تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۲ سرطان ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۰
کد مطلب : 187719
زمانی که طالبان از موضع ضعف عمل می‌کند!
کابل روز دوشنبه(10سرطان) بار دیگر شاهد یک حمله تروریستی خونین و تکان‌دهنده بود. در این حمله که گروه طالبان مسئولیت آن را به عهده گرفت، 5 مهاجم انتحاری پس از انفجار یک موتر بمب‌گذاری‌شده در مقابل یکی از ادارات وزارت دفاع، وارد ساختمان‌ها و منازل اطراف محل شده و 8 ساعت به درگیری با نیروهای امنیتی کشور پرداختند. در نهایت این حمله با از پای درآمدن همه مهاجمان و همچنین کشته شدن 5 غیرنظامی و زخمی شدن بیش از 100 تن دیگر که نیمی از آن‌ها کودکان دانش‌آموز بودند، به پایان رسید. شدت این انفجار انتحاری به حدی بوده که تا کیلومترها دورتر از محل انفجار، خسارات زیادی به ساختمان به خصوص شکستن شیشه‌ها وارد شد و دلیل زخمی‌های گسترده این رویداد نیز همین مورد است.
 
اما در حالی که نمایندگان طالبان و امریکا در جریان هفتمین دور گفت‌وگوهای خود اند و پیش‌بینی می‌شود این دور از گفت‌وگوها به نتیجه مشخصی منتهی شود، طالبان دست به چنین حمله خونینی زدند که قربانیان آن، غیرنظامیان بوده‌اند؟
 
هفتمین دور گفت‌وگوهای نمایندگان امریکا و طالبان در حالی در قطر آغاز شده که زلمی خلیل‌زاد، فرستاده ویژه امریکا در روند صلح افغانستان به دنبال گفت‌وگوها و مذاکرات با مقام‌های حکومت کشور و هم‌چنین کشورهای منطقه و جهان، بر ضرورت دستیابی سریع به توافق صلح تأکید کرده است. طالبان نیز پیشاپیش به صورت ضمنی هشدار داده بودند که اگر امریکا در این دور از مذاکرات به توافق نهایی با طالبان نرسد، ممکن است بار دیگر مذاکرات صلح
را سال‌ها به تعویق بیاندازند. امریکا نیز این‌بار تحت فشار است که می‌بایست سرانجام باید پس از هفت دور گفت‌وگوهای طولانی، به یک توافق با طالبان دست پیدا کند.
 
اما در این بین، یک اختلاف نظر عمده میان امریکا و طالبان وجود دارد و آن، آغاز مذاکرات بین‌الافغانی میان طالبان و حکومت است که طالبان تاکنون از پذیرفتن آن سر باز زده‌ است. به دنبال حساسیت گفت‌وگوهای صلح، به خصوص این‌که حکومت امریکا را به عنوان یک میانجی و تسهیل‌کننده به مذاکرات با طالبان فرستاده، این کشور مجبور است که طالبان را به پای میز مذاکرات با حکومت حاضر کند. در مواردی در گذشته، امریکا به نوعی تلاش کرد با نادیده گرفتن نقش حکومت افغانستان به توافق با طالبان دست یابد، حتی توافق در موضوعاتی که مربوط به سرنوشت و آینده کشور است و تصمیم‌گیری در مورد آن، در صلاحیت دولت و مردم افغانستان، اما به دنبال قاطعیت و ایستادگی حکومت مبنی بر این‌که هرگونه توافق صلح باید به رهبری و مالکیت مردم باشد، و تنش‌هایی نیز در این حوزه در روابط دو کشور به وجود آمد، امریکا و نمایندگان این کشور مجبور اند در پایان مذاکرات خود با طالبان، زمینه مذاکرات بین‌الافغانی میان این گروه و حکومت را فراهم کنند.
 
چهار محور اساسی به عنوان محورهای مذاکرات امریکا و طالبان در هفت دور مذاکرات صلح مطرح بوده؛ خروج نیروهای خارجی از افغانستان، ضمانت طالبان برای مبارزه با گروه‌های تروریستی به شمول داعش و القاعده در افغانستان و این‌که دیگر تهدیدی از سوی این گروه‌ها متوجه امریکا نشود، مذاکرات بین‌الافغانی و برقراری آتش‌بس دائمی. اما تأکید امریکا با فشار حکومت بر این بوده که توافق نهایی صلح، بدون توافق در هر یک از این چهار مورد، امکان‌پذیر نخواهد بود. این در حالی است که طالبان از امریکا می‌خواهد که به صورت جداگانه در هر یک از این محورها به توافق برسد و این مسأله، ربطی به توافق در محورهای دیگر نداشته باشد.
 
هنوز مشخص نیست که دلیل دشمنی و نفرتی که طالبان با حکومت وحدت ملی به رهبری محمد اشرف غنی دارد، ناشی از چیست که به هیچ صورت حاضر به مذاکراه با این حکومت و نمایندگان رییس‌جمهور نیست. هرچند طالبان در نتیجه فشارهای بین‌المللی به خصوص نقشی که روسیه در این زمینه بازی کرده، حاضر شده با یک هیأت مصالحه ملی به شمول نمایندگان حکومت، رهبران احزاب و شخصیت‌های سیاسی کشور مذاکره کند، کما این‌که دو نشست بین‌الافغانی صلح
در مسکو برگزار شد، اما به تنهایی حاضر نیست با نمایندگان حکومت وارد مذاکره شود. طالبان این حکومت را دست‌نشانده امریکا می‌داند و اقتدار و حاکمیت آن را قبول ندارد؛ بر همین اساس، متمایل بود در محور گفت‌وگوهای صلح، یک حکومت موقت به رهبری چهره‌ یا چهره‌های غیر از رهبران حکمت کنونی ایجاد شود که با مخالفت شدید و ایستادگی ریاست جمهوری همراه شد.
 
این در حالی است که در نتیجه میانجی‌گیری دولت آلمان به همراه دولت قطر و فشار آن‌ها بر گروه طالبان، قرار است تا یک هفته آینده(17 و 18سرطان) زمینه مذاکرات بین‌الافغانی در دوحه برگزار شود؛ هرچند امید می‌رفت آلمان بار دیگر با نقش خود کنفرانس بنی دیگر رقم بزند، اما روز گذشته ریاست جمهوری اعلام کرد که از جزییات این نشست آگاه نیست و در آن شرکت نمی‌کند.
 
اما با وجود این پیشرفت‌ها برای شکل‌گیری مذاکرات بین‌الافغانی با میانجی‌گری آلمان و هم‌چنین ادامه مذاکرات امریکا و طالبان، میدان‌ جنگ در کشور با گذشت هر روز داغ‌تر، و رویارویی دولت این کشور و طالبان گسترده‌تر می‌شود. اما چرا؟
 
نوع موضع‌گیری و رویکرد حکومت حداقل در سه ماه گذشته حاکی از یک جدیت و قاطعیت در مبارزه با گروه طالبان، هم‌زمان با شروع عملیات بهاری و ادامه بی‌توجهی‌های این گروه به درخواست‌های آتش‌بس بوده است. با تغییراتی که ریاست جمهوری در رهبری وزارت‌های امنیتی و دفاعی آورده و حضور چهره‌های جدی و قاطع که رویکرد ضد طالبانی دارند، با گذشت هر روز عرصه بر طالبان در میدان‌های جنگی تنگ و تنگ‌تر شده است. نیروهای امنیتی به خصوص با استفاده از عملیات‌های شبانه  و بمباران‌ها، در طول سه ماه گذشته، به صورت هدف‌مند مکان‌های فرماندهی و رهبری جنگ طالبان را در ولایات، ولسوالی‌ها و روستاهای مختلف هدف قرار داده و در این زمینه به دست‌آوردهای خوبی نیز رسیده‌اند. در نتیجه این حملات تاکنون، بسیاری از والی‌ها و ولسوالان خودخوانده و فرماندهان نظامی برجسته طالبان از بین رفته‌اند و نابودی این مهره‌های رهبری طالبان در میدان جنگ، ماشین جنگی این گروه را به شدت ضعیف کرده است؛ به گونه‌ای که حملات تهاجمی امسال طالبان نسبت به سال‌های گذشته قابل مقایسه نیست.
 
چندی پیش حمدالله محب، مشاور امنیت ملی رییس‌جمهور در یک گفت‌وگوی تلویزیونی تأکید کرد که در چهار ماه آینده،
کمر طالبان را خواهند شکست. این شکست قطعا بر جایگاه طالبان در مذاکرات صلح تأثیر خواهد گذاشت. طالبان در طول ماه‌های گذشته همواره در برابر امریکا و به خصوص حکومت از موضع قدرت سخن می‌گفت، اما رویکرد نظامی سه ماه گذشته نیروهای امنیتی در حال تضعیف این جایگاه است.
 
در چنین شرایطی، طالبان که از یک‌سو درگیر مذاکرات صلح با امریکا و از سوی دیگر، پیش‌برد جنگ است، احساس خطر کرده و در یک موضع ضعیف‌تر نسبت به قبل، برای جبران ناکامی در جنگ‌های جبهه‌ای با حکومت، بار دیگر به حملات انتحاری بزرگ در مراکز شهرها و به خصوص در کابل روی آورده تا در این زورآزمایی با نیروهای امنیتی و در گرماگرم مذاکرات صلح، کم نیاورد.
 
حمله انتحاری مهیب کابل پس از حمله انتحاری بزرگ دیگری در ولسوالی معروف ولایت قندهار صورت گرفت. اما طالبان باید بدانند که با این‌گونه حملات که قربانیان اصلی آن غیرنظامیان و مردم عادی اند، بیش از پیش چهره منفوری از خود به نمایش خواهند گذاشت؛ کما این‌که این حملات این ترس را بیش از پیش در میان افکار عمومی تقویت کرده که پس از توافق احتمالی صلح با طالبان، چه سرنوشتی در انتظار آن‌ها خواهد بود؟! آن‌چه مشخص است، طالبان راه دیگری جز آغاز مذاکرات بین‌الافغانی و قبول آتش‌بس ندارد؛ در غیر این صورت، بیش از پیش در برابر افکار عمومی قرار خواهد گرفت.
 
پس از دومین نشست بین‌الافغانی مسکو، برخی از شرکت‌کنندگان در این نشست از جمله برخی از اعضای مجلس سنا هشدار دادند که برخلاف باورها و دیدگاه‌ها، تغییر چندانی در ماهیت رفتاری طالبان و ایدئولوژی آن‌ها به میان نیامده، طالبان تغییر نکرده و این گروه در مذاکرات بین‌الافغانی به شرکت‌کنندگان از داخل کشور پیشنهاد داده به طالبان کمک کنند تا بار دیگر به قدرت بازگردد و این گروه نیز به این شخصیت‌ها و گروه‌ها در حکومت آینده نقش و جایگاه خواهد داد. با توجه به ادامه خون‌ریزی‌های طالبان و هدف قرار دادن غیرنظامیان، این سوال همچنان مطرح است که طالبان برای صلح سراسری و بازگشت به ملت، تا چه اندازه آماده است؟ ایدئولوژی  این گروه تا چه اندازه تغییر کرده است؟ آیا به باور برخی آگاهان، ما با «نئو طالبان» مواجه هستیم یا این طالبان، همان طالبان پیش از سال 2001 با هم طرز تفکر و ایدئولوژی اند؟!
 
نویسنده: سید عباس حسینی
https://avapress.net/vdca60n6o49na01.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما