم- ان اخذتم بهما لن تضلوا کتاب الله و عترتی اهل بیتی فانه قد نبانی اللطیف الخبیر - انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض الا فمن اعتصم بهما فقد نجا- و من خالفهما فقد هلک...یعنی: من در میان شما دو چیز می‌گذارم که اگر شما بدان تمسک کنید هرگز گمراه نشوید پس از من، و آن دو چیز کتاب خدا است و اهل بیت من و خدای تعالی مرا خبر داده است که این هر دو با هم باشند و از یکدیگر جدا نشوند تا نزد حوض کوثر به من رسند هر که به آن دو تمسک جوید نجات یابد و هر که با آن دو مخالفت کند هلاک شود."

و نیز آن حضرت، ائمه معصومین (ع) را هم‌شأن قرآن کریم دانسته و هر دو را به عنوان دو امانت بسیار مستحکم و نجات‌بخش برای بشریت به یادگار گذاشته است.

نویسنده: یارمحمد رحمتی

 
https://avapress.net/vdchmvnzv23nwmd.tft2.html
تگ ها
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما