کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

قفل زنگ زده ی مهاجرین افغانستانی در ایران نیاز به کلید تدبیر دارد!

دولت ایران، یکبار برای همیشه تصمیم واضح و روشن درباره سرنوشت مهاجرین افغانی اتخاذ کنند تا آنان نیز برای یکبار و همیشه به فکر اینده خود باشند

خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل , 2 اسد 1393 ساعت 21:25

سوالی که اذهان را به خود مشغول کرده است این است که با توجه به شغل هایی که اتباع به آنها مشغول هستند آیا وضع چنین محدودیت هایی برای کاهش نرخ بیکاری در ایران مثمر ثمر خواهد بود؟ چرا که بيشترين نيروي جویای کار ایران، تحصيل کرده هستند و به گفته کارفرمايان صنوفي مانند مرغداري و دامداري ها، این قشر تمايلي براي حضور در مشاغل کارگري ندارند.


....... دقیقا کودکیم را به خاطر ندارم، وقتی به گذشته ی خود می اندیشم، هرچقدر سعی می کنم تا تصویری واضح از محل تولدم" افغانستان" را در ذهنم مجسم نمایم، نمی شود که نمی شود، دلیلش فراموشی و یا بیماری آلزایمر نیست بلکه علت آن این است که در آوان کودکی به همراه خانواده ام ، به عنوان مهاجر، به کشور اسلامی ایران ساکن شدیم. هستند؛ میلیونها افغانستانی مثل ما که پس از تنگ شدن عرصه بر آنها از سوی دولت دست نشانده کمونیستی وقت افغانستان، برای حفظ ارزشهای اعتقادی و دین خود راه هجرت را در پیش گرفتند و مهاجر شدند. پدرم می گوید که سی سال پیش با توجه به اوضاع داخلی افغانستان، اکثر کشورهای جهان از جمله کشورهای غربی، مهاجرین را می پذیرفتند، اما ما به خاطر "حفظ دین" و نزدیکی ی که با مردم ایران از نظر مذهبی احساس می کردیم به ایران آمدیم و این کشور اسلامی را برای زندگی انتخاب کردیم. اگر چه آن زمان ایران با عراق در حال جنگ بود و با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کرد، اما با توصیه های امام راحل(ره)، جمهوری اسلامی با آغوش باز ما را پذیرفت و به ما پناه داد. از آن زمان بیش از سه دهه گذشته است، مردان آن روز پیرمردان امروزند یا در زیر خروارها خاک آرمیده اند، کودکان آن روز، مردان یا زنان امروزند که درکشور ایران تشکیل خانواده داده و چه بسا فرزندان آنها نیز پدر و مادر شده و برای خود شغل و مسکنی دارند و حتی نمی دانند که از این آب و خاک نیستند، و در مرور زمان متوجه می شوند که زندگیشان روی تارهای عنکبوت بنا شده است. نمی توانند برنامه ای برای آینده خود ترسیم نمایند؛ چرا که این قشر از مهاجرین پس از سالها حضور در ایران و صرف نیروی جوانی، عمر و سرمایه خود در جمهوری اسلامی، با فردی که تازه حتی از راه غیر قانونی وارد این کشور شده، از نظر حقوق مدنی یکسان است و فرقی نمی کند که چه مدت از حضور آنها در ایران می گذرد؛ ده سال، بیست سال و یا سی سال، همه به یک چوب رانده می شوند. هر انسانی ترجیح می دهد که در سرزمین آبا و اجدادی خود زندگی کند. اما شرایط و وضعیت افغانستان بر همگان آشکار است، حال که تقدیر این سرنوشت را برای مهاجرین افغانستانی رقم زده و پس از چندین سال زندگی در ایران، عملا صاحب زندگی شده اند، همانند مهاجرین در دیگر کشورهای جهان. آنچه وضعیت مهاجرین در ایران، با وجود خدمات ارزنده صورت گرفته از سوی جمهوری اسلامی، را با همتایانش در سایر کشورها متمایز می سازد این است که در هیچ یک از این کشورها به دلیل اشتغال زایی برای اتباع خود پناهجویان را اخراج و یا تحت فشار قرار نمی دهند ، اگر پذیرفته شده اند و دارای مدرک اقامتی معتبر هستند، از همان حقوقی برخوردار می باشند که شهروندان خود آن کشورها دارا هستند. از حق نگذریم برخورد ملت بزرگ ایران با ما مهاجرین درست و با رویه مناسب بوده است، حرف و تاکید این نوشتار سلیقه ای برخورد کردن با اوضاع مربوط به مهاجرین از سوی نهادها و ادارات ذیربط دولتی است. مهاجرین افغانستانی که سال ها در میان ایرانی ها زندگی کرده اند، دسته ای با اتباع ایرانی ازدواج کرده و کار و زندگی بهم زده اند، حقوقشان مشخص نیست، بلاتکلیف، حیران هستند و هر دم منتظر یک دستورالعمل تازه از سوی مقامات ایرانی درباره سرنوشت برزخ گونه خود می باشند. برخی از مسئولین ایران می گویند که جمعیت کنونی این کشور باید دو برابر شود و به حدود یکصد و پنجاه میلیون نفر برسد، پس چگونه است که مهاجرین افغانستانی را که هم نژاد، هم مذهب، و هم زبان ایرانیان هستند و در دوران نه چندان دور از نظر جغرافیایی، یک کشور محسوب می شدند ، جذب و پذیرفته نمی شوند. پذیرفته شدن به جای خودش، اگر پس از سه دهه حضور،حقوق مدنی هم برای مهاجرین افغانستانی در نظر گرفته شود، جای بسی خوشحالی خواهد بود، چرا که تا چند سال پیش مهاجرین نمی توانستند یک دفترچه بیمه خدمات درمانی داشته باشند و ازدواجشان با ایرانیان به رسمیت شناخته نمی شود و برای این امر شرعی و جایز باید از هفت خوان و فیلتر بگذرند، داشتن حساب بانکی( غیر از قرض الحسنه) برای مهاجرین رویائی است که برخی با داشتن سرمایه های کلان و رابطه به آن رسیده اند. اغلب مهاجرین می گویند که درآمدشان کفاف زندگی روز مره را نمی دهد چه برسد به پس انداز برای آینده فرزندانشان، هدف از یادآوری این موضوع لحاظ حقوق مدنی برای مهاجرین و تسهیلات برای آنهاست که در این آب و خاک زندگی می کنند. با آغاز کار دولت تدبیر و امید در ایران مهاجرین نیز که سوار بر کشتی جمهوری اسلامی هستند و کوچکترین مسئله مرتبط با این کشور را با تمام وجود لمس می کنند و از آن متاثر می گردند، آینده ای بهتر را برای خود و خانواده خود مجسم کردند، رویایی شیرین که چندان پایدار نماند و زود آشفته شد. مهاجرین که منتظر چرخش کلید تدبیر دولت جدید ایران در قفل زنگ زده وضعیت سرنوشت خود و تغییر وضعیت زندگیشان بودند، پس از چند ماه با تکرار تاریخ غافلگیر شدند. احیای دوباره گشت جمع آوری اتباع افغانستان یا به اصطلاح "افغانی بگیر" اصطلاحی که در هشت سال دولت داکتر احمدی نژاد از آن خبری نبود و کم کم می رفت که به تاریخ سپرده شود اما دوباره خاطرات نه چندان خوشایندی را برای مهاجرین تداعی کرد. باز بگیر و ببند مهاجرین و ممانعت از فعالیت اقتصادی و امرار معاش آنان با وجود داشتن کارت معتبر و اجازه کار آغاز شد، تنها و تنها به این دلیل که شغل و کاری که مهاجرین آن را برای امرار معاش انتخاب کرده اند، مشمول لیست کارهایی نیست که قانون کار ایران برای اتباع خارجی در نظر گرفته، قانونی که سی سال پیش تصویب شده که تعدیل و به روز شدن آن ضروری به نظر می رسد. قشر کسبه و بازاری مهاجرین در شهر مشهد مقدس می گویند که از اول ماه مبارک رمضان از" افغانی بگیر" خبری نبود اما روز سه شنبه (سی اُمین روز ماه سرطان/ بیست و چهارمین روز ماه رمضان) افغانی بگیر فعالیت خود را مصمم تر از قبل در این شهر از سرگرفته است. چند روز قبل معاون اول رئیس جمهور ایران بخشنامه ای را در مورد اشتغال اتباع خارجی به نهادها و ادارات ذیربط ابلاغ کرد که در آن قید شده بود: اولویت با نیروی کار بومی است مگر در شرایط خاص آنهم با دریافت کار موقت کار توسط نیروی کار خارجی! این بخشنامه باعث تکاپوی نهادها و ادارات ذیربط شد تا با ممانعت از اشتغال چند فروشنده و کارگر افغانستانی، مشکل بیکاری چندین میلیون جوان جویای کار ایرانی را حل نمایند و در عین حال دلهره و تشویش را به جان مهاجرین بیاندازند که در ماه مهمانی خدا در جوار حرم حضرت رضا(ع) چگونه در پی کسب روزی حلال باشند! مگر نه اینکه که خدا روزی دهنده است. از نظر مقررات بین المللی کشورهای پناهجو پذیر مکلف هستند تا زمینه امرار معاش پناهجویان را فراهم نمایند. "در بند ج ماده ۱۲۲ قانون کار ایران اشاره شده است که پناهندگان و ساکنین کشورهای اسلامی می‌توانند در ایران دارای شغل باشند و فعالیت کنند" سوالی که اذهان را به خود مشغول کرده است این است که با توجه به شغل هایی که اتباع به آنها مشغول هستند آیا وضع چنین محدودیت هایی برای کاهش نرخ بیکاری در ایران مثمر ثمر خواهد بود؟ چرا که بيشترين نيروي جویای کار ایران، تحصيل کرده هستند و به گفته کارفرمايان صنوفي مانند مرغداري و دامداري ها، این قشر تمايلي براي حضور در مشاغل کارگري ندارند. پناهنده برای آنکه خود را با جامعه ی میزبان هماهنگ کند، از شغل‌های سطح پایین شروع به کار می‌کند اما رفته رفته پس از کسب مهارت به شغل های بهتر ارتقا می یابد.. کارگران افغانستانی در ایران نیز از این امر مستثنی نیستند و پس از سه دهه وارد مشاغل مهارتی شده‌اند چرا که تجربه لازم برای پیشرفت را کسب کرده‌اند و این بیش از هر دلیل دیگری می رساند مشاغل در نظر گرفته شده برای اتباع خارجی دستخوش تغییرات شده و باید تدبیری سنجیده شود تا دستور العمل ها بر اساس نیاز و شرایط ابلاغ شوند. به باور نگارنده اکثر مهاجرین که زندگی آنها تاکنون از هیچ ثبات و امنیتی برخوردار نبوده و با تصمیمات لحظه ای و تغییر مسئولین دچار سونامی و دگرگونی می شود، بر این عقیده هستند: دولت ایران، یکبار برای همیشه تصمیم واضح و روشن درباره سرنوشت مهاجرین افغانی اتخاذ کنند تا آنان نیز برای یکبار و همیشه به فکر اینده خود باشند.. تهیه و ارسال کننده گزارش از مشهدمقدس؛ حبیب برگزیده


کد مطلب: 95908

آدرس مطلب :
https://www.avapress.net/fa/report/95908/قفل-زنگ-زده-ی-مهاجرین-افغانستانی-ایران-نیاز-کلید-تدبیر

آوا
  https://www.avapress.net