تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۸ دلو ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۳۳
کد مطلب : 285473
سخنان مهم حسینی مزاری در مورد فرافکنی اخیر واعظ زاده بهسودی؛

واعظ زاده بهسودی هیچ یک از شروط مرجعیت را ندارد/سخنرانی اخیر او پر از اکاذیب و افترا بود/ حق شکایتم از او محفوظ است

فضاسازی اخیر از جمله موانع مسیر خداخواهانۀ ماست
واعظ زاده بهسودی هیچ یک از شروط مرجعیت را ندارد/سخنرانی اخیر او پر از اکاذیب و افترا بود/ حق شکایتم از او محفوظ است
حسینی مزاری بعد از ظهر دیروز سه‌شنبه در یک نشست درون تشکیلاتی در کابل پیرامون هدف بعثت و نیز فرافکنی واعظ زاده بهسودی و رد تحلیلیِ مرجعیت خود خوانده‌ی وی مطالب مهمی را عنوان کرد. رئیس مرکز تبیان با تاکید بر اینکه واعظ زاده هیچ یکی از شرایط مرجعیت را ندارد، افزود: او نه علمیت دارد در حوزه فقه و اصول تا قدرت استنباط احکام داشته باشد، اگر دارد تایید کتبی یکی از مراجع را ارائه کند، نه اعلمیت دارد و نه واجد شرایطی است که حضرت امام عسکری(ع) برای یک مرجع تقلید برشمرده است. بلکه وی یک فرد کذاب و مفتری است و با بی‌توجهی به وجوب حجاب، اقدام به تشویش اذهان عمومی کرده است و باید از سوی نهادهای عدلی و قضایی امارت اسلامی دستگیر گردیده، حد شرعی افترا و تهمت بر وی جاری شود و دفتر و دستکش نیز مسدود‌ گردد.
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل: بعد از ظهر دیروز سه‌شنبه ۱۷ دلو، نشست درون تشکیلاتی تحت عنوان «بعثت پیامبر اسلام؛ وظایف دیروز، امروز و فردای ما» با سخنرانی مهم حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری، پیرامون هدف بعثت و نیز فرافکنی واعظ زاده بهسودی و رد تحلیلیِ مرجعیت خودخوانده‌ی وی، در بیت‌الشهدای ۷ جدی برگزار شد.

حسینی مزاری در ابتدا مهم‌ترین هدف پیامبر گرامی اسلام(ص) را بحث توحید و موحد ساختن جهان توصیف کرد و با اشاره به اینکه ایشان در این مسیر در برابر سختی‌های متعدد از جمله ترور فیزیکی و شخصیتی قرار گرفت، افزود: خب طبیعی است که پیروان رسول گرامی اسلام(ص) نیز هر مقدار در عرصه‌ی خداباور ساختن جامعه ورود کنند و جدیت به خرج بدهند و به موفقیت برسند، به همان اندازه در برابر موانع و مشکلات و معضلات جدی قرار خواهند گرفت. اما این موانع و مشکلات به عنوان بهای مبارزه مطرح است و قطعا ما بایستی از بها دادن نترسیم و در میدان قرص و محکم ایستاد باشیم.

رئیس مرکز تبیان در بخشی از مطالب خود با بیان اینکه این مرکز از ابتدای تاسیس تا حالا با موانع مختلف و ترور فیزیکی و شخصیتی مواجه بوده است، گفت: یکی از موانع که در این اواخر با آن مواجه شدیم که آغاز آن یک حرکت صهیونیستی بود، هیاهو و فرافکنی‌های وسیع و گسترده در فضای مجازی علیه بنده و مرکز تبیان بود.

وی افزود: وقتی دشمن صهیونیستی به خصوص در برابر حادثه هفت اکتوبر و طوفان الاقصی و حمایت ما از غزه و مقابله با رژیم صهیونیستی قرار گرفت، برای اینکه این حرکت ما را تحت تاثیر قرار بدهد، آمد در برابر حرکت ضد استکباری ما موج ایجاد کرد. اول تلویزیون صهیونیستی افغانستان اینترنشنال تبلیغات علیه ما را روی دست گرفت و از طریق تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی‌شان موج‌سازی نمود و بستر را فراهم کرد و سپس تعدادی از عناصر دیگر هم آمدند هر کدام مطابق با اهداف و نیات خود از این بستر و فضا سوءاستفاده‌ی خیلی جدی کردند. متاسفانه اکثرشان هم خودی بودند که علیه ما فضاسازی کردند. این یکی از موانع جدی در مسیر حرکت خداخواهانه‌ی ماست.

رئیس مرکز تبیان، واعظ زاده بهسودی را یکی از نیروهای خودی یا به ظاهر خودی دانست که لیدر موج‌سازی علیه او و تشکیلات مرکز تبیان شده است. وی گفت: یکی از این لیدرها جناب آقای واعظ زاده بهسودی بود. ابتدا واعظ زاده بهسودی بیانیه صادر کرد و بنده را متهم به قذف کرد و از امارت اسلامی خواست که باید حد قذف بر من جاری شود. خوب گرچه ما صبر کردیم و نسبت به بیانیه‌ی اول ایشان حرفی نزدیم و گفتیم شاید متوجه شود که اشتباه کرده و راه غلط را پیموده است.

حسینی مزاری اما با تاکید بر اینکه سخنرانی اخیر واعظ زاده نشان داد که تصورات ما و مردم از او اشتباه بوده است، افزود: حالا لازم است من در رابطه با جناب آقای واعظ زاده بهسودی نکاتی را مطرح بکنم. من قبلا ممکن بود یک‌صدم درصد اعتقاد داشتم که این فرد یک طلبه‌ی خوب و آدم عالم و به درد بخوری است، ولی سخنرانی اخیر او کاملا آشکار ساخت که این آدم آن شخصی که ما و جامعه‌ی ما فکر می‌کرد نبوده است.

رئیس مرکز تبیان با تاکید بر اینکه واعظ زاده بهسودی هیچ یکی از شرایط مرجعیت را ندارد، خاطرنشان کرد: او نه علمیت دارد در حوزه فقه و اصول تا قدرت استنباط احکام داشته باشد، اگر دارد تایید کتبی یکی از مراجع را ارائه کند، نه اعلمیت دارد و نه واجد شرایطی است که حضرت امام عسکری علیه‌السلام برای یک مرجع تقلید برشمرده است. بلکه وی یک فرد کذاب و مفتری است و با بی‌توجهی بر وجوب حجاب، اقدام به تشویش اذهان عمومی کرده است و باید از سوی نهادهای عدلی و قضایی امارت اسلامی دستگیر گردیده، حد شرعی افترا و تهمت بر وی جاری شود و دفتر و دستکش نیز مسدود‌ گردد.

حسینی مزاری در مورد اشتباهات و اکاذیب و افتراهایی که از سوی واعظ زاده بهسودی در سخنرانی اخیرش مطرح شده و نیز دلایل نشاند‌هنده‌ی عدم مرجعیت وی به تفصیل سخنرانی کرد که آن را در ادامه مطالعه می‌کنید.
متن کامل سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این نشست به شرح ذیل است:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. ثم الصلاة والسلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبین. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی. اما بعد قال الله تعالی فی کتابه الکریم: «و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لا اله الا انا فاعبدون»

ابتدا سالروز شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه‌ الصلاة و السلام را به محضر همه شما خانم‌ها و آقایان تسلیت عرض می‌کنم. از خدای متعال می‌خواهیم که به آبروی این امام و آبا و اجدادش و اولاد و اصحاب و موالیانش ما را در راه خودش به عنوان سرباز خالص نگه دارد و مرگ ما هم در همین راه با عنوان شهادت رقم بخورد.
عنوان جلسه «بعثت رسول گرامی اسلام (ص) و مسئولیت دیروز، امروز و فردای ما» است. در رابطه با بعثت رسول گرامی اسلام صحبت‌های زیادی است و مهم‌ترین صحبت نیز بحث هدف بعثت است و اینکه پیامبر گرامی اسلام(ص) با چه هدفی به پیامبری مبعوث شد.

تمام واجبات الهی و عزت و سعادت‌ در یک جامعه پیامد وجود توحید در آن جامعه است
من در این رابطه کمی مطالعه و تحقیق کردم. متون متعدد دینی در رابطه با بعثت اهداف مختلفی را برشمرده‌اند اما هدف اصلی و محوری بعثت بحث توحید است. اگر یک جامعه‌ای موحد شود سایر اهداف بعثت هم در ادامه‌ این هدف محقق خواهد شد. تمام واجبات الهی و تمام مستحبات و تمام نیکی‌ها و خوبی‌ها و عزت‌ها و تمام سعادت‌ها پیامد وجود توحید در یک جامعه الهی و اسلامی است. قطعا اگر توحید وجود داشته باشد تمام منکرات و بدی‌ها و زشتی‌ها و تمام پلید‌ها و پلشتی‌ها از آن جامعه و اجتماع رخت برمی‌بندد و دفع می‌شود. پس بنابراین توحید به عنوان هدف بعثت خیلی مهم است و پیامبر گرامی اسلام هم وقتی مبعوث شد و آمد کار را شروع کرد، حول همین محور کار کرد و سعی کرد که مردم را به سمت خداپرستی هدایت بکند و آنان را در برابر طاغوت مهیا و مجهز و مسلح نماید که البته در این راه زحمات زیادی هم متقبل شد.

حرکت فردی در مسیر توحید‌ محوری فایده چندانی ندارد/ لزوم کار جمعی با محوریت فرهنگ و تبلیغ
خب طبیعی است کسانی که بعثت‌ باور هستند و افراد و جریان‌ها و جوامعی که پیرو پیامبر بزرگوار اسلام(ص) هستند، این‌ها هم باید همان مسیر را دنبال بکنند. لذا ما به عنوان افراد معتقد به خداباوری و جامعه‌ی توحیدی، در این مسیر گام گذاشتیم و خواستیم در رابطه با این هدف توجه و تمرکز جدی‌تر و بیشتری داشته باشیم. اگر ما بخواهیم توحید محور حرکت بکنیم و جامعه را موحد بار بیاوریم، کار فردی فایده‌ی آنچنانی نخواهد داشت بلکه باید کار جمعی صورت بگیرد. محور کار جمعی هم باید کار فرهنگی و تبلیغی باشد.

مولفه‌های کار فرهنگی چیست؟
اینجا بود که ما مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان را با این هدف تاسیس کردیم تا به صورت سازمان‌یافته و جمعی در جهت موحد کردن جامعه‌ی خودمان عمل بکنیم و فعالیت فکری و فرهنگی و تبلیغی داشته باشیم. اما مولفه‌های کار فرهنگی و تبلیغی چیست؟ این موارد را به این خاطر خدمت شما عزیزان و کسانی که صحبت اینجانب را می‌شنوند و می‌بینند عنوان می‌کنم که چارچوب کار مشخص باشد. اینکه ما برای خداباور کردن جامعه و موحد ساختن اجتماع و مردم و کشور و جا انداختن همه‌ی معروف‌ها و مبارزه با تمام منکرات باید چه چارچوبی را رعایت بکنیم.

مولفه اول: باسواد کردن تمام جامعه
کار فرهنگی و تبلیغی چند تا مولفه دارد. مولفه اول این است که ما باید در جهت باسواد کردن تمام جامعه تلاش بکنیم. یعنی اگر بی‌سوادی در سطح جامعه حاکم باشد، خداباور کردن مردم کار سختی خواهد بود. مردم حداقل باید خواندن و نوشتن را بلد باشند. بنابر این تشکیل نهضت سواد آموزی چه از طرف حکومت و چه از طرف مردم لازمه‌ی یک کار فرهنگی خواهد بود.

مولفه دوم: تحصیلات آکادمیک تا بالاترین مقاطع
مولفه دوم تحصیلات آکادمیک است. از ابتدایی گرفته تا متوسطه و تحصیلات عالی. ما به عنوان عناصر فرهنگی و تبلیغی بایستی تلاش نماییم که هیچ فرزندی از فرزندان این آب و خاک از تحصیل باز نمانند، باید وارد مکتب بشوند و درس بخوانند، از ابتدایی تا متوسطه تا عالی و تنها به دیپلم و لیسانس و فوق لیسانس اکتفا نشود بلکه باید دکتری و مدارج پروفیسور بودن هم در اجتماع مد نظر قرار بگیرد. یعنی هر مقدار که مدارج تحصیلی بالا برود باید ما در این زمینه کار بکنیم.

مولفه سوم: بهره‌گیری از تمامی سخنگاه‌ها و تریبون‌ها در راستای آگاهی عمومی
مولفه سوم هم استفاده از همه‌ی سخنگاه‌ها یا تریبون‌ها است. ما از همه سخنگاه‌ها باید برای بالا بردن آگاهی به‌روز مردم استفاده و بهره‌برداری بکنیم. سخنگاه مساجد، سخنگاه حسینیه‌ها، سخنگاه مراکز تحصیلات عالی دولتی و خصوصی، سخنگاه‌ مکاتب و مدارس و هرگونه اجتماع و مراسمی که امکان بهره‌ برداری از آن وجود دارد را باید استفاده کنیم. ما حتی تالارهای عروسی را باید محل بیان مباحث روز درست بکنیم. به جای اینکه ابتذال‌های فرهنگی و رقص و پایکوبی و گناه جریان پیدا بکند، ما باید این مکان‌ها را به محل بیان ضرورت‌های زندگی تبدیل بکنیم.

مولفه چهارم: کار رسانه‌ای
مولفه چهارم کار رسانه‌ای است. همه فرهنگیان و مبلغین بایستی علم و فن و هنر و نحوه به کارگیری و استفاده از رسانه را یاد بگیرند. ما باید در رابطه با رسانه تسلط خوب و کامل داشته باشیم. امروز رسانه در دنیا از جایگاه بسیار بالا و برتر برخوردار است و اگر یک فرهنگی و مبلغ از این ابزار نتواند استفاده کند تبعا نمی‌تواند در راستای رسیدن به هدف کار جدی انجام بدهد.

مولفه پنجم: استفاده از ظرفیت فضای مجازی
مولفه پنجم بهره‌ برداری از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی است. شما در جریان هستید که امروز فضای مجازی به ویژه شبکه‌های اجتماعی اعم از فیسبوک و اینستاگرام و توییتر و پیامرسان‌های موبایلی مثل واتساپ و تلگرام و غیره چقدر در میان اجتماع جا افتاده و چقدر مردم درگیر آن هستند و چقدر ما می‌توانیم از این طریق روی افکار و اذهان مردم تاثیرگذار باشیم. منتها همه این مولفه‌ها و فعالیت‌ها و کارکردهای ما بایستی توحید محور و در جهت بالا بردن معارف دین و مکتب و مذهب مردم تاثیر گذار باشد، والّا صرفا وجود این پنج تا مولفه ما را با هدف آشنا نمی‌کند و ما را برای رسیدن به هدف که عبارت است از ترویج توحید و نهادینه کردن خداپرستی در دل مردم موفق نمی‌سازد. بنابراین نگاه ما باید نگاه دینی و الهی باشد.
هرچه در عرصه ترویج توحید در جامعه کار کنیم،‌ به همان اندازه با موانع جدی مواجه می‌شویم
خب طبیعی است که ما هر مقدار به این عرصه ورود پیدا بکنیم و جدیت به خرج بدهیم و مسیر توفیق و موفقیت را بپیماییم‌، به همان اندازه در برابر موانع و مشکلات و معضلات جدی قرار خواهیم گرفت. این موانع و مشکلات به عنوان بهای مبارزه مطرح است و قطعا ما بایستی از بها دادن نترسیم و در میدان قرص و محکم ایستاد باشیم. شما ببینید که پیامبر بزرگوار اسلام (ص) برای رسیدن به هدف خود چقدر زحمت کشید و سختی‌ها را تحمل کرد و چقدر موانع و تبلیغات و هیاهوها را پشت سر گذاشت. مهم‌ترین موانع نیز عبارت از ترور فیزیکی و ترور شخصیتی است که پیامبر اسلام (ص) در برابر هر دو قرار داشت. هم علیه ایشان اقدام کردند که او را بکشند و هم تبلیغات ناروا که گاهی ساحر گفتند و گاهی دیوانه گفتند و یا یک برچسب دیگری بر وجود مبارک پیامبر(ص) چسباندند تا ایشان را از چشم مردم بیندازند. و همینطور یاران پیامبر که شهید شدند و سختی کشیدند. امامان معصوم (ع) هم که می‌بینید که چقدر زحمت کشیدند و چگونه در برابر ترور و تبلیغات و هیاهو قرار گرفتند.

مرکز تبیان از ابتدای تاسیس تا حالا با موانع مختلف و ترور فیزیکی و شخصیتی مواجه است.
امروز هم که ما و شما در این رابطه مُصر هستیم و علاقه داریم که کار بکنیم قطعا در برابر موانع قرار خواهیم گرفت. مرکز تبیان از ابتدای تاسیس که با این موانع مواجه بوده و تا حالا هم مواجه است. هم ترور فیزیکی و هم ترور شخصیتی و روانی. ترورهای فیزیکی را که شما دیدید همین دفتر ما منفجر شد و بیش از ۵۰ نفر از همکاران ما شهید و بیش از ۱۴۰ نفر همکار دیگرمان زخمی شدند و دفتر و امکانات از بین رفت. دفتر مزار شریف ما منفجر شد. شهید مصباح قبل‌تر از آن در ۹ دلو سال ۱۳۷۳ به همراه هشت تن از یارانش ترور و به شهادت رسید. تبلیغات شخصیتی هم که الی ماشاءالله وجود داشته و دارد که در جریان قرار دارید.

فرافکنی‌های اخیر علیه ما یکی از موانعی بوده که با آن مواجه شدیم
یکی از موانعی که در این اواخر با آن مواجه شدیم که آغاز آن یک حرکت صهیونیستی بود، هیاهو و فرافکنی‌های وسیع و گسترده در فضای مجازی بود. خب ما آمدیم در رابطه با تبیین استراتژی آمریکا در افغانستان صحبت کردیم. این یک حرکت در مسیر خداباوری است که شما بخواهید جامعه را جامعه‌ای توحیدی بسازید، باید آسیب‌هایی که از سوی استکبار نسبت به آن جامعه متوجه است را بیان بکنید. باید روشن بسازید که در این جامعه قبلا چه خبر بوده و حالا چه خبرهایی وجود دارد. ما آمدیم در رابطه با برنامه غرب در افغانستان در طول بیست سال گذشته صحبت کردیم و آسیب‌هایی که از این ناحیه به جامعه ما وارد شد را برشمردیم که از جمله آسیب‌هایی که از سوی غربی‌ها در افغانستان مطرح بود و داشت مطابق برنامه پیاده می‌شد، بحث مراکز فساد و کلیساهای خانگی بود.

موج‌سازی صهیونیستی اخیر علیه ما از موانع جدی در مسیر حرکت خداخواهانه‌ی ما بود
وقتی دشمن صهیونیستی به خصوص در برابر هفت اکتوبر و طوفان الاقصی و حمایت ما از غزه و مقابله با رژیم صهیونیستی قرار گرفت، برای اینکه این حرکت ما را تحت تاثیر قرار بدهد، آمد در برابر حرکت ضد استکباری ما موج ایجاد کرد. دیدید که اول تلویزیون صهیونیستی افغانستان اینترنشنال تبلیغات علیه ما را روی دست گرفت و از طریق تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی‌شان موج‌سازی کرد و بستر را فراهم کرد و تعدادی از عناصر دیگر هم آمدند هر کدام مطابق با اهداف و نیات خود از این بستر و فضا سوءاستفاده‌ی خیلی جدی کردند. متاسفانه اکثرشان هم خودی بودند که علیه ما فضاسازی کردند. این یکی از موانع جدی در مسیر حرکت خداخواهانه‌ی ماست. شما موج اخیری که ایجاد شد را مطالعه بکنید ببینید که کدام یک از آنها بر مبنای دین است؟ کدام یک بر مبنای اخلاق است؟ کدام یک بر مبنای انسانیت است؟ هیچکدام بلکه از الف تا ی نگاه شیطانی و غیر دینی و غیرکارشناسانه و نهایتا نگاه بی‌خبرانه بود. اگر ما خیلی هم خوشبین باشیم نسبت به برخی از شخصیت‌ها، نگاه آنان ناآگاهانه بود و تحلیل درست نداشتند. آنان سخنرانی اینجانب را هم درست نشنیده بودند و تحت تاثیر جو قرار گرفته و علیه ما موضع گرفتند. خب در این میان نیروهای خودی و به ظاهر خودی تعدادی لیدر بودند و این موج را رهبری می‌کردند.

ابتدا در برابر بیانیه‌ی واعظ زاده بهسودی سکوت کردم و گفتم شاید از اشتباه خود برگردد
یکی از این لیدرها جناب آقای واعظ زاده بهسودی بود. شما حتما در جریان هستید که آقای واعظ زاده بهسودی بیانیه صادر کرد و بنده را متهم به قذف کرد و از امارت اسلامی خواست که باید حد قذف بر من جاری شود. گرچه ما صبر کردیم و نسبت به بیانیه‌ی اول ایشان حرفی نزدیم و گفتیم شاید متوجه شود که اشتباه کرده و راه غلط را پیموده است. راه درستش این بود؛ تو که خود را به عنوان یک شخصیت عالم و مرجع می‌پنداشتی که با هم دوست و رفیق و آشنا هم بودیم و نان و نمک ما را خورده بودی، خب زنگ می‌زدی می‌گفتی آقای مزاری! رفیق بزرگوار چرا چنین حرفی زدی و درست است که حرفت واقعیت دارد ولی مطرح کردن آن از ناحیه‌ی‌ شما درست نیست و سریع حذف کن. حالا اگر اول به ما زنگ نمی‌زد و بعد از موج‌سازی متوجه این قضیه می‌شد هم خب به من می‌گفت آقای مزاری به خاطر اینکه این موج بخوابد بیا از خودگذری بکن و یک بیانیه بده و از مردم عذرخواهی بکن. من حتما حرف آقای واعظ زاده را قبول می‌کردم و می‌گفتم حالا که احساسات مردم جریحه‌دار شده است چشم من حتما این کار را می‌کنم. اما مشاهده کردید که ایشان چه بیانیه ی رکیکی علیه اینجانب منتشر کرد.
اما سخنرانی اخیر واعظ زاده نشان داد که تصورات ما و مردم از او اشتباه بوده است!
حالا لازم است من در رابطه با جناب آقای واعظ زاده بهسودی نکاتی را مطرح بکنم.
من قبلا ممکن بود یک‌صدم درصد اعتقاد داشته بودم که این فرد یک طلبه‌ی خوب و آدم عالم و به درد بخوری است، ولی سخنرانی اخیر او کاملا آشکار ساخت که این آدم آن شخصی که ما و جامعه‌ی ما فکر می‌کرد نبوده است. اولا ایشان خود را مرجع دینی خواند و برای خود مقلد تراشید. من اینجا به صراحت اعلام می‌کنم که خانم‌ها و آقایان! جناب واعظ زاده بهسودی به هیچ وجه مرجع تقلید نیست. هر فردی که از ایشان تقلید بکند عبادتش عبادت پا در هوا است و باید نسبت به نگاهش به آقای واعظ زاده بهسودی تجدید نظر بکند. چرا؟ به خاطر اینکه مرجع تقلید بودن چند تا شرط دارد که ایشان هیچ یک از این شروط را ندارد.

واعظ زاده هیچ یک از شروط مرجعیت را ندارد
اولین شرط این است که فرد باید علمیت داشته باشد هم در بحث اصول و هم در بحث فقه دست بالا داشته باشد و بتواند استنباط بکند. خوب ما از کجا باید بدانیم که این آقا علمیت دارد؟ در دنیای مرجعیت رسم است که اگر یک کسی قرار است به عنوان مرجع دینی شناخته شود قدرت استنباط و تحلیل و تفسیر و توانمندی‌اش در علم فقه و اصول باید از طرف یک یا تعدادی از مراجع تایید شود. آقای واعظ زاده شما از طرف کدام مرجع تاییدیه‌ی کتبی داری؟ خوب بنده و خیلی از مردم خبر نداریم، آیا شما واقعا قابل تایید از سوی یک مرجع هستی یا نیستی؟ اگر هستی که بفرما فضای مجازی در خدمت تو است،‌ یک کپی تاییدیه از طرف آیت‌الله سیستانی، از طرف مکارم شیرازی، از طرف امام خامنه‌ای، یا از طرف آیت‌الله محقق کابلی اگر داری بفرما نشان بده که بفهمیم که شما حقیقتا قدرت علمی و استنباط و توان مرجعیت تقلید را داری و می‌توانی از پس این مسئولیت بربیایی. در غیر این صورت ما چطور بتوانیم اعتقاد داشته باشیم که شما مرجع دینی هستید؟

نکته بعدی باید بحث اعلمیت مطرح باشد. شما بعد از اینکه قدرت استنباط داشتی و بعد از اینکه این قدرت استنباط را به تایید یک مرجع رساندی، در صورتی می‌توانی مرجع تقلید شوی که اعلم باشی! وقتی اعلم نباشی شما چرا اصلا خود را مطرح می‌کنی که مرجع تقلید هستی؟ ما برخی از مراجع و مجتهدین را داریم که توضیح‌المسایل هم نوشته‌اند ولی حاضر نیستند که کسی به توضیح‌المسایلش عمل بکند،‌ چون می‌گوید فلان مرجع اعلم وجود دارد و من در آن حدی از موقعیت نیستم. آقای واعظ زاده! شما حتی کلک کوچک مراجع بزرگواری که اکنون مطرح هستند هم نمی‌شوی! شما چطور می‌آیی خود را برای مردم شیعه‌ی افغانستان قالب می‌کنی؟

جناب واعظ زاده در سخنرانی اخیر خود دروغ بسیار بزرگی گفت
شرایط دیگری است که امام حسن عسکری علیه‌السلام بیان کرده است که «امَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً لهَوَاهُ مُطِیعاً لِاَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِ‌ اَنْ‌ یُقَلِّدُوه‌.» شما کدام یک از این شرایط را داری؟ امام در اینجا چند شرط را برشمرده است که اگر شما یکی از این شرایط را نداشته باشی نمی‌توانی به عنوان مرجع تقلید باشی. اولین شرطی که امام عنوان می‌کند این است که فرد بتواند نفس خود را از آلودگی‌ها و پلیدی‌ها و دروغ و تهمت محافظت بکند. آقای محترم شما که در همین سخنرانی اخیر خود مرتکب یک دروغ بسیار بزرگ شدی! دروغت این بود که گفتی هشت تا ده میلیون شیعه‌ی افغانستان من را به عنوان مرجع تقلید پذیرفته‌اند. برادر من متوجه هستی که چه دروغ بزرگی را مطرح کردی؟! اگر هشت تا ده میلیون شیعه به سن تکلیف رسیده و مقلد شما باشند قطعا دو و یا سه برابر آن، جمعیت غیرمکلف هم داریم که نزدیک بیست و چند میلیون نفوس جامعه‌ی شیعه می‌شود. نفوس کل افغانستان چند است؟ دست بالا هم که بگیریم می‌شود چهل و یا چهل و پنج میلیون.

این ادعای واعظ زاده که هشت تا ده میلیون مقلد دارد، یعنی مراجع دیگر هیچ جایگاه و پایگاهی ندارند
ما معتقدیم که نفوس جامعه‌ی شیعه در افغانستان یک‌سوم است که خودم شخصا بر این باور هستم که می‌شود پانزده میلیون نفر. آن ۲۴ میلیون که هیچ اگر به همین ۱۵ میلیون هم اکتفا بکنیم‌ که همه‌شان مقلد شما باشند پس بقیه مراجع بزرگوار چکاره شدند؟! مراجع بزرگی مثل آیت‌الله العظمی سیستانی، آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی، آیت‌الله العظمی حضرت امام خامنه‌ای، آیت‌الله العظمی فیاض که از بزرگان مراجع شیعه است و در افغانستان از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است، حتی سیدصادق شیرازی اینجا مقلد دارد، آقای نجفی کرمانی نیز در برخی از مناطق افغانستان مقلد دارد. معنای این ادعای شما می‌دانید چیست؟ یعنی این که بقیه مراجع بزرگوار در افغانستان از هیچ جایگاه و پایگاهی برخوردار نیستند. اگر آنها هم هر کدام یک و یا دو میلیون مقلد داشته باشند، نفوس شیعه چند میلیون می‌شود؟ شما جناب شیخ در چه خوابی هستی؟ چرا دروغ به این بزرگی را گفتی؟ اگر شما یک چنین دروغی عنوان می‌کنید حتی نمی‌توانید به عنوان یک امام جماعت باشید چه برسد به مرجعیت!

واعظ زاده تهمت بسیار بزرگی به اینجانب زد
شما در سخنرانی اخیر خود تهمت بزرگی هم نسبت به اینجانب وارد کردید. شما گفتید که عیسی مزاری تمام زنان دشت برچی و غرب کابل را زناکار و فاحشه گفته است. در کجای صحبت‌های من چنین چیزی بود؟ من در کجا چنین عنوانی را مطرح کردم؟ و یا گفتی که من کل مردم غرب کابل را کافر گفته‌ام. من در کجا و در کدام سخنرانی با زبان و یا نوشته چنین چیزی گفته‌ام؟ من آمدم استراتژی آمریکا را در بحث فحشا و فساد و کلیسای خانگی مطرح کردم و گفتم که غرب به دنبال ترویج این حرکت بوده و مراکز متعددی را در کل افغانستان بخصوص در کابل از جمله در دشت برچی ایجاد کرده است. اگر من دشت برچی را نام نمی‌گرفتم و کل کابل را می‌گفتم، این برای شما راحت بود؟ دشت برچی تکه‌ای از کابل نیست؟ فرض را بگیریم من نامی از دشت برچی نمی‌آوردم، آیا همین دشت برچی تکه‌ای از کابل و یا افغانستان هست یا نیست؟ این چه برداشت غلطی است که می‌گویید چرا نام دشت برچی را گرفته‌ام؟!
اگر آسیب‌های گذشته را مطرح نکنیم چگونه در برابر دسایس آینده استکبار آماده شویم؟
به هر حال من گفتم که بله غرب در همین دشت برچی چنین برنامه‌‌ای داشته است، باید حواس‌مان جمع باشد. اگر ما مشکلات و آسیب‌های گذشته را مطرح نکنیم و نسنجیم و برنشماریم چگونه می‌توانیم سیاست درست را روی دست بگیریم و چگونه می‌توانیم در آینده با این دسایس و توطئه‌های غرب مبارزه بکنیم؟ ما به امارت اسلامی هم گفتیم که متوجه باشد غرب چنین حرکتی را در راستای ایجاد فساد مالی و اداری و اخلاقی در افغانستان روی دست گرفت و کار کرد و عوامل عمده و مهم شکست جمهوریت هم بحث وجود فساد از خود ریاست جمهوری تا پایین‌ترین نهادها و وزارتخانه‌ها و مراکز زیرمجموعه دولت بود. گفتیم که امارت هم متوجه باشد که یک چنین فسادی دامن‌گیرش نشود که اگر شود قطعا این حکومت از دست خواهد رفت.

واعظ زاده به قیمت تهمت زدن به من از استراتژی آمریکا در افغانستان حمایت کرد/ شکایت من از وی محفوظ است و تا نرسیدن به نتیجه رها نخواهم کرد
آقای واعظ زاده شما چطور آمدی به من چنین تهمتی زدی و به قیمت زدن این تهمت شما آمدی از استراتژی آمریکا حمایت کردی! این نشان می‌دهد که جناب واعظ زاده بهسودی واقعا در مسیر آمریکا و سیاست‌های غرب و سیاست‌های صهیونیزم جهانی است. من برنامه‌های غرب را مطرح کردم و شما به جای اینکه بیایید من را تشویق و حمایت بکنید که آقای مزاری تشکر خیلی کار خوبی کردی که سیاست‌های غرب را مطرح کردی، ولی علیه من موضع می‌گیری و اتهام ناروا می‌بندی؟ حق شکایت من از جناب واعظ زاده محفوظ است. من هم از پشت همین تریبون از امارت اسلامی می‌خواهم که این آقا را دستگیر بکند و بر این آدم حدِ دروغ و افترا جاری بکند و دفتر و دستک ایشان را ببندد. یک آدمی که این‌چنین به دنبال بردن آبروی یک مسلمان باشد و ذهنیت ایجاد بکند و تبلیغات و فرافکنی با محوریت زدن تهمت روی دست بگیرد خوب طبیعی است که چنین فردی برای جامعه‌ی ما مضر است. قطعا من این روند را پیگیرم و تا سرحد رساندن نتیجه رها نخواهم کرد.

واعظ زاده واجب آشکار حجاب را زیر پا گذاشت
از سوی دیگر، شما آمدی در این سخنرانی به قیمت زیر پا گذاشتن یک واجب، علیه حرکت وزارت امر به معروف و نهی از منکر در مبارزه با بی‌حجابی و بدحجابی موضع گرفتید. حقش این بود که شما از این وزارت تقدیر و تشکر می‌کردید که آقای امر به معروف و نهی از منکر ممنون از شما که علیه بی‌حجابی و بدحجابی مبارزه می‌کنید و ما هم در خدمت شما و همکار شما هستیم. اصلا قبل از اینکه حکومت وارد این مسئله می‌شد باید شما کار می‌کردید و حرف می‌زدید و مردم را نصیحت می‌کردید که این چه وضعیتی است که جریان دارد.

دشت برچی بی‌ارتباط با کل کشور و کابل که نیست
البته این از آثار شوم حضور غربی‌ها در افغانستان است که امروز برخی از خانم‌های ما حالا ممکن است بی‌حجاب به آن صورت نباشند اما بدحجابی در سطح کشور و در سطح کابل به هرحال وجود دارد. موقعیت ما هم بلاخره بی‌ارتباط با کل افغانستان و کل کابل که نیست. شما باید با ائمه مساجد و روحانیت و حوزات علمیه دیدار می‌کردید و تبلیغ و نصیحت می کردید که باید در برابر بی‌حجابی و بدحجابی کار فرهنگی و تبلیغی شود و ضرورت حفظ حجاب و مفاسدِ نداشتن حجاب برای جامعه بیان شود. من چند شب پیش هم در یک گفتگوی ویژه گفتم که راه اصولی مبارزه با بی‌حجابی و بدحجابی کار فرهنگی و فکری است. ولی جناب واعظ زاده شما آمدی این واجب الهی را زیر پا گذاشتی. حتی گفتی که بحث بی‌حجابی و بدحجابی یک امر اخلاقی و فردی است و امارت اسلامی را خطاب قرار دادید که کار مهم‌تر از این ندارید؟ این اشتباه دیگر آقای واعظ زاده است.

واعظ زاده مدیریت کلان و حیثیت ساختار فعلی را زیر سوال برد/ بله مشکلات وجود دارد ولی راهش این نیست
شما آمدید تمام مدیریت کلان و شخصیت و حیثیت ساختار فعلی را زیر سوال بردید. آمدید گفتید که «آقای امارت اسلامی شما کارهای بزرگ دیگر نداری! در کابل چند تا سفارتخانه داری؟ با جهان چقدر تعامل داری و در جهت به رسمیت شناختن خود چقدر کار کردی؟» آقای واعظ زاده شما به جای اینکه در شرایط موجود بیایید از حاکمیتی که در راستای تامین امنیت و تامین مباحث فکری و فرهنگی و اجتماعیِ شما کار می‌کند حمایت بکنید و در کنارش قرار بگیرید می‌آیید در برابرش می‌ایستید؟ من نمی‌گویم که ساختار فعلی مشکل ندارد، من نمی‌گویم که معضل ندارد، چرا قطعا ممکن است صدها معضل هم در ساختار و هم در مدیریت داشته باشد، اما کارهای مثبت این حاکمیت چه؟ خوب ما به عنوان یک شهروند بایستی بیاییم از کارهای مثبت این حاکمیت و ساختار حمایت بکنیم و ترویج و تبلیغ نماییم و اگر مشکلاتی وجود دارد باید پیشنهاد و راهکار بدهیم. انتقاد ما انتقاد براندازانه نباشد بلکه انتقاد اصلاح‌گرایانه باشد.

تا به کی در برابر هر حاکمیتی بإیستیم؟ باید در مسیر اصلاح گام برداشت
ما تا به کی در برابر هر حاکمیت بإیستیم و آن را تضعیف و تحریم بکنیم و جامعه‌ی خود را با مشکلات و معضلات مواجه بسازیم؟ من در سخنرانی قبل گفتم که بنده چندین حاکمیت و ساختار را تجربه کرده‌ام اما این ساختار نسبت به همه ساختارها دارد مثبت عمل می‌کند و کارهای خوبی که روی دست دارد خیلی بالاتر و بیشتر از اشتباهات و نقاط منفی آن است. بله ما هم در اینجا و در کنار حاکمیت هستیم از خوبی‌هایش دفاع می‌کنیم و نقاط منفی و ضعفی هم اگر دارد در جهت اصلاح آن پیشنهاد و نصیحت و راهنمایی می‌کنیم. این حرکت حرکت درست است و در راستای محافظت از دین مردم درست است.

واعظ زاده می‌خواهد که حاکمیت از اصل شرعی حجاب عبور کند
شما به خاطر هوا و هوس خودت آمدی بحث وجوب حجاب و این اصل را نادیده‌ گرفتی و سوال‌برانگیز نشان دادی و حاکمیت را خواستی که از این اصل عبور بکند و بگذارد که مردم پتلون تنگ بپوشند و موی خانم‌ها دیده شود اما حکومت برود به کارهای دیگر بپردازد. به نظر من پایه‌ ای ترین کار توسط حکومت و توسط مردم ما و دانشمندان این است که در رابطه با بحث فکر و فرهنگ و اخلاق و نحوه زندگی مردم و مسایل دینی و مذهبی آنان بپردازد و کار بکند. اگر این بخش درست شد و جامعه توحید‌ محور شد سایر مشکلات ما آهسته و به تدریج حل خواهد شد.
دروغ دیگر واعظ زاده در رابطه با اهداف سفر شورای علما به قندهار/ او شورای علما را زیر سوال برد
جناب واعظ زاده در سخنرانی اخیر خود همچنین شورای علمای شیعه افغانستان را زیر سوال برد. شورای علما قبلا بیانیه داده بود که هیئتی که ما به قندهار فرستادیم به خاطر بررسی دفاتر جنوب و جنوب غرب ما بود و کدام برنامه و هدف دیگری از جمله دیدار با رهبری امارت اسلامی نداشت. اما جناب واعظ زاده آمد گفت که نه این هیئات به دنبال دیدار با رهبری امارت بود اما او این هیئات را راه نداد و ندید و اعضای هیئات برگشتند. خوب این یعنی چی؟ یعنی بی اعتبار کردن شورای علما. امروز شورای علما یکی از نهادهای مهم و اثرگذار جامعه‌ی ماست و شخصیت‌ها و عناصر خدوم در این شورا خدمت می‌کنند. ما چرا برای زدن چنین نهادی حرف غیرمعقول و نادرست عنوان بکنیم. زیر سوال بردن شورای علما کار نادرستی است. یک آدمی که خود را مرجع می‌گیرد و با این وضعیت مطرح می‌کند نباید علیه این و آن حرف بزند و به مسایل کوچک بپرازد و هی بیانیه بدهد و دروغ بگوید و تهمت بزند و افترا ببندد. این از خصوصیات خیلی منفی است که حتی اگر یکی از این خصوصیات در وجود یک آدم باشد نمی‌تواند به عنوان یک مرجع قابل اعتماد برای مردم مطرح باشد.

ایجاد ذهنیت منفی و روحیه تقابل با حکومت در جامعه، اشتباه دیگر واعظ زاده
ذهنیت منفی ایجاد کردن در سطح جامعه اشتباه دیگر آقای واعظ زاده بود که در سخنرانی اخیر خود مطرح کرد. ما نباید در جامعه ذهنیت منفی ایجاد بکنیم. امروز مردم ما نیاز به آرامش دارند. امروز مردم ما نیاز به آسایش و وحدت و همسویی و هماهنگی دارند. امروز جامعه ما نیاز به همکاری با امارت اسلامی دارند. امارت اسلامی هم نیاز به پایگاه‌های اجتماعی و مردمی دارد. بین ساختار مدیریتی کلان مردم و اجتماع باید همسویی و هماهنگی ایجاد شود و این از وظیفه‌ی علما و اندیشمندان و بزرگان جامعه‌ی ما است. ما به جای اینکه بیاییم این مسیر را طی بکنیم، چرا باید کاری کنیم که بین حاکمیت و مردم جدایی و تقابل ایجاد بشود؟ شماها این کار را طی ۴۵ سال گذشته کردید چه نتیجه‌ای گرفتید؟ آقای واعظ زاده بهسودی نقاط منفی دیگری هم دارد. ایشان به دنبال جا و مکان و به دنبال دنیا است در حالی که کسی که مرجع تقلید باشد دنیاگرا نیست. نمونه‌اش معاونت ریاست جمهوری که قبلا در انتخابات مطرح بود. شما چرا رفتی معاون یک شخصیتی شدی که از نظر فکری با شما در تضاد بود؟ به خاطر دین و مذهب و مکتب رفته بودی؟ و یا نه به خاطر پول و جا و مقام رفتی؟ خوب معلوم است.

موضع متناقض واعظ زاده در رابطه با حکومت کنونی
شما مگر چند وقت پیش طی یک اجلاسی از امارت اسلامی حمایت مطلق نکردی؟ خب چرا این مسیر را تا امروز ادامه ندادید و در این مسیر کار نکردید؟ امارت به شما مقام و پول نداد؟ اگر به دنبال این چیزها بودی که می‌رفتید می‌گفتید من آمدم از شما حمایت کردم اما دنبال پول و مقام هستم که باید بدهید. اگر دنبال هر چیزی بودی خب از امارت می‌خواستید نه اینکه بیایید امروز صددرصد بر خلاف مواضع دیروز خودت موضع بگیری بر علیه امارت اسلامی. امارتی که از نظر فضای داخلی و از نظر فضای منطقه‌ای و جهانی نیاز به اعتبار و اقتدار و حمایت‌های مردمی دارد، شما در چنین شرایط حساسی آمدید علیه حکومت مطالب نامربوط و نامطلوب و مخالف منافع اسلامی و دینی و ملی و مردمی عنوان کردید.

فضاسازی‌های اخیر علیه ما یک روند طبیعی است
به هر حال اینجاست که ما در کارهای فکری و فرهنگی که خدامحور و در مسیر نهادینه کردن خداباوری در جامعه باشد، در برابر موانع و مشکلات اینچنینی قرار می‌گیریم. شما حتما موج این دو سه روز اخیر را دیدید که باز بعد از سخنرانی واعظ زاده و فرافکنی علیه اینجانب چه شرایطی در جامعه مطرح شد و چه فضایی در فضای مجازی و رسانه‌ای ایجاد شد و چه هجمه تبلیغاتی ناروایی دارد علیه ما اتفاق می‌افتد،‌ اما اینها یک روند طبیعی است. من خوشحالم که در این مسیر نگاه‌های منفی ناکسان را بر جان خود متحمل می‌شوم. تبلیغات منفی آدم‌های ناکس که البته پشت این حرکت دشمن صهیونیستی است. خیلی خوشحالم که در برابر چنین موج و تبلیغاتی و در برابر چنین ابزار منفوری قرار دارم.

آبروی ما در خدمت خدا و اهل بیت(ع) است و این برای ما افتخار است
بله ما در مسیر خدا و در راستای تحقق و گسترش دادن و محکم کردن پایه‌های دین خدا در جامعه و در راستای ترویج اهداف اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام کار می‌کنیم و حاضریم جان بدهیم و آبروی ما که بالاتر از جان ماست حاضریم این آبروی ما در خدمت خدا و ائمه معصومین (ع) و مردم عزیزمان باشد. این برای ما افتخار است. برای عناصری که در عرصه مبارزه حضور دارند افتخار است. نه جای ترس است و نه جای نگرانی. هی گفتند که ما شکایت می‌کنیم و فلان می‌کنیم. خوب بکنید بنده در همین کابل هستم. اگر حرف منطقی دارید و اگر به دادگاه می‌کشانید ما هستیم ولیکن باید متوجه پیامد این کارتان نیز باشید که چه پیامدی دامن شما و عوامل پشت پرده‌ی شما را خواهد گرفت.

قطعا خدای متعال ما را حمایت خواهد کرد/ عزت دنیا و سعادت اخرای جامعه در مسیر خداباوری است
ما در افغانستان هستیم و در جهت اهداف الهی خود با جدیت کار می‌کنیم و شب و روز هم نمی‌شناسیم و از کمبودها و امکانات کم و از تهدیدها هم نمی‌هراسیم و تا آخر هم این مسیر را ان‌شاءالله ادامه خواهیم داد و از همه همکاران و اعضا و مسئولین چه در کابل و دیگر ولایات و چه در خارج از همه می‌خواهم که با جدیت بیشتر در این مسیر حضور داشته باشند و مطمئن باشیم که خدای متعال ما را حمایت و کمک خواهد کرد. چنانکه طی این ۳۲ سال کمک‌مان کرده و در برابر سخت‌ترین شرایط یاری‌مان رسانده و ما سرفراز در صحنه بوده‌ایم و کار کرده‌ایم. از همه مردم عزیز خود اعم از شیعه و سنی به شمول زنان و مردان می‌خواهم که به سمت خداباوری هرچه جدی‌تر و با شتاب بالاتر حرکت بکنند که عزت دنیای ما و سعادت اخرای ما در گرو این مسیر و با این محور و شاخصه خواهد بود.

بیش از این مزاحم عزیزان نمی‌شوم. ان‌شاءالله که خدای متعال همه‌ی ما و شما را در مسیر اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام به ویژه پیامبر بزرگوار اسلام (ص) نگاه دارد و درست هدایت بکند و درست مدیریت بکند و مرگ ما هم در راه اینها شهادت قرار داده شود تا ان‌شاء‌الله به مطلوب نهایی و واقعی خود برسیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

تصاویر این نشست را در اینجا مشاهده کنید.
https://avapress.net/vdcgun9xwak97t4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما