رضا عطایی*/ علیرغم بایکوتهای پوششی-خبری امپراتوری رسانهای جهان غرب در انعکاس و بازتاب آنچه در پیادهروی اربعین میگذرد؛ پیادهروی اربعین در حالی به شکل پدیدهای اعجازگونه در سالهای اخیر، چشم همگان را به خود مات و مبهوت وا داشته است که توانسته مهمترین و اساسیترین حلقه گمشده در زندگی انسان امروز را نشانه گیرد و بحران معنا و مفهوم زندگی برای انسان امروز را استحاله نماید.
تنها توجه به آمار سرسامآور کمی-کیفی کتابهایی که در سرتاسر جهان در حوزه مرسوم به روانشناسی، خودیاری و موفقیت، چاپ و منتشر میشود، نشان میدهد که انسان عصر مدرنیته و تجدد، چگونه از لحاظ بحران معنا، به تعبیر ماکس وبر در "قفس آهنینی" که ساخته و پرداخته خودش است؛ درمانده و مستأصل مانده است و همچون "انسانِ سیزیفی" در اثر معروف آلبر کامو، به بزرگترین درد و رنج ممکن که تُهیشدن زندگی از معنا باشد، مبتلا شده و به فراتر از روزمرگی به روزمُردگی دچار است.
از لحاظ اجتماعی-سیاسی هم بحران معناست که بر وضعیت زیست سیاسی-اجتماعی انسان امروز مستولی میباشد؛ زمزمههای بازگشت مجدد ترامپ به قدرت و حکومت در مهد دموکراسی و مردمسالاری خود تأملات بسیاری میطلبد. خیزش جریانات راست افراطی و آنچه که در رابطه با پناهجویان و مهاجران در قاره سبز در حال رویدادن است، رویدادهای خُرد و اندکی نیستند که به راحتی بتوان از آنها عبور نمود.
آنچه در غزه میگذرد، بحران بلکه فاجعه انسانیِ انسان امروز است نه عصر نئاندرتالها. استاد یهودی رشته تاریخ دانشگاه اورشلیم، اگر در تجدید چاپ اثرش، تاریخ زیست "انسان خردمند" را از آخر به اول و از امروزِ غزه شروع به نوشتن کند، پرفروشترین و تاثیرگذارترین اثر تاریخ زیست "انسان خردمند" خواهد شد.
در میانه این همه بیمعنایی، پیادهروی اربعین به یکباره چشم و گوش و هوش هر انسانِ زخمدیده و زجرکشیده از "معنای ز دست رفته زندگی" را به خود معطوف میکند که گمشدهاش چیست و در کجاست و چگونه میتواند معنای "زندگی خود را دوباره بیافرینید" را بیافریند و از "بحرانِ معنا در نیمه دوم عمر" رهایی یابد.
پیادهروی اربعین در اوج سیطره و سلطه مرزهای دولت-ملت، پوزخند معناداری به این نظم زده است و مرزهای برساختشده ملیت و قومیت را تکانههای سنگینی داده است که نوید از نظم جهانی نوینی میدهد.
پشتپرده پیادهروی اربعین این نیست که بیندیشیم چگونه میشود خانوادهی عراقی تمام دار و ندارش را خرج پذیرایی از زائران میکند و یا چطور میشود خانهاش را بفروشد و خودش در خانه اجارهای زندگی کند، اما برای پذیرایی از زائران اندکی کمفروشی نکند؟ مگر میشود انسان امروزی -آن هم با توجه به تعریفهای علم اقتصاد امروز از انسان- خود را به آب و آتش بیندازد تا زائری -یک انسانی که چه بسا هیچ سنخیت قومی و مذهبی و ملی با او ندارد- منّت گذارد و دعوتش را اجابت کند ولو در حد قبول کردن یک بطری آب یا گرفتن دستمالکاغذی.
پشتپرده پیادهروی اربعین، مهمترين گمشده زندگی انسان امروز نهفته است که آن را از چراغ هدایت حسینبنعلی(ع) میجوید و در کشتی نجات او مییابد.
* کارشناسیارشد مطالعات منطقهای دانشگاه تهران