تاریخ انتشار :پنجشنبه ۳ میزان ۱۳۹۳ ساعت ۲۱:۱۰
کد مطلب : 99457
هدف تروریست ها اسلام هراسی و ایجاد زمینه مداخله بیگانگان در منطقه است
افراطی‌گری یک مسئله منطقه‌ای نیست، که فقط ملت‌های منطقه ما با آن درگیر باشند، افراطی‌گری، مسئله‌ای جهانی است. برخی از کشورها در پیدایش آن موثر بوده و، در مبارزه با آن ناکام. و اکنون ملت‌های ما، تاوان آن را پس می‌دهند.
به گزارش خبرگزاری آوا به نقل از رسانه های ایران، آقای حسن روحانی رئیس جمهور این کشور در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت : من اعلام می‌‌کنم، اگر امروز همه توان خود را علیه افراط و خشونت، به‌کار نگیریم،‌ و کار را به کاردان نسپریم، فردا جهان برای هیچکس، جای امنی نخواهد بود.
متن سخنرانی روحانی؛ رئیس جمهوری اسلامی ایران در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد :
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام علی سیدنا و نبینا محمد وآله الطاهرین و صحبة المنتجبین
آقای رئیس،
عالی‌جنابان،
خانم‌ها و آقایان،
در آغاز، مایلم تبریکات صمیمانه خود را به مناسبت انتخاب شایسته جنابعالی به ریاست مجمع عمومی ابراز ‌دارم و از تلاش‌های دبیرکل محترم، آقای بان کی‌مون تقدیر نمایم. امیدوارم نشست امسال مجمع عمومی، جهان را در شرایط حساس کنونی، به امنیت و آرامش انسانها که از اهداف اصلی سازمان ملل است، گامی نزدیکتر کند.
آقای رئیس،
من از منطقه‌ای می‌آیم که بخش‌های مهمی از آن در آتش تندروی و افراطی‌ می‌سوزد. در شرق و غرب کشور من، افراطی‌گری، همسایگان ما را تهدید می‌کند و خشونت می‌ورزد و خون می‌ریزد. آنان البته تنها به یک زبان سخن نمی‌گویند و حتی رنگ‌پوست‌شان هم، یکی نیست و یک ملیت واحد ندارند. آنان از کشورهای مختلف به خاورمیانه آمده‌اند. اما ایدئولوژی واحدی دارند: «افراطی‌گری و خشونت». و هدف واحدی دارند: «نابودی تمدن، اسلام‌هراسی و ایجاد زمینه برای مداخله مجدّد بیگانگان در منطقه».
با کمال تأسف، تروریسم، جهانی شده: «از نیویارک تا موصل، از دمشق تا بغداد، از شرقی‌ترین تا غربی‌ترین نقطه جهان، از القاعده تا داعش». افراطیون جهان، یکدیگر را یافته‌اند و ندا سر داده‌اند که: «متحد شوید». اما آیا ما در برابر افراطیون متحدیم؟!
افراطی‌گری یک مسئله منطقه‌ای نیست، که فقط ملت‌های منطقه ما با آن درگیر باشند، افراطی‌گری، مسئله‌ای جهانی است. برخی از کشورها در پیدایش آن مؤثر بوده و، در مبارزه با آن ناکام. و اکنون ملت‌های ما، تاوان آن را پس می‌دهند. غرب‌ستیزی امروز، فرزند استعمارگری دیروز است. غرب‌ستیزی امروز، واکنش به نژادپرستی دیروز است. برخی از سازمان‌های اطلاعاتی، تیغ را به دستِ زنگی مست داده‌اند و او نیز همه را از دم تیغ می‌گذراند. همه آنان که در ایجاد و تقویت این گروههای تروریستی نقش داشته‌اند، باید به اشتباهات خود در پدیدار شدن افراطی‌گری اعتراف کنند و نه تنها در پیشگاه گذشته که در برابر آینده نیز عذرخواهی کنند.
برای مقابله اصولی با تروریسم، باید ریشه‌های آن را شناخت و چشمه‌های آن را خشکاند. تروریسم در بستر فقر ، بیکاری، تبعیض ،تحقیر و بی عدالتی می‌روید و با فرهنگ خشونت رشد می‌کند. برای ریشه کن کردن تروریسم باید عدالت و توسعه را گستراند و از تحریف ادیان الهی برای توجیه قساوت و بیرحمی جلوگیری کرد. درد بزرگتر آن است که این تروریستها به نام دین، خون می‌ریزند و به نام اسلام سر می‌بُرند. می‌خواهند این حقیقت مسلّم تاریخ را پوشیده نگهدارند که بر اساس آموزه همه پیامبران الهی از ابراهیم و موسی تا عیسی و محمد(علیهماالسلام) ، کشتن یک انسان بی‌گناه را همانند کشتار همه بشریت می شمارند. من در شگفتم این گروههای آدمکش، گروه خود را اسلامی می‌نامند و شگفت‌آورتر آن‌که رسانه‌های غربی نیز در همراهی با آنان، این نام مجعول را که تنفر همه مسلمانان را برمی‌انگیزد، تکرار می‌کنند؛غافل از آنکه مسلمانانی که هر روز خدای خویش را به صفت رحمانیت یاد می‌کنند و از پیامبر خویش درس عطوفت و محبت آموخته‌اند، این افتراءها را ، بخشی از پروژه اسلام هراسی می‌شمارند.
اشتباهات راهبردی غرب در مسائل منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی و قفقاز، این نقطه از جهان را به بهشت تروریست‌ها و افراطیون بدل کرده است. تجاوز نظامی به افغانستان و عراق و مداخلات‌ نادرست در تحولات سوریه نمونه‌های روشنی از این راهبرد غلط در منطقه خاورمیانه است. اتخاذ رویکردهای غیرمسالمت‌آمیز و تجاوز و اشغال نظامی، از آن جا که معیشت و حیات مردم عادی را هدف قرار می‌دهد، پیامدهای روانی و رفتاری متعددی را در پی دارد که امروز، بُروز آن را بصورت خشونت‌ و آدم‌کشی در منطقه خاورمیانه و آفریقا، مشاهده می‌کنیم؛ که حتی برخی شهروندان سایر نقاط جهان را هم ، با خود همراه کرده است. خشونت همچون یک بیماری مسری، در حال سرایت به سایرِ نقاطِ جهان است. ما همواره معتقد بودیم که دموکراسی، با کوله‌پشتی، نمی‌آید؛ دموکراسی، محصول رشد و توسعه است، نه جنگ و تجاوز. دموکراسی یک کالای صادراتی نیست که از غرب به شرق تجارت شود. در یک جامعه توسعه نیافته، دموکراسی وارداتی، به دولتِ ضعیف، منتهی می‌شود و، دولت ضعیف هم، به شدت آسیب‌پذیر.
وقتی پای ژنرال‌ها به منطقه باز شد، انتظار نداشته باشید دیپلمات‌ها به استقبال آنان بروند. وقتی جنگ شروع شد، دیپلماسی به پایان می‌رسد. وقتی تحریم آغاز شد، نفرتِ عمیق از تحریم‌کنندگان هم، شروع می‌شود. وقتی فضای خاورمیانه امنیتی شد، پاسخ آن هم امنیتی می‌شود.
منافع کشورهای غربی در این منطقه، در گرو به رسمیت شناختن باورها و خواست‌ مردم منطقه در قالب نظام‌های مردم‌سالار است.
تجربه پیدایش القاعده، طالبان و گروه‌های افراطی اخیر، نشان داد که نمی‌شود از گروه‌های افراطی، برای مقابله با کشورهای مخالف، استفاده کرد، و پس از آن، از عوارض پیدایش این افراط، در امان ماند.
به یاد داشته باشیم که ایران، روزی همه را به «گفتگو» دعوت کرد که هنوز جنایت ۱۱ سپتامبر، رخ نداده بود و روزی به «جهان عاری از خشونت و افراطی‌گری» خواند، که هنوز خشونت‌های اخیر ظهور نکرده بود. شاید سال گذشته، تعداد اندکی، آتشِ شعله‌ور شده کنونی را پیش‌بینی می‌کردند. اما امروز خشونت و افراطی‌گری بدون مهار، خود را بصورت یک تهدیدِ قطعی جهانی، نمایان ساخته است. بطور مسلم، اگر چرایی بُروز پدیده کنونی را به‌درستی تحلیل نکنیم، نخواهیم توانست راه‌حلِ درستِ بُرون‌رفت از آن را پیدا کنیم. امروز هم، دوباره، نسبت به خطرِ گسترشِ افراطی‌گری و همچنین خطرِ درکِ نادرست و برخورد غلط با این پدیده را هشدار می‌دهم.
خاورمیانه، تشنه توسعه است و خسته از جنگ. این حق طبیعی مردمانِ سرزمین‌های حاصل‌خیزِ خاورمیانه است که از زندگی توأم با صلح و رفاه، برخوردار باشند. در گذشته، استعمار این حق را از آنان سلب کرد و، اکنون سایه جنگ و خشونت، امنیت آنان را تهدید می‌کند. در منطقه ما، سیاستمداران، و نخبگانِ معتدلی وجود دارند که مورد اعتماد ملت‌های خویش‌اند. آنان، نه غرب‌ستیزند و نه غرب‌گرا. به نقش استعمار در عقب‌افتادگی ملت‌های منطقه، آگاهند اما از نقش ملت‌های خویش در راه توسعه‌یافتگی نیز، غفلت نمی‌ورزند؛ غرب را از خطاهایش مبرا نمی‌دانند، اما به غفلت‌های خویش نیز توجه دارند. این نخبگان ، می‌توانند با جلب اعتماد مردم، قوی‌ترین ائتلاف‌های ملی و بین‌المللی علیه خشونت را تشکیل دهند.
صدای این نخبگان، صدای واقعی مردم اعتدال‌گرا در جهان اسلام است؛ صدای آشنای یک افغانِ خسته از جنگ؛ عراقی قربانی افراط‌گری؛ سوری هراسانْ، از تروریسم؛‌ و لبنانی نگرانْ، از خشونت و فرقه‌گرایی. سخن ما این است که اگر برخی کشورها، با ادعای رهبری ائتلاف ، در پی ادامه برتری‌جویی در منطقه‌ باشند ، دچار اشتباهی راهبردی شده اند. بدیهی است کشورهای منطقه که درد را بهتر می‌شناسند، بهتر هم، می‌توانند با همفکری وائتلاف، مسئولیت مبارزه را پذیرفته و، رهبری آن را بر دوش گیرند. واگر دیگر کشورها می‌خواهند علیه تروریسم، گامی بردارند، باید به حمایت آنان برخیزند.
من اعلام می‌‌کنم، اگر امروز همه توان خود را علیه افراط و خشونت، به‌کار نگیریم،‌ و کار را به کاردان نسپریم، فردا جهان برای هیچکس، جای امنی نخواهد بود.
https://avapress.net/vdcd5o0n.yt0nk6a22y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما