تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۹ جوزا ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۵۳
کد مطلب : 186384
چالش‌های فراروی توانمندسازی زنان در افغانستان
چرا زنان در افغانستان با چالش‌های زیادی روبرو اند؟ چه موانعی بر توانمندسازی آنان تاثیر گذاشته است؟ آیا این جنسیتِ زن است که دلیل بر عقب‌ماندگی اوست یا موانع دیگری در این امر دخالت دارند؟ مقاله حاضر نتیجه‌ی تحقیق انجام‌شده بر اساس نمونه‌ای از زنان افغانستان می‌باشد.

زنان نیمی از پیکره‌ی یک جامعه را تشکیل می‌دهند. حضور آنها در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همانند مردان بسیار مهم و مورد نیاز است. نمونه‌ها و تجربه‌های زیادی از حضور زنان در عرصه‌های گوناگون در کشور‌های مختلفِ جهان نشان‌دهنده‌ی رشد و بالندگی آن کشورها در عرصه‌های فوق و دیگر عرصه‌ها می‌باشد. بنابراین توسعه یک کشور در گرو فعال شدن هر دو قشر جامعه است.

جامعه افغانستان از جمله کشورهای کم‌توسعه است و زنان همیشه تحت سلطه مردان به عنوان جنس دوم قرار داشته‌اند. لذا برای اینکه به یک کشور توسعه‌یافته دست یابیم لازم است که زنان نیز به عنوان پیکره دیگر جامعه فعال شوند؛ این مهم زمانی دست‌یافتنی است که آنها توانمند شوند.

موانع زیادی بر سر راه توانمندسازی زنان در افغاستان قرار دارند که مهمترین آن موانع بر اساس تحقیق انجام‌شده عبارت‌اند از: حاکم بودن فرهنگ مردسالاری در جامعه، توجه به سنت‌های نادرست در خانواده‌ها، قدرتمند دانستن مردان، محدویت‌های کار در بین زنان، نداشتن حق تصمیم‌گیری برای آنها، عدم برخورداری از حق انتخاب در ازوداج، محدود بودن تحصیلات به مکتب در بین زنان، حاکمیت مردان بر اجتماع و خانه و عدم آگاهی زنان از حقوق‌شان. این موارد از جمله عمده‌ترین موانع توانمندسازی زنان در جامعه‌ی افغانستانی است.

می‌توان گفت حتی بیشتر زنان خصوصا کسانی که در روستا ساکن هستند از حقوق قانونی خویش، حتی از حق اسلامی‌شان برای فراگیری تعلم و تربیه و داشتن استقلالیت اقتصادی و اجتماعی آگاهی کامل ندارند. به دلیل اینکه همه چیز را از پدران و شوهران خویش به ارث برده‌اند. طوری‌که آمارها نشان می‌دهد 80% خانم‌ها از حق سواد و مهارت‌آموزی بی‌بهره‌اند و تعداد کثیری از آنان به شناخت حقوق خویش حتی کارت تولد و نکاح‌نامه‌ی خود دسترسی ندارند تا چه برسد به اینکه کارت هویت داشته باشند و به عنوان یک شخص قانونی عرض اندام نمایند و دست به فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی بزنند.

آماری که توسط سروی آسیایی انجام‌شده نشان می‌دهد که حداکثر 24% زنان افغان در فعالیت‌های اقتصادی خانواده و جامعه همکاری دارند. جایگاه زنان در درون خانواده تا اندازه‌ی زیادی وابسته به سهم آنها در اقتصاد و رفاه خانواده است. البته زنان سهم بالایی در رفاه خانواده دارند؛ اما به لحاظ اینکه سهم‌گیری در رفاه خانواده با معیار نادرستی چون خلق درآمد سنجیده می‌شود، سهم زنان در نظر گرفته نمی‌شود و مردان به عنوان کسانی که خلق‌کننده درآمد و یا نان‌آور خانه هستند نقش و اهمیت بیشتری در تصمیم خانوادگی داشته و از احترام بیشتری برخوردار اند.

از سوی دیگر زنان افغان نیز قربانیان چندین دهه جنگ و ویرانی بوده‌اند، علاوه بر متحمل شدن خسارات فزیکی، جایگاه خویش را به عنوان شهروند از دست داده‌اند و حق عزت و احترام و تاجایی‌ حق انسان بودن را از دست داده‌اند. اما آن‌ها با داشتن فرصت دوباره می‌توانند جایگاه خویش را به عنوان یک شخص موثر در جامعه و خانواده به دست آورند و در پویایی و رشد جامعه سهم بسزایی را ایفا نمایند. لذا رشد و پیشرفت یک جامعه با توجه به نمونه‌های تاثیر حضور زنان در جوامع مختلف دیگر، در گرو فعال شدن این قشر منفعل جامعه است.

زینب افتخاری؛ لیسانس جامعه‌شناسی
 
 
 
 
https://avapress.net/vdch6-nzk23n6xd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما