تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۰ اسد ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۵۷
کد مطلب : 72109
دست‌های پیدا و پنهان در پس بحران افغانستان

کشته شدن ربانی باعث شد روند صلح در افغانستان در هاله‌ای از ابهام فرو رود و چالش های بسیاری را برای امریکا ایجاد کند، ولی نزدیک شدن موعد خروج نیروهای غربی از افغانستان باعث شد ایالات متحده تمامی تلاش خود را به کار برد تا با طالبان به مذاکره بپردازد و از طریق وارد کردن طالبان به حکومت، قدرت تخریب این گروه را خنثی کند.
به گزارش خبرگزاری آوا، روزنامه اطلاعات چاپ تهران در مقاله ای تحت عنوان " دست های پیدا و پنهان در پس بحران افغانستان" نوشت: هر چند از ابتدا طالبان مسئولیت اقدام تروریستی و قتل «ربانی» را به عهده گرفت، اما همانگونه که روزنامه «وال استریت ژرونال» در همان زمان به نقل از یک دیپلومات غربی گزارش داد، شورای کویته پاکستان پشت پرده این ماجرا بود. اما اینکه چرا پاکستان می خواهد در روند صلح در افغانستان اختلال ایجاد کند، به نقشی که این کشور در افغانستان برای خود قائل است بر می گردد.
کشته شدن ربانی باعث شد روند صلح در افغانستان در هاله‌ای از ابهام فرو رود و چالش های بسیاری را برای امریکا ایجاد کند، ولی نزدیک شدن موعد خروج نیروهای غربی از افغانستان باعث شد ایالات متحده تمامی تلاش خود را به کار برد تا با طالبان به مذاکره بپردازد و از طریق وارد کردن طالبان به حکومت، قدرت تخریب این گروه را خنثی کند.
بر همین اساس، شاهد آن هستیم که ایالات متحده همانگونه که «گلوبال ریسرچ» در تحلیل خود از نقش امریکا در روند مذاکره با طالبان آورد، این کشور به صورت مخفی با گروه طالبان در ۴ جنوری به مذاکره پرداخت و نتیجه آن، موافقت با طرح ایجاد دفتر این گروه در قطر بود.
همانگونه که اشاره شد، روند تحولات افغانستان به گونه ای پیش رفت که ایالات متحده مجبور شد تا با طالبان بر سر میز مذاکره بنشیند.
در تحلیلی که خبرگزاری «سی.ان.ان» از مذاکره امریکا و طالبان آورد، گفته شد که مذاکره با طالبان به نوعی یک معامله دوجانبه است که بر طبق آن، طالبان خواستار به رسمیت شناخته شدن و تعامل با جهان است و در مقابل، این گروه تضمین خواهد داد که حملات خود علیه نیروهای غربی را متوقف و مخالفتی با ایجاد پایگاه امریکا درافغانستان نکند.
دراین تحلیل گفته شد که طالبان متشکل ازسه گروه«ملاعمر»، «حقانی» وشاخه«حکمتیار»است وامریکا قصد دارد با شاخه ملاعمربه مذاکره بپردازد.
این تقسیم بندی طالبان وانتخاب فرقه ملاعمربرای مذاکره و ایجاد دفتردر دوحه، گویای حقایق چندی است که پشت پرده اهداف ایالات متحده را روشن می سازد.
فرقه ملاعمر بزرگترین گروه طالبان است که وی سال‌ها ریاست آن را برعهده داشته است واصولا طالبان بانام ملاعمرشناخته شده است.
ازطرفی نیز، این فرقه مقراصلی خود را در پاکستان قرار داده وازقراین پیداست که مورد حمایت پاکستان نیز است.
همانگونه که«نیک رابرتسون» تحلیلگر «سی. ان. ان»عنوان کرد، ملاعمرنمی تواند درپاکستان آزادانه تحرک داشته باشد و مقامات پاکستان هم از این امر بی اطلاع باشند و اجازه فعالیت را به وی نداده باشند.
این مساله بیانگر این است که پاکستان نقشی اساسی در تحولات افغانستان دارد و خواهان دخالت داشتن در آینده افغانستان است.
همانگونه که ذکر شد، درپشت پرده اصلی ترور برهان الدین ربانی نیز مقامات امنیتی پاکستان قرار داشتند؛ چرا که در مذاکراتی که ربانی با طالبان بر عهده داشت، پاکستان دخالت داده نشده بود واین کشوربیم آن را داشت که از روند آینده افغانستان کنارگذاشته شود.
بنابراین سعی کرد با قتل ربانی، روند مذاکرات را مختل کند و در ادامه با حمایت ازفرقه اصلی طالبان (ملاعمر) سعی کرد خواسته های خود را بر افغانستان و امریکا تحمیل کند.
مساله بعدی که نبایدبه سادگی ازکنارآن گذشت،این است که ایالات متحده سعی دارد اکنون که نتوانسته به اهداف خود ازاشغال افغانستان(نابودی طالبان) دست یابد، توپ را در زمین طالبان انداخته و نخست با درگیر ساختن آن در شبکه حکومت، این گروه را وارد زد و بندهای سیاسی سازد؛ ‌امری که باعث خواهد شد طالبان در بسیاری جاها مجبور به امتیازدهی به دولت افغانستان و امریکا شود.
هدف دیگری که دنبال می‌کند این است که با قدرت ومشروعیت دادن به یک گروه ازطالبان، فرقه‌های مختلف طالبان را وارد درگیری فرسایشی با یکدیگر کند و روند تعارضات را از تعارض با حکومت ونیروهای اشغالگر امریکایی، به تعارض با خودشان معکوس سازد.
می توان گفت که شواهد و قرائن حاکی ازاین است که امریکا با به رسمیت شناختن طالبان به دنبال ایجاد تفرقه بین آنها و در عین حال درگیر ساختن آنان در روند حکومتداری است، ضمن اینکه با این کار، طالبان ازیک گروه شورشی که هیچ مسئولیتی را برعهده نمی‌گیرد، به یک گروه سیاسی که باید مسئولیت کارهایش را برعهده بگیرد و پاسخگوی خرابکاری اعضای افراطی اش باشد، تبدیل می‌شود.
اما مساله دیگری که باید به آن توجه داشت و در انتخاب فرقه ملاعمر به عنوان طرف مذاکرات خود را نشان می دهد، درگیر ساختن پاکستان در این قضیه و احاله مسئولیت گروه طالبان به این کشور است تا از این طریق، هرگونه مسئولیت خرابکاری این گروه در افغانستان را برعهده این کشور قرار دهد.
همچنین، اتحاد امریکا با هند و ایجاد پل بین هند و افغانستان توسط ایالات متحده، می تواند به عنوان اهرم فشار بر پاکستان، به خوبی به کمک ایالات متحده بیاید تا از این طریق ضمن اعمال فشار به پاکستان، این کشور را به پذیرش مسئولیت بیشتر در افغانستان مجبور سازد.
در نهایت باید گفت که با تمام اینها، دورنمای صلح در افغانستان چندان روشن نیست وامکان زیرپا گذاشتن توافقات توسط فرقه‌های افراطی طالبان، از جمله فرقه حکمتیار وجود دارد.
بنابراین ایالات متحده نمی‌تواند به این راحتی خود را از باتلاق افغانستان و تبعات آن رها سازد و تبعات آن همچنان دامن این کشور و کل منطقه را خواهد گرفت.

https://avapress.net/vdci3zay.t1aru2bcct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

همیشه دستهای پنهان چه داخلی و چه خارجی در افغانستان وجود داشته و همین هم باعث عقب ماندگی در افغانستان بوده است