تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۹ اسد ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۱۰
کد مطلب : 97180

سخنی با جلالتمآب وزیر معارف

" در نظام سرمایه داری مکاتب دولتی هم خصوصی است؟"
سخنی با جلالتمآب وزیر معارف
رسالت رسانه و تعهد نگارنده به عنوان یک روزنامه نگار این است که راوی دردهای جامعه اش باشد و از گژی و ژاژ خواهی های پیرامونش نگذرد و در جهت اصلاح آنها بکوشد و به مثابه ناظر تحولات اجتماعی و سیاسی کشور به روانی جاده دوطرفه اطلاعات رعیت و حاکمیت تلاش نماید تا سطح آگاهی ها ارتقا یابد و حکومت حق رعیت را و رعیت نعمت حکومت را پاس دارد. از همین رو این تذکار، روایتی از گله یا به تعبیر بهتر شکوائیه اکثریت خاموشی است که تقدیر بنامیم یا‌ سوء تدبیر بخوانیم، یا چرخش روزگار و توطئه خارجی یا مشکلات داخلی یا هر گزینه و گمانه ای دیگری که اکثریت مردم این مرز و بوم را تهی دست ساخته، نه درآمد و معاش سوپراسکیلی دارند و نه پدران شان وزیر و رئیس و مدیرکل یا نماینده پارلمان و صاحبان شهرک و شرکت و صاحب سرمایه های سرسام آوراند که به یمن آن در خارج زندگی کنند و یا هم اگر به هردلیلی در داخل می مانند، بتوانند بی هیچ محرومیتی، همینجا مشق شاهی کنند و در خانه های مجلل به سر برند و مکاتب خصوصی با وسیله ایاب و ذهاب و تغذیه و ده ها سرویس رفاهی و خدماتی دیگر داشته باشند و با جیب تهی و دستان پینه بسته و صورت های آفتاب سوخته پدرانی مواجه نباشند که از صبح تا شب عرق بریزند و حد اکثر اگر بخت یارشان گردد،‌ نان معمولی و بخور و نمیر خانواده را فراهم آورند. این هم در صورتی است که گرگ اجل آنها را از آغوش گرم پدر محروم نکرده باشد. در این دیار کم نیستند کسانی که غبار یتیمی برچهره دارند وخود یا مادران شان نان آوران خانه های شان هستند. برای این طبقه تهیه یا مطالبه پول ناچیز "پنسل" هم سخت است. بگذریم از اینکه اصلاً برای عده ای قابل تصور نیست که تهیه ده و صد و یک و نیم صد افغانی برای هم سن و سالهای شان در همین شهر و کشور میسور نیست.
این طیف و طبقه را خانواده هایی تشکیل میدهد که درخانه های کرایی زندگی می کنند و یا اگرخانه گلینی هم دارند، نه پرده ی آنچنانی دارد و نه حویلی شان سمتی است و نه دیوارهای خانه شان منقش و مزین است. با آنکه همه طالب زیبابی و رفاه هستیم و آنها نیز حسرت داشتن چنین خانه های زیبا و منقشی را دارند اما چه کنند که تقدیر، دست شان را خالی و جیب ها شان را تهی ساخته و از داشتن چنین محیطی محروم کرده است. اما با وجود همه ی این تنگناها و تنگدستی ها، پدران مومن و عزتمند این سرزمین به هر طریقی که شده از درآمدهای کم یا زیادی که این فرزندان برای خانواده می توانستند داشته باشند،‌ اما به خاطر فریضه الهی "طُلبُ العلمِ فریضةٌ علی کُلِ مسلمٍ و مسلمة" و آینده این نسل از این "اندکِ بسیار" چشم پوشیدند تا شاهد فردای بهتر این سرزمین باشند.
به هرروی آنان به مکاتبی امید بسته بودند که تصور می شد قانون اساسی برای دستگیری و محرومیت زدایی علمی طبقه شان یعنی فقرا تدارک دیده و اگر تقدیر آنها را تهی دست ساخته،‌ تدبیر معماران کشورشان، فراموش شان نکرده و به یاری آنان شتافته است. اما گویی که تقدیر یا روزگار عنود، عزم خود را جزم کرده تا هر دری را به روی آنها دیوار بسازد و فرزندان آنها را باز همدم حسرت و حرمان درس و مشق سازد. آنان نمیدانستند که "نظام سرمایه داری" و "تزریق و ترویج اندیشه اصالت سود"، "شکاف طبقاتی" این چنین می آفریند و سایه ی شوم خود را بر مکاتب دولتی و معارف ما هم می گستراند و مکاتب دولتی ما را هم شبیه خصوصی می سازد و هر روز، مدیر یا مدیره، نگران یا هر محترم و محترمه ی دیگری به بهانه ای، پولی را مطالبه می کنند!؟ یک روز برای کانکریت کف صنف،‌ روز دیگر برای سمنت حویلی مکتب، روز دیگر برای رنگ کردن چوکی و دروازه، یک روزهم برای پرده و نقش و نگار دیوار. آنهم اگر بخت با آنها یار باشد و مدیر یا مدیره صاحب جدید،‌ از رنگ و پرده ی که انتخاب همکار سلفش است، خوشش بیاید و گرنه باز روز نو و روزی نو و همین داستان. جفای بزرگتر اینکه پول تعمیر کف صنف و حویلی مکاتب و... از جیب تهی متعلمین تامین می گردد اما به شاگردان توصیه و تاکید می شود "اگر کسی پرسید" که چه کسی "هزینه تعمیر کف صنف و روی حویلی مکتب را داده، "بگویید فلان موسسه!؟" چرا هزینه های عمومی مکاتب ازجیب تهی مردم اما به نام موسسات؟ اگر موسسه ای،‌ تمویل کننده تعمیر مکاتب است، چرا دست از جیب مردم بر نمیدارند و اگر هزینه ای نکرده،‌ چرا و به چه انگیزه ای و به دروغ به این یا آن موسسه نسبت داده می شود؟ افزون براینکه دروغ است، عملاً تعلیم "دروغ گویی" نیز هست که شاگردان باید بگویند، لطف فلان موسسه است؟ چه کسی ناظر امور تامیناتی و تعمیراتی مکاتب است و در این قضایا چه رمز و رازی نهفته که ارتکاب پارادوکسی با این وضاحت،‌ قباحت ندارد و عجیب تراینکه مرتکبان، انتظارتمکین هم دارند. بگذریم از اینکه کیفیت و متدولوژی تدریس چگونه است و سطح سواد و تعهد و وجدان کاری به چه میزان است و خروجی های این سیستم چه وضعیتی دارد و ده ها باید و نباید دیگری که مجال و مهلت دیگر می طلبد؛ اما آیا در نظام کنونی، تعلیم تا درجه لیسانس رایگان نیست و نباید توسط دولت تامین گردد؟
به نظر می رسد ماده ۴۳ قانون اساسی صراحت دارد که «تعليم حق تمام اتباع افغانستان است که تا درجهء ليسانس درموسسات تعليمی دولتی به صورت رايگان ازطرف دولت تأمين ميگردد...» با این حساب حتماً مکاتب بودجه و هزینه های تامیناتی و تعمیراتی دارند؛ وقتی که دولت،‌ توزیع رایگان کتاب های درسی را از وظایف خود میداند و تامین می کند، چگونه و برچه اساسی باید هزینه تعمیر مکاتب را برمتعلمان تهی دست تحمیل کند!؟ با این وجود، چرا برخی مدیران یا مدیره های محترم مطالباتی دارند که نه قانونی است و نه تهیه آن به راحتی برای بسیاری از متعلمان مقدور؟
براین اساس، از یک سو،‌ تصور نمی رود که تحمیل هزینه تعمیر مدارس، بخش نامه حکومت و وزارت باشد، وانگهی اگر چنین هم باشد، درتضاد با قانون اساسی می باشد؛ زیرا، حکومت به نص قانون اساسی وظیفه دارد تا امکانات تعلیم رایگان اتباع کشوررا تامین کند. از این رو،‌ بر فرض اینکه وزارت معارف بودجه ای برای تعمیر و تجهیز ندارد و به هر دلیلی تا کنون پرداختی تحت این عنوان نداشته و یا ندارد، حال اگر موسسه ای هزینه تعمیر مدارس را متقبل شده، چرا عده ای هم جیب مردم و هم جیب موسسات راخالی می کنند و از این طریق حکومت و مدیریت معارف را زیر سئوال می برند؟ چنانچه موسسات هزینه نکرده، چه انگیزه و عاملی وجود دارد که بیش از آنکه به تعمیق رابطه ی رعیت و حکومت تلاش شود، نیکنام سازی موسسه یا موسسات خاصی مورد اهتمام است. در واقع این همان شکوائیه یا گله ی اکثریت خاموش جامعه یا همان اولیای متعلمین تهی دست این وطن به شماست؛ آیا سیستم " بازار آزاد" مکاتب دولتی را "خودگردان" و" پولی" ساخته یا اینکه در این وسط اعوجاج و اهمال یا تردستی و کج دستی اتفاق افتاده و این وضعیت، افزون بر اینکه بستر محرومیت افراد بی بضاعت را از تعلیم فراهم می سازد، مایه بد بینی و بدنامی معارف کشور می گردد که این نه به صلاح رعیت است و نه به صلاح حکومت.

نویسنده: سید آقا موسوی نژاد؛ معاون مدیر مسئول روزنامه انصاف
مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.net/vdce7z8o.jh8fvi9bbj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط