تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۰ حمل ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۴
کد مطلب : 182935
ولادت حضرت قمر بنی هاشم ع مبارک باد

عباس ابن علی (ع)؛ اسوه‌ی شجاعت، صلابت و ولایتمداری!

عباس ابن علی (ع)؛ اسوه‌ی شجاعت، صلابت و ولایتمداری!
در روز چهارم از ماه شعبان سال 26 هجری قمری، ماه ديگری در خانه حضرت اميرالمؤمنين عليه‏‌السلام طلوع کرد که کانون خاندان نبوّت و ولايت را نور ديگری بخشيد. در گلشن رسول اکرم صل‏‌الله‌‏عليه‏‌و‏آله‌‏وسلم نوگلی شکوفا شد که زمين و زمان از عطر وجودش تا ابد معطّر شد. کودکی پای به عرصه وجود نهاد که آثار عظمت و شجاعت در چهره‌‏اش متجلّی و آيينه تمام‌نمای جمال و کمال حضرت علی عليه‏‌ا‌لسلام بود.
ازدواج حضرت علی عليه‌‏السلام با امّ‌‏البنين سلام‌الله‌علیها
مدتی پس از آن‏که اميرالمؤمنين عليه‏‌السلام به سوگ ريحانه‌ی رسول، حضرت فاطمه‏‌ زهرا سلام‌الله‌علیها نشست؛ برادرش عقيل را که آشنا به انساب عرب بود فراخواند و از او خواست برايش همسری از تبار دلاوران برگزيند تا پسرانی دلير و باايمان تربيت کند که سالار شهيدان، حسين بن علی (ع) را در کربلا ياری کنند. عقيل، فاطمه کلابيه را براي حضرت علی (ع) برگزيد که قبيله و خاندانش، بنی‌کلاب، در شجاعت و دلاوری بی‌مانند بودند. حضرت اين انتخاب را پسنديد و عقيل را به خواستگاری نزد پدر فاطمه فرستاد. فاطمه نيز با سربلندی و افتخار پاسخ مثبت داد و پيوند مبارکی بين وی و مولای متقيان برقرار شد.

امّ‏‌البنين، مظهر ايمان و فضيلت
امّ‏‌البنين يا فاطمه کلابيه از بانوان پاک‏‌سرشت، باايمان، نجيب و بامعرفت بود. هنگامی که به خانه علی قدم نهاد مادری مهربان برای فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س) شد و آنها را بر فرزندان خود مقدّم داشت. نقل شده است که خود از اميرالمؤمنين درخواست کرد تا او را فاطمه خطاب نکند؛ چرا که فرزندان حضرت زهرا (س) با شنيدن نام او به ياد مادرشان افتاده، رنجيده‏‌خاطر می‌شدند. حضرت هم پذيرفت و او را «امّ‌‏البنين (مادر پسران)» خواند. در فضيلت وی همين بس که گوهری چون ابوالفضل (ع) در صدف دامانش پرورش يافت.

نام‌گذاری حضرت ابوالفضل عليه‌‏السلام
هنگامی که حضرت ابوالفضل به دنيا آمد، امّ‏‌البنين قنداقه او را به دست اميرالمؤمنين داد تا بر وی نامی بگذارد. حضرت وی را در آغوش کشيد و او را مورد تفقّد و محبّت فراوان قرار داد. سپس در گوش راست وی اذان و در گوش چپش اقامه گفت. آن‏گاه به ام‏‌البنين فرمود: «او را چه نام نهادی؟» امّ‌‏البنين با کمال ادب عرض کرد: «من در هيچ امری بر شما سبقت نگرفته‏‌ام. هر نامی که مي‏‌پسنديد بر وی بگذاريد». حضرت فرمود: «من او را به نام عمويم، عباس ناميدم».

عبّاس، نشان شجاعت و صلابت
واژه عباس، صيغه مبالغه از ماده «عبس» است که به معنی گرفتگی چهره می‌‏باشد. حضرت ابوالفضل (ع) از مصاديق بارز «أشدّاءُ عَلَي الکفّار» بود. وی بر دشمنان‏ حق عبوس و خشن و در جنگ با آنان غيور و دلاور بود. اين نام از همان دوران، نشانگر شهامت و صلابت ابوالفضل عليه‌السلام بود. مرحوم علامه حائری در کتاب معالی‏‌السِبطين مي‏‌نويسد: «اميرمؤمنان عليه‌‏السلام او را از اين‌‏رو عبّاس ناميد که به شجاعت، شکوه، صولت و خشم او در پيکار با دشمنان آگاهی داشت. دشمنان در برابر او لرزه بر اندام‌شان می‌افتاد و صورت‏‌هايشان از ترس او رنگ درمی‌‏باخت. او قهرمانی بود که شجاعت را از پدرش به ارث برده بود و بينی گم‏راهان در برابر او به خاک ماليده می‌شد»

گريه اميرالمؤمنين عليه‏‌السلام در ولادت حضرت عباس
پس از اين که حضرت علی عليه‏‌السلام فرزند خود را عباس نام نهاد، دست‌‏های او را بوسيد و اشک بر صورت نازنينش جاري شد. امّ‏‌البنين حيرت‌‏زده پرسيد: «چرا گريه می‌کنيد؟ مگر دستان فرزندم عيبی دارد؟» حضرت فرمود: «گويی هم‏‌اينک می‌بينم که اين دست‌‏ها روز عاشورا در کنار شريعه فرات، و در راه ياری دين‏ خدا قطع شده است».

کنيه حضرت عباس عليه‌‏السلام
مشهورترين کنيه آن‏ حضرت، ابوالفضل است. چون او فرزندی به نام فضل داشت و دارای ـ بلکه پدرِ ـ تمامی فضايل و کمالات انسانی بود، آن‏حضرت را «ابوالفضل» لقب داده‏‌اند. در کتاب العباس دو کنيه ديگر نيز برای آن حضرت ذکر شده است: يکي «ابوالقربة» (صاحب مشک) و ديگری «ابوالقاسم» به استناد زيارت روز اربعين به نقل از جابر که می‌‏گويد: «السلام عليک يا اباالقاسم، السلام عليک يا عباس بن علی».

ماه بنی هاشم
در ميان عرب رسم بود که اگر کودکی زيبايی فوق‌‏العاده داشت و دارای قامتی بلند و چهره‌‏ای زيبا بود، او را «قمر» (ماه) می‌خواندند؛ مثلاً عبدمناف، جدّ سوم پيامبر، را که چهره‌‏ای زيبا و نورانی داشت «قمر بطحاء (ماه سرزمين مکه)» و عبداللّه‏، پدر بزرگوار حضرت رسول را که سيمايی نورانی و چشم‌‏گير داشت «قمر حرم» می‌خواندند. حضرت عباس عليه‌‏السلام نيز که از زيبايی ويژه‌‏ای برخوردار بود و قامتی رشيد همچون سرو داشت، مشمول اين سنت شد و او را به عنوان «قمر بنی هاشم (ماه دودمان هاشم)» خواندند.

ترس امّ‏‌البنين بر عباس عليه‏‌السلام
با آن‏که همه‌ی بنی‌‏هاشم زيبا و خوش‌‏سيما بودند، عباس عليه‏‌السلام در بين آنان چون ماهی درخشان بود. رخساره‏‌اش زيبا و پرشکوه، و اندامش دل‏نواز و موزون بود. امّ‌‏البنين از چشم حسودان بر او نگران بود و می‌ترسيد مبادا به او آسيبی برسانند و رنجورش کنند. قلب او از محبّت عباس آکنده بود و او را از جان خويش عزيزتر می‌داشت. لذا ابيات زير را درباره‌‏اش سرود: «فرزندم را در پناه خداوند يکتا و بی‌همتا قرار می‌دهم؛ از گزند چشم حسودان از ايستاده و نشسته، مسلمان و غيرمسلمان، حاضر و مسافر، پدر و فرزند».

سرو رعنا و جمال زيبا
سيره‌‏نويسان در مورد چهره‌ ‏زيبا، قامت ‏بلند و چالاک و بازوان‏ ستبر حضرت عباس بن علی عليه‏‌السلام چنين نوشته‏‌اند: «عباس پسر اميرمؤمنان علی عليه‏‌السلام مردي زيبا و خوش‏‌سيما و بلندقامت بود، به طوری که وقتی بر اسب قوی و بلند سوار می‌شد، پاهايش بر زمين کشيده می‌شد».

تربيت در خانه نور
حضرت عباس عليه‌‏السلام علاوه بر اين‏که عالی‌ترين ارزش‌‏ها را از پدر ارجمند و مادر بافضيلتش به ارث برده بود، در محضر مربی بزرگی که يار و برادر رسول‏ خدا (ص) بود و در ايمان و تقوا و شجاعت همتايی نداشت تربيت شد و در دامان مادری همچون امّ‌‏البنين که در ايمان و معرفت و دلاوری سرآمد بود پرورش يافت. او در کنار فرزندان گران‏‌قدر حضرت زهرا عليه‌السلام از عالی‌ترين برنامه‏‌های تربيتی بهره‏‌مند گرديد. به‏ ويژه در شجاعت و دلاوری در ميدان‌‏های نبرد به چنان رشدی دست يافت که دوست و دشمن لب به تحسين وی گشودند. کربلا عرصه‌ی ظهور و تجلّی کامل اين عصاره شجاعت و دلاوی بود.

مقام عباس عليه‌‏السلام و اخلاص ام‌البنين
نقل می‌کنند پس از اين که‏ امّ‌‏البنين از مصائب اهل‏‌بيت عليه‏‌السلام در کربلا آگاهی يافت، سخت گريه کرد. سپس خود را آرام نمود و از اين‏که فرزندش فدای حسين فاطمه عليه‌السلام می‌شود خدا را شکر و سپاس گفت. حضرت علی عليه‏‌السلام به امّ‌‏البنين فرمود: «فرزندت عباس، نزد خداوند متعال منزلتی عظيم دارد و خداوند به جای دو دست او که در کربلا برای دفاع از دين قطع خواهد شد، دو بال به او عنايت خواهد کرد که با آن دو بال همراه فرشتگان در فضای بهشت پرواز نمايد؛ همان‏گونه که به جعفر بن ابي‏طالب عليه‏‌السلام عنايت نموده است». امّ‏‌البنين با شنيدن اين بشارت، آرامش يافت و خشنود شد. آری، امّ‏‌البنين چنان مخلص و مطيع ولايت بود که از فدا شدن فرزندش در راه ياری دين‏ خدا و امام حسين عليه‏‌السلام خشنود بود و خدا را سپاس می‌گفت.

علم و معرفت عباس عليه‏‌السلام
حضرت ابوالفضل العباس عليه‌‏السلام از اکابر و افاضل فقها و علمای اهل‏‌بيت عليهم‌السلام می‌باشد و معلوم است کسی که در پرتو آفتاب ولايت و در مکتب امامت اميرالمؤمنين عليه‌‏السلام و حضرت امام حسن و امام حسين عليه‏‌السلام پرورش يافته و کسب علم و نورانيت کرده باشد، به بالاترين درجه‌‏های ايمان و فضل و معرفت دست خواهد يافت. روايتی بدين مضمون از امامان معصوم عليهم‌‏السلام نقل شده است که می‌فرمايند: «همانا عباس‌بن‌علی عليه‌‏السلام علم را چون غذا از پدرش وارد جان خويش نموده است».

ادب حضرت عباس عليه‏‌السلام
حضرت عباس (ع) فرزند آن امامی است که به فرزندش امام حسن (ع) می‌فرمايد: «پسرم، ادب مايه بارور شدن عقل و بيداری قلب و سرلوحه فضل و بزرگواری است». بر همين اساس ابوالفضل‌‏العباس که شاگرد همين مکتب بود در همه دوران‏‌های عمر مبارک خويش، از کودکی تا هنگام شهادت، ادب را سرلوحه زندگی خويش قرار داده بود. روايت می‌کنند: عباس عليه‌‏السلام هرگز، بدون اجازه در حضور امام حسين عليه‏‌السلام به زمين نمی‌نشست.

بازوی اميرالمؤمنين عليه‏‌السلام
حضرت علی ع فرزندش عباس را به کارهای سخت و مهم، از جمله کشاورزی، تقويت روح و جسم، تيراندازی و شمشيرزنی تعليم و عادت داده بود. وی گاهی در کنار پدر مشغول کشاورزی و باغداری در نخلستان‌‏ها بود و زمانی در مسجد به مردم فقه و حديث می‌آموخت و نيز به ياری تهي‏دستان می‌شتافت. او بازوی پرتوان پدر و يار و مطيع برادرانش بود. آن بزرگ، سخن حضرت علی ع بر زبان، سيمای امام حسن ع در چهره و خون امام حسين عليه‌‏السلام را در رگ‌‏ها داشت.

تک‏سوار عشق
سيره‌‏نويسان در شأن حضرت ابوالفضل ع گفته‌‏اند: «او همچون قله‏‌های بلند، و قلبش همانند کوهی استوار بود؛ چرا که او يکه‏‌سواری بلندهمت و قهرمانی سلحشور بود و در ميدان پيکار با دشمنان، با جرأت بی‌بديلی، سنگين‌‏ترين ضربه‏‌ها را بر آنان وارد می‌ساخت و با شجاعت شگفت‌‏آوری آن‌ها را سرکوب می‌نمود».

همسر و فرزندان قمر بنی هاشم عليه‏‌السلام
بانوی حرم حضرت عباس عليه‌‏السلام «لبابه» دختر عبيداللّه‏ بن عباس می‌‏باشد. لبابه از بانوان ارجمند، و پدرش پسرعموی پيامبر گرامی اسلام (ص) بود. قمر بنی هاشم عليه‌‏السلام از لبابه صاحب دو فرزند به نام‏ه‌ای فضل و عُبيداللّه‏ شد و ذريه حضرت از جانب عبيداللّه‏ ادامه يافت. در طول تاريخ از اين نسل رادمردانی بزرگ و عالمان و فقيهانی برجسته به وجود آمدند. از جمله‌ی آنهاست: ابو علی حمزه بن قاسم که نوه حضرت عباس در نسل پنجم است و در نزديک حلّه دارای گنبد و بارگاه است.

مظهر شجاعت
حضرت عباس فرزند رشيد اسداللّه‏‌الغالب، اميرمؤمنان عليه‌‏السلام بود و همچون پدرش شير بيشه شجاعت و رشادت بود. در جنگ صفين، در حالی که نوجوانی بيش نبود، يکی از سرداران شجاع سپاه معاويه به نام ابن‌‏الشعثاء و هفت پسرش را به هلاکت رساند به طوری که حاضران از شجاعتش متحير شدند. در اين هنگام علی عليه‏‌السلام از او خواست که از نبرد دست بردارد و او نيز با فروتنی‌ ‏تمام بازگشت و اميرالمؤمنين عليه‏‌السلام نقاب از چهره‌‏اش برگرفت و بين دو چشمانش را بوسيد. حاضران با ديدن چهره او، که تا آن ساعت به صورت ناشناس مشغول جنگ بود، فهميدند که اين دلاور کسی نيست جز عباس بن علی عليه‌‏السلام.

مطيع و پشتيبان ولايت
عباس عليه ‏السلام الگوی بسيار گويای اطاعت از ولايت و امانت به‏ شمار می‌رود. قهرمانی او و ديگر برادران مادری‌‏اش را نبايد تنها در محدوده تنگ اطاعت و حمايت از برادر محدود کنيم. جانبازی و فداکاری عباس عليه‌‏السلام به پاس حمايت از ولايت و امام‏ زمان خويش صورت گرفته است. به همين دليل وی را «ظَهْرُالولاية (پشتيبان ولايت)» لقب داده بودند. او پشت و پناه ولايت ‏امر بود و تا آخرين حدّ توان از او و آرمان‌‏هايش پشتيبانی نمود. از اين‌‏رو وقتی امام حسين عليه‏‌السلام در آخرين لحظات عمر بر بالين او آمد، فرمود: «به خدا قسم اکنون کمرم شکست...».

شير بيشه شجاعت
گاهي ابوالفضل‌‏العباس را «ضَيغَم» و گاهی «ضَرغام» که هر دو به معنی شير است می‌خواندند؛ چرا که او نيز همچون پدرش، حيدر کرّار عليه‌‏السلام، در ميدان رزم با دشمن چون شيری نيرومند بود که به گله روباهان حمله می‌کرد و در حمله‏‌های حيدری خود دشمنان را يکی پس از ديگری به خاک مذلّت می‌افکند. يکی از معانی واژه عباس نيز شير ژيان می‌‏باشد. عباس ع شير بيشه کربلا بود و تا هنگامی که او پشت‏ و پناه حسين عليه‏‌السلام و اهل حرم او بود، کسی را يارای نزديک شدن به ايشان نبود. شجاعت و شهامت وی دوست و دشمن را به حيرت و تحسين وا می‌داشت.

سلام امام زمان عليه‌‏السلام بر عباس بن علی
در زيارت‏نامه منسوب به حضرت ولی عصر عج مشهور به «زيارت ناحيه» می‌خوانيم:
«سلام بر عباس فرزند اميرمؤمنان عليه‌‏السلام، که جانش را در راه مواسات با برادرش تقديم نمود و دنيايش را در راه تحصيل آخرت صرف کرد و جانش را برای حفاظت از برادرش قربانی فرمود». «مواسی» يکی از القاب ديگر حضرت ابوالفضل عليه‏‌السلام است. او از همه‌ ‏چيز دل بريده و تنها به حسين عليه‌‏السلام دل بسته بود و همه هستی خويش را نثار او نمود. هم‏ياری، برادری و پيوند پرمحبت و تنگاتنگ او با امام حسين عليه‏‌السلام، همچون هم‏ياری و پيوند عاشق حقيقی به معشوق بود.

ماه منير حسين عليه‌‏السلام
سخنان جان‏سوز امام حسين عليه‌‏السلام پس از شهادت عباس، مقام ارجمند وی را به تصوير می‌کشد: «برادرم، ای نور چشمان و ای پاره‌ ‏تنم، تو برای من ستونی استوار و قابل اعتماد بودی. ای برادر، تو خالصانه جنگيدی. ای ماه منيرم! تو در تمام مصيبت‏‌ها و سختی‌‏ها مددکار من بودی. بعد از تو زندگی بر ما سخت و تلخ است. فردا من و تو در کنار هم خواهيم بود. آگاه باش که به خدا شکايت، و براي او صبر می‌کنم و از تشنگی و سختی‌‏هايی که متحمّل شدم به او پناه می‌برم».
https://avapress.net/vdcfm0dytw6dc1a.igiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط