تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱ سنبله ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۲۳
کد مطلب : 275379
مشروح سخنان مهم حسینی مزاری در نشست سازمانی مرکز تبیان در کابل؛

آمریکایی دانستن امارت اسلامی بازی در زمین آمریکا است/ سهمیه‌بندی حضور در حکومت بر اساس قومیت و مذهب غلط است، باید شایسته‌سالاری حاکم باشد

محروم ماندن ولایات مرکزی در ۲۰ سال دوران جمهوریت
آمریکایی دانستن امارت اسلامی بازی در زمین آمریکا است/ سهمیه‌بندی حضور در حکومت بر اساس قومیت و مذهب غلط است، باید شایسته‌سالاری حاکم باشد
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در بخش مهمی از مشروح سخنان خود در نشست سازمانی «مرکز تبیان و امارت اسلامی؛ ضرورت همکاری و پیامد همنوایی» در کابل؛ دشمنان افغانستان و در رأس‌شان آمریکا، مزدوران داخلی و منطقه‌ای آمریکا، عناصر جاهل و متاثر از تبلیغات روانی دشمن، مافیای قدرت و ثروتِ دوران جمهوریت، افرادِ به دنبال پناهندگی در کشورهای خارجی و افراد ناراضی جامانده از پست و مقام را جزو شش گروه فرافکنان علیه حکومت امارت اسلامی و مردم افغانستان دانست و گفت: مسئولین امارت اسلامی باید در جهت ایجاد یک ساختار شایسته‌سالار سالمِ عاری از فساد و رشوه و باندبازی و قوم‌‌پارتی تلاش نمایند.

خبرگزاری صدای افغان (آوا) –کابل: نشست سازمانی تحت عنوان «مرکز تبیان و امارت اسلامی؛ ضرورت همکاری و پیامد همنوایی» در دفتر مرکزی کابل، روز پنج شنبه ۲۶ اسد، با حضور جمعی از علما، روحانیون، جوانان و فرهنگیان و اقشار مختلف مردم برگزار شد. رییس کل مرکز تبیان در این نشست حول محور موضع گیری‌های معقول مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان در مقاطع مختلف، اهمیت تجلیل از ۲۴ اسد، روز رهایی افغانستان از اشغال و پیروزی در برابر استکبار جهانی و همچنین ضرورت همکاری مردم با نظام موجود، معرفی گروه‌های مختلف فرافکن علیه حاکمیت و مردم افغانستان و لزوم توجه حکومت به حقوق شهروندی پیروان تمام مذاهب و اقوام ساکن در کشور و همچنین درج شایسته‌ سالاری در اولویت کاری حکومت صحبت کرد.

در ادامه مشروح سخنان مهم حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری ریاست مرکز تبیان را در این نشست از نظر می‌گذرانید:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین. ثم الصلاة والسلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبین.
و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد.

جلسه امروز یک جلسه سازمانی است با حضور جمعی از مسئولین و اعضای مرکز تبیان در کابل و صحبت هم حول موضوعی است که در بنر جایگاه درج شده است. اما قبل از عنوان کردن ضرورت همکاری با امارت اسلامی و پیامد هم‌نوایی با این ساختار، لازم است که به چند ابهام پاسخ گفته شود. ابهاماتی که معمولا گاهی در نزد حتی همکاران مطرح است، حالا مردم که سر جای خودش و مخالفین و دشمنان هم که در صدد ابهام‌ زایی هستند تا بتوانند زمینه‌های رشد و پیشرفت و شکوفایی مرکز تبیان و همچنین مردم افغانستان را سلب بکنند.

اولین ابهام در بحث تجلیل از ۲۴ اسد است. در نزد بعضی از دوستان سوال ایجاد شده که ما چرا از ۲۴ اسد سالروز پیروزی طالبان تجلیل بکنیم؟ حتی در روز ۲۴ اسد من در رابطه با بحث تجلیل از این روز و همچنان تبریک و تهنیت به مجاهد مردان و مردم افغانستان پست گذاشته بودم، یکی از همکاران عصر همان روز تماس گرفت و عذرخواهی کرد که حاج‌آقا با عرض معذرت، دلم نیامد این پست را به اشتراک بگذارم و منتشر کنم؛ خوب این دلم نیامدها حتما به خاطر ابهاماتی ا‌ست.

۲۴ اسد روز جشن ملی است و همه ما در آن سهیم هستیم
به عقیده من ۲۴ اسد سالروز پیروزی بسیار، بسیار، بسیار بزرگ مردم افغانستان در برابر استکبار جهانی است. ما از این روز تجلیل می‌کنیم چون در آن سهیم هستیم. مگر ما موضع ضد آمریکایی نداشتیم؟ مگر مرکز تبیان از ابتدا تا حالا علیه آمریکا مبارزه نکرد؟ مگر برای این مبارزه خون نداد؟ بگذریم از بحث زمان جهاد که بعد از پیروزی ما در ۹ دلو سال ۱۳۷۳ شمسی رهبری تشکیلات را با هشت نفر از یارانش از دست دادیم. شهید مصباح چرا شهید شد؟ مگر با کسی پلوان شریکی داشت؟ مگر از کسی قرض‌دار بود؟ مگر سر کسی به خاطر زمین و املاک و دارایی زور گفته بود؟ نه، او شهید شد چون اندیشه ضد آمریکایی داشت. کسانی که مزدور آمریکا و وابسته به تفکرات آمریکایی بودند، این شهید را در معرض هجمه تروریستی قرار دادند و به شهادت رساندند. من در سالروز شهادت مصباح، عامل شهادت و اهداف به شهادت رساندن این شهید را مطرح و عنوان کردم. در سال ۱۳۹۶ شمسی نیز همین دفتر در همین‌جا و همین سالن مورد انفجار تروریستی و انتحاری قرار گرفت.

مرکز تبیان بهای تفکر ضد آمریکایی خود را پرداخت کرد
چرا مرکز تبیان مورد حمله قرار گرفت؟ مگر غیر از این بود که مرکز تبیان در طول بیست سال اشغال افغانستان تنها جریانی بود که در برابر اشغال ایستاده بود، خیلی هم با صراحت، همانطور که جناب حاج آقای رحمتی عنوان کرد، تنها تشکیلاتی بود که از ابتدای حضور آمریکایی‌ها در کشور و اشغال افغانستان توسط اعضای ناتو به رهبری آمریکا، در برابر این اشغال ایستاد و حرف زد و موضع گرفت و کار کرد و مبارزه نمود و وسیع‌ ترین فعالیت‌های ضد اشغال را انجام داد، خوب در نهایت بایستی آمریکایی‌ها ما را می‌زدند. دفتر ما توسط آمریکایی‌ها اما با همکاری امنیت ملیِ آن زمان مورد حمله قرار گرفت. البته بر خلاف گفته حاج آقای رحمتی که می‌گوید ما جریمه پرداخت کردیم، این جریمه نیست. جریمه برای کاری عنوان می‌شود که خلاف باشد، یک کسی اگر خلاف کرده باشد جریمه باید بپردازد. ما بها دادیم، بهای مبارزه و تقابل ما با آمریکا. ۵۲ نفر همین‌جا به شهادت رسیدند و بیش از ۱۴۰ نفر هم مجروح شدند. باز در ۲۰ حوت ۱۴۰۱ شمسی دفتر مزار ما منفجر شد، خوب این حمله‌ها به خاطر چه بود؟ به خاطر تفکر ضد آمریکایی!

حتی کسانی که در دل خود با آمریکا مخالف بودند، در جشن ۲۴ اسد سهیم‌اند
وقتی ما در یک حرکت مبارزاتی این‌قدر خون داده باشیم و زحمت کشیده باشیم و سهیم باشیم، بعد این دشمنِ ما هم در افغانستان شکست بخورد و بساطش جمع شود و برود و در سطح منطقه و دنیا آبرویش بر باد شود، آیا ما نباید تبریک بگوییم؟ ما نباید این پیروزی را برای کسانی که در صحنه حضور داشته‌اند مبارک‌باد بگوییم؟ تنها بحث مرکز تبیان نیست، تمام مردم افغانستان در مبارزه ضد آمریکایی سهیم بودند. تمام روحانیت ما که برخلاف فرهنگ آمریکایی عامل برپا داشتن نماز در این کشور بودند، تمام شخصیت‌هایی که عامل فعال نگهداشتن مساجد بودند، تمام عناصری که در راستای برقراری حجاب کار کردند، تمام افراد و شخصیت‌هایی که در جهت برپایی شعائر دینی اعم از محرم و ولادت‌ها و شهادت‌های ائمه معصومین(ع) کار کردند و تمام کسانی که با گام‌های خود در این مسیر حرکت کردند و با قلم‌ها نوشتند و با زبان‌های خود حرف زدند و حتی یک مرگ سطحی علیه آمریکا گفتند، همه‌شان در این پیروزی سهیم هستند.

باید همه مردم پرجوش و پرخروج ۲۴ اسد را جشن بگیرند
پس بنابراین ۲۴ اسد یک جشن ملی و یک جشن بزرگ دینی است. ۲۴ اسد جشن بزرگ سیاسی و نظامی مردم افغانستان است، ما چطور و چگونه می‌توانیم در سالروز این جشن بی‌تفاوت باشیم؟!
 متاسفانه در دو سال گذشته هیچ حرکتی به صورت ملی در این رابطه شکل نگرفت. امسال هم حرکت ملی برای تجلیل از این روز صورت نگرفت و من فقط یکی دو تا پیام دادم و به صدور دو تا پیام اکتفا کردم، این کافی نیست. باید مردم همه خودجوش و پرجوش و پرخروش وارد صحنه شوند و این روز را جشن بگیرند و تجلیل بکنند. هی ما نگوییم که دیگران انجام داده‌اند و این به ما مربوط نیست! هی ما نگوییم که طالبان آمدند در افغانستان جنگ کردند و جنگ‌شان هم جنگ نمایشی بود و در واقع این‌ها عامل و زاده تصامیم آمریکا بودند و هستند! این یک حرف بی‌خود و نادرست است.

آمریکایی دانستن امارت اسلامی مبنای انسانی و سیاسی ندارد
۲۴ اسد مولود یک نهضت ملی است. ما چرا اولا خود را جدای از این حرکت بدانیم؟ و بعد چرا ما در رابطه با بحث طالبان چنین اشتباهی را مرتکب می‌شویم؟ یک مجموعه‌ مسلمان و یک تعداد عناصر جهادی در سطح کشور با انگیزۀ جهاد در برابر امریکا آمدند کار کردند و خون دادند و زحمت کشیدند. بله این‌ها در عرصه جنگ سخت حضور داشتند و محور جنگ علیه آمریکا بودند، حالا من کار ندارم که در درون جریان طالب شاید افراد و یا اشخاصی دارای روحیه آمریکایی و طرفداری از آمریکا باشند، اما بدنهٔ جنبشِ طالبان علیه آمریکا بودند و بیست سال جنگ کردند و زحمت کشیدند و خون دادند. ما چرا به گفته ایرانی‌ها این‌ها را هول بدهیم که نخیر شما امریکایی هستید و افغانستانی و مسلمان نیستید؟ یا به گفته ما افغانی‌ها این‌ها را تیله بدهیم و بگوییم شما آمریکایی هستید! این کار کار غلطی است و بر مبنای منطق دینی و اسلامی و انسانی و سیاسی استوار نیست.

آمریکایی دانستن امارت اسلامی بازی در زمین آمریکا است
ما به جای اینکه بگوییم طالبان در برابر آمریکا جنگیدند و مبارزه کردند، بیاییم مدام بگوییم که این‌ها از ما نیستند و آمریکایی هستند. این بازی کردن در زمین آمریکا است. آمریکا تلاش می‌کند هر حرکتی که در افغانستان صورت می‌گیرد ولو صددرصد به ضررش باشد باز یک انگ آمریکایی بودن را به آن بچسباند تا رنگ نهضت را تضعیف بکند. لذا آمریکایی دانستن طالبان غلط است و هر فرد و هر جریانی که با چنین اندیشه‌ای وارد عرصه می‌شود و گپ می‌زند و کار می‌کند کار غلطی انجام می‌دهد و بداند که تلاشش به نفع آمریکایی‌ها خواهد بود. برادران ولو اینکه ما در این نهضت سهیم نباشیم و تنها طالبان بوده باشند، باز هم این به نفع کل جامعه افغانستان است و باز هم این افتخاری است که برای مسلمان‌ها به دست آمده است.

دستاورد بزرگ شکست آمریکا را نباید به خاطر اشتباهات رخ‌داده در مسیر مبارزه با او نادیده گرفت
بعضی‌ها می‌گویند که طالبان مردمان جانی هستند و کشتند و فلان کردند و بهمان کردند. ما هم نمی‌گوییم که در این مسیر در بیست سال گذشته اشتباهاتی صورت نگرفته و قتل‌های ناحق به وجود نیامده و انفجارات نادرست صورت نگرفته است، بله ده‌ها و صد‌ها و هزاران اشتباه در طول این بیست سال رخ داده است، اما این دلیل نمی‌شود که ما این دستاورد بزرگ را زیر سوال ببریم. اگر بحث قتل و خونریزی است، پس ۸ ثور هم روز پیروزی آنچنانی نیست. چرا؟ به خاطر اینکه به جز سال‌های اول در طول ۱۴ سال جهاد افغانستان، جنگ ضد روس و ضد استکبار به کلی تمام شد و همه‌اش جنگ داخلی بود که در آن ده‌ها هزار انسان کشته شدند. لذا طبق این منطق غلط، معنایی ندارد که ما از ۸ ثور که در آن این همه قتل و غارت و جنگ داخلی رخ داد، به عنوان جشن پیروزی از آن تجلیل بکنیم! نخیر! ما نباید این‌قدر سطحی‌نگر و این‌قدر فکر هوایی داشته باشیم که این دستاورد‌های بزرگ را به خاطر اشتباهاتی که در مسیر صورت گرفته است، از خود برانیم و تجلیل نکنیم و بگوییم مال ما نیست.

حتی اگر دشمنان ما آمریکا را شکست بدهند باید خوشحال شویم
برادران! حتی اگر دشمنان ما در برابر امریکا ایستاده باشند و این هیولا را در افغانستان به زانو در آورده و شکستش داده باشند، باز این پیروزی برای کل مردم افغانستان است. چه برسد به اینکه در عرصه‌های مختلف سخت و نرم و در عرصه گرم و سردِ این جنگ و نبرد، همه‌ی مردم افغانستان شریک‌ بوده‌اند و یک نهضت ملی ضد آمریکایی در افغانستان وجود داشت. هم طالب و هم غیر طالب، هم در کوه و صحرا و بیابان و هم در شهر‌ها و ولسوالی‌ها و روستا‌ها در همه جا این نهضت ضد آمریکایی جریان داشت. حتی اگر یک تبعه‌ کشور ما در دل خود از آمریکایی‌ها ناراحتی داشته باشد، این آقا و این خانم در این پیروزی سهیم است. بنابراین ما نباید در تجلیل از این روز کوتاهی بکنیم.

جشن ۲۴ اسد مهم‌تر از پیروزی ۲۸ اسد و ۸ ثور است
نکته مهم‌ دیگر اینکه ۲۴ اسد به مراتب بزرگ‌تر و مهم‌تر و جدی‌تر از پیروزی ۲۸ اسد و ۸ ثور است، چرا؟ چون در بحث ۲۸ اسد، افغانستان تنها توسط انگلیسی‌‌ها اشغال شده بود؛ اما در بیست سال گذشته بیش از ۴۰ کشور در افغانستان حضور داشتند و ما اشغال‌شده بیش از ۴۰ کشور و در رأس‌ آمریکا با تمام ساز و برگ نظامی و فرهنگی و رسانه‌ای‌شان بودیم. این همه امکاناتی که علیه مردم ما در زمان اشغال بیست ساله در افغانستان وجود داشت، در زمان اشغال افغانستان توسط انگلیسی‌ها وجود نداشت. ما جنگ نابرابری را که در طول بیست سال گذشته متحمل شدیم، حقیقتا در زمان اشغال انگلیسی‌ها متحمل نشدیم.

افغانستان در مبارزه با شوروی با یک کشور مواجه بود ولی در دو دهه گذشته با ۴۰ قدرت جهانی مبارزه کرد
ما طی دو دهه گذشته در برابر بیش از ۴۰ کشور موفق و پیروز شدیم و آنان را شکست دادیم. در زمان ۱۴ سال جهاد، مردم افغانستان تنها علیه شوروی‌ و عوامل مزدورش مبارزه می‌کردند و در واقع یک قدرت بود که به افغانستان آمده و آن را اشغال کرده بود؛ اما در طول ۲۰ سال گذشته بیش از ۴۰ ابرقدرت که در رأس‌شان امریکا بود و در کنارش انگلیس و فرانسه و حتی رژیم منحط اسراییل حضور داشتند، بر کشور مسلط شده بودند. مردم افغانستان و مبارزین و مجاهدین چه آن‌هایی که جنگ نظامی کردند و چه آن‌هایی که جنگ فرهنگی و رسانه‌ای کردند، طی این بیست سال پدر آمریکا را درآوردند و او را با شکست حتمی و مفتضح مواجه کردند.

سقوط جمهوریتِ دست‌نشانده، سقوط آمریکا بود
بنابراین آیا این پیروزی به نظر شما شیرین نیست و ما نباید این پیروزی را تجلیل کنیم؟ آیا ما نباید این شکست آمریکایی‌ها در منطقه و دنیا را تجلیل کنیم و با عظمت بشماریم؟ اینجاست که ما در این عرصه نباید کوتاهی بکنیم و من‌بعد با طیب خاطر از ۲۴ اسد که سالروز سقوط کابل یا سقوط جمهوریت فاسدِ دست‌آموز آمریکایی‌ها بود، تجلیل نماییم. این پیروزی، پیروزی مردم افغانستان است. در این روز که جمهوریت سقوط کرد یعنی آمریکا سقوط کرد. چند روز بعد نیز ۹ سنبله و سالروز اخراج آخرین سرباز آمریکایی از افغانستان است. این برای ما بزرگ‌ترین نعمت و موهبت الهی و بزرگ‌ترین شیرینی است که ما در طول زندگی خود احساس کردیم و مزمزه نمودیم.

بحث دوم و سوال دوم این است که ادعای بعضی از افراد و عناصر و جریاناتی که در رأس‌شان دشمن قرار دارد این است که مرکز تبیان در طول حضور خود در افغانستان بخصوص در دو سال اخیر همکار طالب است و اصولا طالب شده و یک‌جانبه از حکومت و سیاست‌های امارت حمایت می‌کند. آنان همچنین با الفاظ و ادبیات مختلف ما را مورد هجمه قرار می‌دهند. اما اینجا من اولویت‌های مرکز تبیان را خدمت شما عزیزان عنوان می‌کنم.

دین و مذهب و مکتب اولویت مرکز تبیان است
ما از ابتدای تاسیس تشکیلات مرکز تبیان با محوریت اندیشه اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام کار را شروع کردیم و در طول این ۳۲ سال در همین محوریت کار کرده‌ایم. وقتی که ما در طول بیست سال اشغال در برابر بیش از ۴۰ کشورِ ضد دین و ضد مذهب و ضد مکتب توانستیم به صراحت و با شفافیت حول محور دین و ولایت و اندیشه اهل‌بیت(ع) کار بکنیم، آیا در طول دو سالی که یک مجموعه و ساختار اسلامی به وجود آمده است، نباید حول این محور کار بکنیم؟! اهل‌بیت که مربوط به همه است و تنها بحث شیعه مطرح نیست. آن بزرگواران مربوط به همه‌ پیروان اسلامی چه حنفی و شافعی و مالکی و حنبلی و چه پیروان مذهب جعفری می‌باشند. همگان به اهل‌بیت(ع) احترام دارند و خوب طبیعی‌ است که در دو سال اخیر ما خیلی راحت‌تر و جدی‌تر حول این اندیشه کار کردیم و اگر دوستانی که مواضع ما را از طریق کانال تلگرام یا خبرگزاری صدای افغان آوا یا فضای مجازی دنبال کرده باشند، قطعا می‌دانند که ما حتی یک وجب از مباحث دینی و مذهبی خود عقب‌نشینی نکردیم.

مرکز تبیان بر عدالت اجتماعی و آزادی‌های مذهبی تاکید دارد
بنابراین است که ما در شرایط کنونی هم به دنبال تامین عدالت اجتماعی هستیم. یعنی حاکمیت و ساختار موجود باید به این موضوع حتما توجه بکند که تمام اتباع کشور از پیروان هر مذهب و مکتبی بایستی از حقوق و وجایب همه‌جانبه خود برخوردار باشند. ما همچنان تاکید داریم بر آزادی‌های مذهبی بخصوص برای جامعه شیعه. چنانچه که در طی دو سال گذشته کدام فشار یا مشکلات و معضلات خاصی در این زمینه نبوده است ولی باز هم ما همچنان تاکید داریم که فضا بیشتر باز شود و راحتی‌های بیشتری در رابطه با آزادی‌های مذهبی وجود داشته باشد.

ما خواستار تداوم رسمیت مذهب تشیع هستیم
حکومت آمریکایی گذشته به رسمیت مذهب تشیع توجه داشت، خوب ساختار فعلی که ساختاری اسلامی است طبیعتاً انتظار ما از آن خیلی بیشتر از حکومت آمریکایی است. حالا حکومت آمریکایی با هر انگیزه و با هر فکر و اندیشه‌ای این زمینه را فراهم کرد و مذهب تشیع در قانون اساسی گنجانیده شد و رسمی بود و احوال شخصیه شیعه هم در ادارات به خصوص در ستره محکمه و محاکم قضایی اجرا می‌شد؛ حالا هم ما خواستار این تداوم هستیم. نه اینکه بگوییم مذهب ما رسمی شود، مذهب ما رسمی است، این رسمیت باید تداوم پیدا بکند.

احوال شخصیه اهل تشیع در محاکم باید اجرا شود
ما همچنان به دنبال اجرای احوال شخصیه مردم تشیع در محاکم هستیم. ما به دنبال این نیستیم‌ که  مجموعه‌های جداگانه در شهر‌ها و ولایات اختصاص پیدا بکند که مشخّصا به مسایل شیعه‌ها رسیدگی بکند. این حرکت حرکت اشتباهی است و ما آن را نمی‌پسندیم. ما نمی‌خواهیم که جامعه شیعه تافته‌ی جدا‌بافته از سایر اقوام و مردم باشد. اینگونه برای شیعه‌ها سوءتفاهم ایجاد می‌شود که چه خبر است؟ ما مردم مگر از این جامعه نیستیم؟ ما مردم مگر تبعه این کشور نیستیم؟ اگر تبعه‌ی این کشور هستیم چرا به صورت طبیعی مثل بقیه اتباع در محاکم و سایر ادارات با ما رفتار نمی‌شود؟ ما جزو این کشور و تبعه این کشور هستیم و می‌خواهیم همانطوری که کار برادران اهل سنت ما در ستره محکمه و محاکم قضایی حل و فصل می‌شود، با من شیعه هم اینطوری باشد. ما نمی‌خواهیم که یک تشخصی اینجا وجود داشته باشد.

تشکیل سازمان‌ها و نهادهای خاص شیعیان درست نیست و موجب سوءتفاهم می‌شود
ما موافق ایجاد تشکلات و سازمان‌ها و نهاد‌های خاص تحت عنوان «کمیسیون‌های حل قضایا و معضلات شیعیان» برای رسیدگی به امور شیعه نیستیم. این برای شیعه‌های ما سوءتفاهم ایجاد می‌کند. برای بقیه مردم هم سوءتفاهم ایجاد می‌کند. پیروان بقیه مذاهب چه دیدگاهی خواهند داشت؟ آنان خواهند گفت که شیعه‌ها چه امتیازی دارند در این کشور که کمیسیون‌های جداگانه برای رسیدگی به مسایل‌شان ایجاد شود، اما ما که اکثریت هم شاید باشیم چنین تشخصات و امتیازات خاصی برایمان وجود ندارد؟ این برای بقیه اتباع کشور سوءتفاهم ایجاد می‌کند و نادرست است. راحت‌ترین کار این است که در محاکم و در همه‌ مراجعی که مرتبط با اجرای کارها و برنامه‌های شهروندان است و در راستای تامین حقوق شهروندی در نظر گرفته می‌شود، احوال شخصیه شیعیان برای شیعیان اجرا گردد. بله ما خواهان این هستیم که احوال شخصیه شیعه تامین بشود.

شیعیان در جهاد افغانستان پا به پای اهل سنت خون داده‌اند
خوب ما به دنبال این مسایل هستیم و این اولویت کار ما است، چه در قالب مرکز تبیان باشیم یا نباشیم. مردم شیعه افغانستان در کنار سایر برادران و خواهران خود هم در ۱۴ سال جهاد به اندازه نفوس خود خون داده‌اند و بیشترین ضررها و زیان‌ها و بها را متحمل شده و در طول بیست سال گذشته هم پا به پای سایر حضرات و سایر مجاهدین در صحنهٔ جهاد حضور داشته‌اند.

حالا شاید ما در سنگر نظامی نبودیم که بنده شخصا معتقد به کار نظامی نیستم ولی در صحنه کار فرهنگی و رسانه‌ای کاری را که مرکز تبیان در طول بیست سال گذشته کرد، تمام احزاب جهادی شیعه و سنی نکرده‌اند. شما فعالیت‌های تمام احزاب جهادی شیعه و سنی را یک کنار بگذارید و کارهای فکری فرهنگی و رسانه‌ای مرکز تبیان را یک طرف بگذارید. مرکز تبیان در عرصه حضور داشته و خون هم داده و ما برای مکتب و مذهب و دین و آیین خود آماده خون دادن بودیم و حالا هم هستیم.

بنابراین این اولویت‌ها همچنان وجود دارد و از خدای متعال هم می‌خواهیم‌ که ما را عازم‌تر، قاصدتر و جدی‌تر بگرداند و شهادت ما هم در آخر عمر در همین مسیر باشد. ما از خدای متعال چیز دیگری از دنیا نخواستیم و به دنبالش هم نیستیم. ما به دنبال مال و منال و خانه و زمین و معاملات آنچنانی نبودیم. دوستان می‌توانند با ذره‌بین بگردند در سطح زندگی ما که آیا ما چنین تعاملات و گرفتاری‌هایی در زندگی داشتیم یا نداشتیم که نداشتیم. ما به دنبال یک تفکر مذهبی و مکتبی و دینی در جهت تقویت دین خدا و مذهب و مکتب خود در افغانستان هستیم.

اولویت دوم ما منافع دینی و فکری و مذهبی مردم افغانستان است
تنها شیعه اولویت مرکز تبیان نیست. ما به دنبال تامین حقوق شهروندی کل مردم افغانستان هستیم، از ریاست الوزرا گرفته تا پایین در قالب دولت و همچنین در قالب خارج از دولت و حرکت‌های ملی‌. ما به دنبال تامین خوراک فکری برای همه مردم افغانستان هستیم. ما به دنبال رشد زمینه‌های اقتصادی و تامین معیشت مردم در سطح کل کشور هستیم. ما در جهت رشد شرایط و فعالیت‌های اجتماعی و همچنان تامین امنیت و موضوعات نظامی در سطح کل مردم افغانستان هستیم. یک قشر خاص مورد توجه ما نیست. چون اگر ما تنها بیاییم در رابطه با تشیع و تقویت این مجموعه و رشد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی این جامعه کار بکنیم اما بقیه ملت در ضعف بمانند، قطعاً ما نمی‌توانیم امنیت را در کشور تامین بکنیم. حتی اگر ۹۹ فیصد جامعه مورد توجه باشد و تقویت پیدا بکند و قدرت بگیرد اما یک درصد جامعه در ضعف و ناروایی زندگی بکند، باز در این کشور امنیت برقرار نخواهد شد؛ چه برسد به مثلا ۲۰ و یا ۳۰ فیصد جامعه تشیع که مرکز تبیان بیاید تمام برنامه‌های خود را در تقویت و بالا بردن جامعه شیعه متمرکز نماید اما بقیه مردم در ضعف اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی به سر ببرند. خوب طبیعی است که اینگونه امنیت در کشور برقرار نمی‌شود.

همانگونه که ما به دنبال تقویت تمام مردم کشور هستیم، از بقیه هم همین توقع را داریم
بایستی این نگاه کلان ملی در سطح جامعه حاکمیت داشته باشد. به همه عنوان می‌کنم که برادران و خواهران و مردم افغانستان، نگاه‌تان باید در رابطه با بالا بردن جامعه و مردم افغانستان یک نگاه ملی باشد و اگر نگاه ملی نباشد و در قسمت توزیع امکانات و پول و توزیع مسایل اجتماعی و فرهنگی تبعیض وجود داشته باشد، قطعاً این کشور و مردم روی امنیت و آرامش را نخواهند دید و جنجال و مشکلات آنچنانی در کشور به وجود خواهد آمد. این وظیفه ماست و حرف ما برای مردم افغانستان این است که نگاه همگان بایستی نگاه ملی باشد.

اولویت سوم ما حکومت است که آن هم در بطن اولویت مردم است
اولویت سوم ما تازه اولویت حکومت است. آنطوری که دیگران هی اتهام می‌زنند که مرکز تبیان تمام توجه‌اش به حکومت است، نخیر! اگرچه اولویت حکومت هم در دل اولویت مردم است. وقتی ما بحث مردم و ارتقای آنان در عرصه اقتصاد و فرهنگ و اجتماع را مطرح می‌کنیم، حکومت هم بالاخره برخاسته از دل همین مردم است و از خارج که نیاوردیم مثل زمان جمهوریت که تمام مسئولین از رئیس‌جمهور گرفته تا وزرا و بسیاری از وکلا و رؤسای ادارات که از غرب و کشورهای خارجی آمده باشند و بر مردم ما تحمیل شده باشند؛ نخیر! همهٔ کسانی که در ساختار حکومت فعلی حضور دارند، فرزندان همین آب و خاک و از دل همین مردم هستند. خوب وقتی توجه ما به مردم توجه یکسانی باشد این شامل حکومت هم می‌شود، اما ما به دلیل اینکه بحث حکومت یک ساختار رسمی و ملی و بین‌المللی است مجبوریم یک اولویت جداگانه در رابطه با آن در نظر بگیریم.

با تمام نواقص موجود، مردم باید در کنار حکومت باشند
طبیعی است که اگر بخواهیم در این کشور زندگی سالمی داشته باشیم و منافع مکتبی و ملی ما تامین گردد و روز به روز رو به رشد و رو به ارتقا برود و مردم در عرصه‌های مختلف اقتدار پیدا بکنند و کشور مقتدر شود و در منطقه و دنیا سرافراز باشیم، باید با حاکمیت همکاری وجود داشته باشد. این همکاری تنها مرکز تبیان را در بر نمی‌گیرد، بلکه باید همه مردم در همه ابعاد در کنار حکومت باشند. من نمی‌گویم حکومت مشکلات ندارد، نخیر! حکومت فعلی نوپا و سرپرست است، عناصر آموزش‌دیده کم دارد، برخی عناصر نفوذی هم ممکن است در درون این حاکمیت وجود داشته باشند که در جهت نارضا ساختن مردم فعالیت نمایند، همچنین بعضی آدم‌ های خودسر هم وجود دارند که با کارهای خودسرانه باعث نارضایتی مردم می‌شوند. همه این مشکلات وجود دارد، اما با وصف همه این مشکلات ما موظف‌ایم در کنار این حکومت و همکار و هم‌نوا با این حکومت باشیم. پیامد‌ش هم پیامد مثبت است و من هیچ‌گونه پیامد منفی در این عرصه نمی‌بینم.

باید به خواسته‌های حکومت هم توجه شود
بالاخره وقتی ما از حکومت این همه خواسته‌ در عرصه اعتقادی و مذهبی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و امنیتی داریم، آیا حکومت نباید هیچ تقاضایی از ما داشته باشد؟! اینکه ما فقط یک طرفه بر علیه حکومت حرف بزنیم و انتقاد بکنیم و بعد بخواهیم وضعیت جامعه هم بهبود پیدا بکند، اینطور نمی‌شود.

این در حالی است که من در اوایل سال گذشته یک مقاله هفت قسمته در مورد نقاط مثبت حاکمیت و دستاوردهای آن نوشتم. شما حتما آن مقاله‌ها را دقیق بخوانید و اگر حقیقتاً انتقاد یا اعتراضی داشتید به صورت منطقی برای ما بیان بکنید، ما هم مطالعه می‌کنیم و اگر مطالب شما منطقی بود می‌پذیریم. ولی تا هنوز در طی این دو سال که تقریباً از نوشتن آن مقاله یک سال بیشتر می‌گذرد و این مقاله هم برگرفته از یک سخنرانی بود که من در ۲۴ حوت سال ۱۴۰۰ در همین‌جا در محضر ده‌ها رسانه بیان کردم و خوب تقریباً نزدیک به دو سال می‌شود، تا هنوز کسی به صورت منطقی جواب این مقاله را به من نداده است و غیر از فرافکنی و دروغ‌ بافی و حرکت‌های کذب و ناروا چیز منطقی به دست من نرسیده که بگویم صحبت یا مقاله منطقی فلان آقا علیه مقاله من بیان شده است. به هر حال، من در آن مقاله دستاوردهای حکومت را مطرح نموده و ادعا کردم که بیش از ۷۰ درصد روند کارِ حکومت مورد تائید ماست. من در آن مقاله ثابت کردم که چرا ۷۰ درصد و چرا مورد تائید ماست؟ ۳۰ درصد دیگر یا کمتر از ۳۰ درصد باقی می‌ماند و ابهاماتی وجود دارد که با تلاش و صحبت و مذاکره و با گفتمان سیاسی و فرهنگی قابل حل است.

جنگ در افغانستان راه‌حل نیست
۴۵ سال در افغانستان جنگ بود چه شد؟ مردم چه استفاده‌ای کردند و به چه نتیجه‌ای طی ۴۵ سال رسیدند که شما باز ۴۵ سال دیگر هم در فکر جنگ باشید؟ قطعا هیچ ثمره‌ای برای مردم افغانستان نه تنها خواهد داشت، بلکه زمینه را برای سوءاستفاده دشمنان ما فراهم می‌کند. بنده تحت هیچ شرایطی معتقد به آثار و پیامد‌های مثبت جنگ در افغانستان نیستم بلکه صددرصد مخالفم و می‌گویم که جنگ به ضرر افغانستان خواهد بود. بنابراین اتباع و شخصیت‌ها و افراد و جریان‌هایی که یک سر سوزن دل‌شان به مردم و دین و مذهب و این میهن می‌سوزد باید فکر جنگ و فرافکنی و انتقادهای بیجا و‌ حرف‌های پایین و بالا را از سر خود دور بکنند. بیایند در کشور منطقی حرف بزنند و اگر برای پیشرفت و استحکام حکومت و اقتدار حاکمیت طرح و برنامه دارند ارائه بکنند.

ما باید حکومت را با حضور و نزدیکی‌مان از خود و خود را از حکومت بسازیم
باید یک جریان هماهنگ این‌چنینی در کشور به وجود بیاید تا ما در افغانستان با اقتدار زندگی بکنیم. ما نباید انتظار بکشیم و با خواب و خیال زندگی خود را دنبال بکنیم که طالبان امروز یا فردا سقوط می‌کند و یا امروز بین فلان جریان با طالبان دعواست و امروز با فلان جا مشکل دارد. آقا این حرف‌ها را بگذارید کنار این‌ها خیال پلو است و ما نباید به دنبال خیال پلو باشیم. واقعیت در جامعه و منطقه و دنیا چیز دیگری است. نه در داخل افغانستان زمینه جنگ وجود دارد و نه کشورهای منطقه به دنبال ناامنی در افغانستان هستند. امروز قدرت‌های بزرگ در اطراف افغانستان که عبارت‌اند از روسیه، چین، هند و ایران به دنبال این هستند که در افغانستان امنیت به وجود بیاید؛ چون قرار بر این است که این چهار قدرت اقتصادی در برابر انحصار غرب مبارزه داشته باشند و این تقابل و مبارزهٔ این چهار قدرت نیاز دارد که در میان و در منطقه خود‌شان امنیت برقرار باشد. این قدرت‌ها ناامنی را برنمی‌تابند.

انتظار کسانی که منتظر کشورهای خارجی هستند تا آنان را بر سر کار بیاورند بیهوده است
کسانی که منتظر امریکا و روسیه و ایران هستند که یک کاری بکنند تا باز دوباره این‌ها را بر سر قدرت بیاورند، نه آقا دیگر در افغانستان و دنیا از این حرف‌ها نیست. فرهنگیان و نویسندگان ما باید تبیین نمایند و افکار جامعه را روشن بکنند که دیگر برای عناصر شرور و فاسدی که در طول ۲۰ سال با خون و جان مردم بازی و معامله و تجارت کردند فرصتی وجود ندارد. عناصر اداری و کسانی که ماموریت‎های دولتی داشتند و کار می‌کردند و چیزی در می‌آورند و زندگی خود‌شان را مدیریت می‌کردند، طرف صحبت من نیستند. حرف من با سران است. حرف من با کسانی است که در رأس معاملات جدی افغانستان قرار داشتند و کشور را به روز سیاه نشاندند. بنابراین ما به دنبال این هستیم که با امارت اسلامی همکاری صورت بگیرد. اگر اشتباهات و معضلاتی هم است باید طرح داشته باشیم و به این‌ها پیشنهاد بکنیم و در راستای رفع معضلات و مشکلات موثر باشیم و همکار باشیم. نباید فریب تبلیغات دشمن را بخوریم.

دشمن و در رأس آمریکا، اولین دسته فرافکنان در برابر حاکمیت و مردم افغانستان
امروز چند دسته در برابر حاکمیت و مردم افغانستان فرافکنی و تبلیغات می‌کنند. دسته اول دشمن است که رأس‌اش آمریکاست. آمریکا در هیچ زمان و در هیچ تاریخی به دنبال تامین منافع کشورهای اسلامی بخصوص افغانستان نبوده است. او به دنبال منافع ملی و امنیت ملی خودش است. آمریکا در طول ۲۰ سال گذشته در راستای منافع خودش کار کرد و حالا هم به دنبال تامین منافع ملی خودش است. امروز آمریکایی‌ها سعی می‌کنند که علیه افغانستان و حاکمیتش تبلیغات راه بیندازند. یکی از تبلیغات آمریکا این است که می‌گویند افغانستان با تبانی در اختیار طالبان قرار گرفته است تا این‌طوری آبروی رفته خود را پس بدست بیاورند و در افکار عمومی عنوان بکنند که گویا ما ابرقدرتیم، یک روز لازم بود به افغانستان رفتیم و حضور پیدا کردیم و روزی دیگر هم لازم نشد و پس به آمریکا آمدیم و افغانستان را در اختیار یک مجموعهٔ هم‌فکر و هم‌نظر گذاشتیم لذا ما افغانستان را به طالبان تحویل دادیم و شکست نخوردیم! آمریکایی‌ها به دنبال جا انداختن این دروغ هستند.

آمریکا برای حفظ آبروی خود امارت اسلامی را آمریکایی معرفی می‌کند
آمریکا یک وقت می‌گفت اگر ما در افغانستان نباشیم، این کشور به دهه هفتاد و جنگ‌های داخلی برمی‌گردد. اما وقتی شکست مفتضحانه خوردند و رفتند حالا می‌بینید که افغانستان هر روز که به پیش می‌رود ثبات و عزت و قدرت شامل حالش می‌شود. این برای آمریکا خیلی سنگین است و باعث شد آبرو‌یشان در خطر قرار بگیرد و حالا هم در معرض خطر است و علاقه دارند که این آبروی رفته خود‌شان را پس بدست بیاورند بنابراین سعی می‌کنند طالبان را آمریکایی معرفی بکنند. در حالی که این یک تصور کاملا غلط و یک طرح نابجاست. طالبان تحت هیچ عنوان نمی‌توانند آمریکایی باشند، چون اگر یک سر سوزن احساس امریکایی بودن طالبان معلوم شود، قطعاً نمی‌توانند حاکمیت با ثبات و با قدرتی را در افغانستان پیش ببرند. گذشته از این به نفع ما نیست که مدام در مسیر این تبلیغات حرکت بکنیم و بگوییم طالبان آمریکایی است، نخیر! طالبان آمریکایی نیستند و این توطئه آمریکا است که می‌خواهد ساختار نظام و اقتدار مردم افغانستان و تمامیت ارضی کشور را زیر سوال ببرد و با مشکل مواجه بکند، بنابراین از طرق مختلف مشغول فرافکنی است، لذا ما باید متوجه فرافکنی دشمن باشیم.

مزدوران داخلی و منطقه‌ای آمریکا، دومین دسته فرافکنان علیه حاکمیت و مردم افغانستان
دسته دوم؛ مزدوران داخلی و منطقه‌ای آمریکایی‌ها هستند. این‌ها وظیفه‌شان است که علیه حاکمیت و مردم و میهن ما و شما فرافکنی بکنند.

عناصر جاهل و متاثر از تبلیغات روانی دشمنان، سومین دسته از فرافکنان علیه حاکمیت و مردم افغانستان
دسته سوم؛ عناصر جاهل و بی‌خبر و متاثر از تبلیغات روانی دشمنان ما هستند. یک عده آدم‌های با سطح پائین سواد و فرهنگ فکر می‌کنند که در دنیا خبرهایی هست و آمریکا هرچه گفت درست است! نه بابا، آمریکا دیگر آن آمریکای قبلی نیست. آمریکای امروز آمریکای سرشکسته و ضعیف و دربه‌در و خاک بر سر است و گذشته از آن دیگر آن روزگار گذشت که آب هم خوردیم بگوییم آمریکا و اگر خواب هم کردیم بگوییم طرح آمریکاست و اگر هر حرکتی هم صورت گرفت بگوییم اینها مشکلاتی است که از ناحیه آمریکا اتفاق افتاده است! به هر حال این عناصر از تبلیغات دشمن متاثر‌اند و متاسفانه این‌ها همراه می‌شوند با دشمن و علیه دین و مردم و حاکمیت تبلیغات ناروا می‌کنند.

مافیای قدرت و ثروتِ دوران جمهوریت، چهارمین دسته از فرافکنان علیه حاکمیت و مردم افغانستان
دسته چهارم؛ مافیای قدرت و ثروتِ زمان جمهوریت هستند. کسانی که در زمان جمهوریت رئیس‌جمهور و وزیر و وکیل بودند، کار‌شان درآمدزایی و پول جمع کردن از راه‌های مختلف بود. حقیقتا باید در این رابطه یک جلسه مختص بگذاریم و بیان بکنیم که کسانی که در ساختار حکومت افغانستان بودند چگونه خیانت می‌کردند و از تمام هست و بود افغاسنتان پول در می‌آوردند و مثل زالو به بدن نحیف و نیمه‌جان مردم چسبیده بودند و خون مردم را می‌مکیدند. خوب حالا که دست‌شان از این همه درآوردن پول و امکانات و ثروت کوتاه شده معلوم است که باید بر علیه افغانستان و امنیت مردم فرافکنی بکنند.

پنجمین دسته از فرافکنان علیه حاکمیت و مردم افغانستان، افرادی هستند که به دنبال پناهندگی هستند
دسته پنجم؛ کسانی هستند که باید برای خود کیس درست ‌بکنند. این‌ها هیچ مشکلی در افغانستان ندارند و حالا هم اگر به کشور برگردند هیچ گپی نیست. اما مثلا می‌خواهند در ایران و یا ترکیه و آلمان و کشورهای دیگر زندگی بکنند، می‌آیند برای این کار توجیه درست می‌کنند و می‌گویند ما نمی‌توانیم در افغانستان زندگی بکنیم. لذا بخاطر کسب رضایت آنها هم که شده باید در رسانه‌ها حضور پیدا بکنند و بر علیه افغانستان حرف بزنند و از ناامنی و قتل و غارت و کشتار سخن بگویند تا آنجا برایشان کیس درست بشود. بعضی از ما هم نشسته‌ایم می‌بینیم فلان آقایی که قبلاً در افغانستان موجه بوده و مقداری موقعیت اجتماعی داشته است بر علیه امارت و مردم و دستگاه‌های مختلف حرف‌های چرند و پرند می‌زند و ما احساس می‌کنیم راست می‌گوید چون دقت نمی‌کنیم و نمی‌فهمیم که آقا بخاطر کیس درست کردن این حرف‌ها را می‌زند!

چنانکه در اوایل برخی از عناصر رسانه‌ای در مشهد و تهران بسیار داغ وارد صحنه می‌شدند. تا مثلاً بنده یک کمله حرف می‌زدم، ده تا مقاله علیه من منتشر می‌کردند اما حالا رفته‌اند در کمپ‌های آلمان آنجا خوابیده‌اند! آخر کار‌شان این است، برای‌ خود کیس درست کردند و به آلمان رفتند. کسانی رفتند پناهنده شدند که شما اصلاً فکرش را نمی‌کردید که چقدر آدم‌های متقی‌ و چقدر آدم‌های مذهبی و ولایی که گاهی شاید شما برای شفا پیداکردن دامن‌شان را شسته آب‌اش را می‌خوردید، اما همان‌ها در دامن غربی پناهنده شده‌اند که شعار مرگ بر علیه آن سر می‌دادند.

افراد ناراضی جامانده از پست و مقام، ششمین دسته از فرافکنان علیه حاکمیت و مردم افغانستان
دسته ششم هم افراد و جریان‌هایی هستند که ابتدا با طالب و در کنار آن بودند اما مقام و مسئولیت و منصبی برای‌شان وصول نشد و اکنون آدم‌های ناراضی هستند. حالا این آدم‌های ناراضی چه در داخل افغانستان و چه خارج از کشور به عنوان عناصر ناراضی فرافکنی راه انداختند که امارت فلان است و بهمان است و امثال این‌ها.

باید در مقابل فرافکنان علیه حاکمیت و مردم کشور بإیستیم
بنابراین موضع مرکز تبیان این است که بایستی در افغانستان و در کنار مردم حضور داشت و خدمات مختلف فکری و فرهنگی و اقتصادی را طراحی و سازمان‌دهی کرد و برای رشد و ارتقای وضعیت مردم مبارزه و مجاهده کرد و باید در برابر همه فرافکنان ایستاد. ما نه تنها باید حرف آنها را قبول نکنیم چون قبول نکردن یک بحث است و ایستادن و مقابله کردن بحث دیگری است و ما نه تنها سخن فرافکنان را نمی‌پذیریم بلکه در برابر این فرافکنی‌ها کار می‌کنیم و در کنار همین امارت اسلامی می‌مانیم و با نهاد‌های مختلفش در راستای اقتدار و عزت مردم افغانستان و تامین تمامیت ارضی کشور مبارزه می‌کنیم تا ان‌شاءالله بتوانیم یک حاکمیت مطلوب دل مردم به وجود بیاوریم، تا اینکه این امارت و این ساختار بستری شود برای حضور عناصر لایق و شایسته.

سهمیه‌بندی جهت حضور در چارجوب حکومت بر اساس قومیت و مذهب غلط است؛ باید شایسته‌سالاری حاکم باشد
البته من معتقد به سهمیه‌بندی افراد و عناصر کابینه و غیر کابینه نیستم که بگویند برای فلان قوم این‌قدر وزیر و برای پیروان فلان مذهب این‌قدر نیرو تعیین شود. نه! کلا تشکیلات مرکز تبیان به دنبال چنین سهمیه‌بندی‌ای نیست. اما باید این فرصت فراهم شود که عناصر شایسته ولو از یک قوم و ولو از یک مذهب مثلاً از مردم شیعه خیلی بیشتر باشد، اما آدم‌های لایق و دلسوز و فهمیده و کاردان و سخت‌کوش باشند که برای این ملت و این مردم جان بدهند و آبرو و عزت ببخشند. مثل زمان جمهوریت نباشد که ما هی گلو پاره کردیم که سهم شیعه و سهم فلان و بهمان! خوب این همه وزیر شیعه و معاون رئیس‌جمهور و وکیل و نیرو در حکومت جمهوریت داشتیم، آخر چه کاری برای جامعه شیعه صورت گرفت؟! اگر شما از دستاورد این حضرات اطلاعات دارید بفرمایید و به من بگویید! من که دستاوردی از آن‌ها برای مردم شیعه نمی‌بینم. هر کسی وارد کابینه شد آمریکایی گردید و مزدور مطلق آمریکا و در خدمت اهداف امریکا و علیه تفکر دینی و مذهبی ما قرار گرفت.

محروم ماندن ولایات مرکزی در طی ۲۰ سال حکومت جمهوریت
ولایت دایکندی یکی از ولایات صددرصد شیعه‌نشین است. در طول ۲۰ سال گذشت که آیا این همه وزیر و معاون رییس‌جمهور و وکیل شیعه نمی‌توانستند این ولایتِ محصور در کوه‌ها و بیابان‌ها را از طریق شاهراه‌ها به بامیان و کابل و قندهار و هرات متصل کنند؟! وقتی این ولایت از طریق شاهراه‌ها به بیرون وصل می‌شد خود به خود توسعه پیدا می‌کرد و نیازی هم به کار فلان وزیر و فلان وکیل نبود که در قسمت توسعه یافتنش کار کند. علاوه بر دایکندی، بامیان و غور و بادغیس هم توسعه‌یافته نیستند. شما در تمام مناطق شیعه‌نشین بررسی بکنید، ببینید که چقدر کار شده و آیا یک وجب جاده آسفالت شده است یا خیر!

مسئولین امارت اسلامی در راستای ایجاد یک ساختار عاری از فساد و باندبازی تلاش نمایند
بحث، بحث این است که در گذشته موضوع لیاقت مطرح نبود و آدم‌های دزد می‌آمدند به عنوان وکیل مطرح می‌شدند. آدم‌های قمارباز مشهور می‌‌آمدند به عنوان نماینده وکلای ولایتی در کشور مطرح می‌شدند و رأی می‌آوردند چون دزدی می‌کردند و ثروت داشتند و پول خرج می‌کردند و وکیل و وزیر می‌شدند. ما در طول زمان جمهوریت با چنین شرایطی مواجه بودیم. اما اکنون تلاش بر این است که در شرایط موجود این وضعیت برطرف شود. ما به مسئولین حکومت و به رهبری امارت اسلامی جدّا پیشنهاد می‌کنیم که در جهت تامین یک حاکمیت و ساختار سالمِ عاری از فساد و رشوه و باندبازی و قوم‌پارتی تلاش بکنند و یک ساختار این‌چنینی بسازند تا افغانستان از این شرایط و از این وضعیت نجات پیدا بکند و موفق شود. از شما همکاران و عزیزان هم خواهش ما این است که هر زمانی ابهام داشتید سریع مطرح بکنید و ابهام‌تان را برطرف نمایید. در صحنه مسایل حقیقی و همچنین در فضای مجازی حضور جدی و سازمان‌یافته داشته باشید. بیش از این وقت شما عزیزان را نمی‌گیرم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

تصاویر این نشست را در لینک ذیل مشاهده کنید:
https://www.avapress.net/fa/gallery/275039/2/
https://avapress.net/vdca0mnuo49n0e1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما