تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۲ حمل ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۱۷
کد مطلب : 124814
حکومتی وحدت ملی با مشروعیت خارجی
جان کری وزیر خارجه ایالات متحده امریکا وارد افغانستان شد و با مقام های حکومت وحدت ملی دیدار و گفت و گو کرد. بعد از این دیدار، وزیر خارجه امریکا در یک نشست خبری شرکت جست و سخنانی گفت که برای برخی خوش آیند و برای برخی نیز تلخ و مایوس کننده بود.

آنانکه عمر حکومت وحدت ملی بیش از شش ماه دیگر نمی دانستند و ثانیه شماری می کردند تا حکومت سقوط کند، گفته های جان کری سخت آزار دهنده بود که یک مقام خارجی این گونه گستاخانه در سرنوشت نظام سیاسی کشور دخالت کند. در افغانستان کسانی که منافع شان در خطر می افتند تا رسیدن به قدرت، روحیه ملی پیدا می کنند و از موضع مردم سخن می گویند و خارجی ستیز می شوند. اما همین که بر قدرت تکیه زدند، از مسند ملی به زیر می آیند. گاه از آخور قومیت می خورند و گاهی هم سر در توبره خارجی ها فرو می کنند.

آمدن جان کری برای برخی سخت دلپسند و نیکو بود. اگر طیف خوشبین به آمدن جان کری، از مردم نشرمیده بود، حتما یک مقام ملکوتی برای جان کری قایل می شد و او را فرشته نجات تمام مردم افغانستان لقب می داد.
در میان این افراط و تفریط ها هر کدام از این رویکردها دارای نقطه های تاریکی است که می تواند قابل نقد باشد.

آنهایی که حکومت وحدت ملی را قبول ندارند و خواهان سرنگونی آن هستند افراد ناشناخته ای نیستند که تجربه حکومت داری نداشته اند و یا با ذهنیت صاف و صیقلی و با اراده خدمت رسانی بر اریکه قدرت تکیه زنند و حکومتی بوجود آورند که درد مردم را مداوا کند.

اُمیدواران به سقوط حکومت وحدت ملی، از کسانی تشکیل شده است که در سفره حکومت کرزی حضور داشتند تا توانستند دست به تقلب بردند و کیسه ها دوختند و انبان ها انباشتند. در این یک سال و نیمی که از حکومت وحدت ملی می گذرد، گویا کیسه ها به تهی شدن نزدیک شده و حال دست به آسمان افراشته و کمر با ریسمان طمع بسته اند که حکومت سقوط کند بار دیگر بر اریکه قدرت تکیه زنند، انبان های تهی را پر کنند.

کسی نیست که از این جماعت بپرسد که شما در گذشته کدام کار نیک به انجام رسانده اید که در آینده انجام دهید.

با دیدن عرصه های رقابت آمیز می توان آمدن جان کری را بستن دهان مدعیان سقوط حکومت دانست و یک گام به پیش تلقی کرد. زیرا حکومت ها در افغانسان ساختار مطلوب پیدا نمی کند مگر این که تحولی در نظام اجتماعی کشور بوجود آید و حکومت گران از یک منظر فراقومی به حکومت بنگرند و اهداف حکومت خدمت رسانی به مردم باشد و نه حکم رانی برای خود و یا قوم خود.

اما از منظر دیگر نیز می توان آمدن جان کری را مورد نقد قرار داد، آن این که حکومت وحدت ملی در یک سال و نیم گذشته نتوانسته است پایه های مشروعیت خویش را چنان محکم کند که کسی نتواند انتظار سقوط حکومت را داشته باشد و یا نیازی به یک مقام خارجی باشد که از تداوم حکومت سخن گوید و نگرانی ها را بر طرف کند.

اگر چنانچه حکومت دارای یک دینامیزم پویا و پر تحرک بود و می توانست به تعهد های خود در قبال مردم عمل کند، نه نیازی به آمدن جان کری بود و نه هم مدعیان، خواب سقوط حکومت را در سر می پروراندند.

بنابراین اگر کسانی خارج از گود قدرت دست به دعا می برند و سقوط حکومت را انتظار می کشند ناظر به ضعف ها و ناکارآمدی ها و سهل انگاری های این حکومت نسبت به تعهدات خود به اصلاحات است. طبیعی است و انتظار هم آنست که حکومتی که نتواند به هیچ کدام از تعهدهای خود عمل کند باید از مسند قدرت به زیر کشیده شود.

اگر چه جان کری به این حکومت بیمار جان تازه بخشیده و تا مدتی حداقل از برخی مخاطرات مصؤن داشته است، اما اگر جسمی به بیماری مهلک مبتلا باشد و آن بیماری به تمام وجود او تسری یافته باشد، هیچ درمانگری نمی تواند او را از مرگ نجات دهد. برای حکومت وحدت ملی زمان در حال گذر است و بیماری آن روز به روز حادتر می شود، اگر وضعیت بدین منوال باشد و تغییری در رویکرد اصلاحی حکومت بوجود نیاید، این حکوت سقوط خواهد کرد و از سقوط آن هیچ قدرتی جلوگری نخواهد توانست.

لذا حکومت به جای تکیه کردن به جان کری و کسی دیگر بهتر است به فکر تعهدهای خود در قبال اصلاحات باشد، این که حکومت تعهدی را که به مردم داده عملی کند، راه اصلاحات را که می تواند پایه های حکومت را تحکیم ببخشد در پیش گیرد.

لذا گرچه سخنان جان کری لبخندی رضایتی بر لبان مقام های حکومتی افغانستان نشانده است، اما این لبخندها دیری نخواهد پائید و زود است که به گریه تبدیل گردد.

هم چنان بدتر شدن اوضاع معیشتی مردم نمی تواند بر حکومت بی تاثیر باشد که هر روز دامن بیشتر افغان ها را می گیرد ومضیقه های طاقت سوزی را بر مردم تحمیل می کند.

سخن آخر این که اگر آقای جان کری در مجموع حکومت ایالات متحده امریکا خواستار تداوم این حکومت است، می تواند کمک بیشتری برای تقویت آن انجام دهد و آن برداشتن دست از بازی های دوگانه است.

اگر حکومت ایالات متحده امریکا پاکستان و طالبان را زیر فشار قرار دهد که هرچه سریعتر به میز مذاکره حاضر شوند و با دولت افغانستان مذاکره کنند کمک بزرگی برای بقای حکومت انجام می دهد. اما حکومت امریکا این گونه کمک ها را در سالیان گذشت نکرده است و حالا هم شواهدی در دست نیست. به هرحال اگر امریکایی ها بخواهند که روند صلح در افغانستان ایجاد شود باید از توصیه های اخلاقی دست بردارد و طالبان و حامیان آن گروه را تحت فشار قرار دهد در این صورت بی تردید روندی بوجود خواهد آمد و معضل ناامنی کاهش خواهد یافت. آن گونه که تا هنوز آشکار شده است حکومت ایالات متحده امریکا خواستار ناامنی و خشونت مدیریت شده در افغانستان است که هم حکومت افغانستان سقوط نکند وهم نتواند سرپای خود ایستاده شود. این نگاه بعد از سقوط طالبان وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد.
مولف : عبدالکریم محمدی
https://avapress.net/vdchzknzk23ni6d.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما