تاریخ انتشار :يکشنبه ۳ میزان ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۰۷
کد مطلب : 258999
افغانستان و فرصت های به وجود آمده(۲)؛ برچیده شدن حضور مزدوران آمریکایی
همزمان با تجاوز آمریکا به افغانستان و اشغال همه جانبه کشور توسط سربازان آن و سایر متحدین این کشور در پیمان ناتو، سیلی از وابستگان وطنی که یا متولد غرب و یا پس از مهاجرت به آن جا مورد آموزش و پرورش قرار گرفته بودند به افغانستان سرازیر گردیدند.
این طیف در چند دسته تقسیم می شوند؛
۱ـ دسته ای به عنوان مترجم، مشاور و کارمند نیروهای نظامی وارد افغانستان شدند و تا آخر با این نیروها همکار و همیار  بودند.
۲ـ جمعی دیگر به عنوان فعالان مدیریتی در عرصه سیاسی افغانستان حضور پیدا کردند و آهسته و به تدریج در سمت های مختلف مسئولیت احراز نمودند؛ از رئیس جمهور گرفته تا وزیر، معاون وزیر، رئیس کل، والی، شهردار، و...
۳ـ دسته ای به عنوان نیروهای اطلاعاتی، وارد سیستم امنیتی کشور شدند و یا جریان موازی امنیتی ایجاد کردند و به کارهای جاسوسی و ضدجاسوسی علیه مردم افغانستان پرداختند.
۴ـ تعدادی نیز به عنوان فعالان فرهنگی و آموزشی، در راس و یا در قالب نهادهای فرهنگی و آموزشی وارد فعالیت گردیدند و یا خود اقدام به تاسیس نهادهای فرهنگی و آموزشی نمودند.
۵ـ مجموعه ای نیز عناصر فعال و برجسته رسانه ای بودند که در راس و یا قالب رسانه های کشور شروع به فعالیت نمودند و یا خود اقدام به تاسیس رسانه اعم از رادیو، تلویزیون، هفته نامه، روزنانه، مجله و... کردند.
۶ـ جمعی دیگر که قبلا موسسات خیریه داشتند اقدام به انتقال به داخل کشور کردند و عده ای نیز در چوکات این موسسات وارد کار شدند و یا موءسسات تازه ای تاسیس نمودند.
۷ـ حلقه ای نیز مجامع مدنی تاسیس کردند و یا در چوکات تشکلات مدنی شروع به فعالیت نمودند و یا ده ها عنوان و اسم دیگر نیز می توان یافت که تکنوکرات های وابسته به غرب تحت این عناوین و اسامی در افغانستان فعال بودند.
این مجموعه از مزدوران آمریکایی به تمام شئون زندگی مردم به ویژه در عرصه های سیاسی امنیتی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی رسانه ای و نظامی کشور اشراف پیدا نمودند و به فعالیت پرداختند و با جذب و سازماندهی ده ها هزار جوان بی تجریه و یا کم تجربه دیگر، در راستای پیاده سازی برنامه های از پیش تنظیم شده جهت رسیدن به اهداف مورد نظر، تلاش شبانه روزی را در پیش گرفتند.
 هدف اصلی آمریکا علاوه بر دستیابی به امکانات زیر زمینی افغانستان، استفاده از جغرافیای بسیار مهم آن جهت رسیدن به مطامع منطقه ای بود. چون سالها پیش سازمان های اطلاعاتی آمریکا اعلام کرده بودند؛ به زودی قدرت اقتصادی غرب، به شرق منتقل می شود و این قدرت اقتصادی نوظهور در شرق نیز؛ به وسیله چهار کشور چین، روسیه، هند و ایران شکل پیدا خواهد کرد  و از آن زمان نهادهای تصمیم گیر آمریکایی به تکاپو افتادند تا اول جلو این انتقال را بگیرند و دوم حداقل روند قدرت گیری این چهار کشور را مدیریت نموده، خروجی شان را به نفع خود مصادره کنند. ازین رو افغانستان بهترین منطقه استراتیژیک بود تا با بهانه ای، در آن حضور به هم رسانده، به اشغال این قطعه ی استراتیژیک و سوق الجیشی آسیا اقدام کرده، سپس به عملیات تخریبی و یامدیریتی خود نسبت به کشورهای یادشده بپردازند، اما روند رو به پیشرفت طرح آمریکایی ها زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که نسبت به افغانستان توفیق حاصل نموده، سلطه کامل بر این کشور و مردم آن حاصل کنند.
راه سلطه کامل هم به زعم آمریکایی ها ابتدا تحمیل سکولاریسم بر مردم بود و آن تنها از طریق ترویج دموکراسی فراهم خواهد شد آنهم نه دموکراسی روشی، بلکه دموکراسی ارزشی.
سخت افزار ترویج و تعمیق دموکراسی ارزشی، نیروهای نظامی، سیاسی و امنیتی غرب به رهبری آمریکا بود اما نرم افزار آن نیروهای وطنی بودند که پس از اشغال افغانستان از غرب به کشور آمدند و حتی نیروهای تکنوکرات وابسته به غرب که در منطقه  به ویژه در پاکستان و ایران نیز حضور داشتند به کشور حضور یافته و در کنار از غرب آمده ها فعال شدند.
نیروهای وطنی وابسته به غرب با رهبری نظامی ها و استراتیژیست های آمریکایی نهایت تلاش خودرا کردند تا با حاکم کردن دموکراسی ارزشی غرب، از یکسو بر مردم افغانستان حاکمیت پیدا کنند و از سوی دیگر یک الگوی منطقه ای ارائه کرده، دیگر کشورها به ویژه ایران را تحت تاثیر قرار دهند، اما دیری نگذشت که آمریکایی ها متوجه شدند در پیش گرفتن این سیاست سودی ندارد، در مرحله دوم دست به ترویج و تعمیق فرهنگ وهابیت یازیدند و اندیشه تکفیری را در افغانستان رواج ساخته، سعی داشتند بخشی از مردم را که با دموکراسی ارزشی سرسازگاری پیدا کرده، مدیریت کنند و دسته ای دیگر را از طریق اندیشه وهابیت سرگرم نموده،  آنگاه که از تاثیرگذاری این روند نیز مایوس شدند تصمیم به ناامن سازی، تضعیف ساختار تاسیس شده از سوی خودشان و ده ها و صدها طرح و ترفند و توطئه دیگر از سوی آمریکاییها در راستای مدیریت جامع ملی، به کار بسته شد تا بتوانند برای به اسارت نگهداشتن مردم ما و سرگرم کردن و بلکه درگیر نمودن کشورهای منطقه با بحران افغانستان، توفیق پیدا کنند، اما شکل گیری نهضت ضد اشغال در کشور، چه در جبهه های سخت توسط طالبان و چه در میدانهای نرم به وسیله دیگر تشکلات، نهادها و عموم مردم مسلمان، زمینه شکست کلیه تحرکات شیطانی آمریکا را فراهم کرد و در نتیجه باعث شکست اشغال و اخراج نیروهای ناتو به رهبری آمریکا از افغانستان شد و همزمان، صدها هزار نیروی مزدور و وابسته به غرب نیز کشور را ترک نمودند و اینک خالی شدن افغانستان از این نیروها، فرصت مناسبی برای امارت اسلامی، تمام نخبگان و مردم عزیزما ایجاد نموده است تا دست در دست هم داده، برای افعانستان آزاد، مستقل و اسلامی کارهای فراگیر و ریشه ای انجام شود.
https://avapress.net/vdcjhoe8huqeihz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما