تاریخ انتشار :دوشنبه ۶ سنبله ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۲۷
کد مطلب : 47583
قیامهای مردمی علیه طالبان، افسانه نیست!
روح و فطرت انسان ها براساس عدالت خواهی و ستم ناپذیری آفریده شده است. ذات انسان از عدالت خوشش آمده و لذت می برد و از ظلم و بی عدالتی متنفر بوده و بیزار است. حدود سی و چند سال تمام است که مردم افغانستان از وجود ناامنی ها، ستم ها و بی عدالتی ها و تبعیض های موجود در کشور که از هر جناح و جانبی بر آنان تحمیل می شود، عمیقاً در رنج و شدیداً در ناراحتی و پریشانی قرار دارند. 

نزدیک به چهل سال سیاه و تاریک است که این ملت رنجور و درد کشیده، حتی برای یک لحظه و ساعتی هم که شده روی آرامش و آسایش به خویش ندیده است. شرایط کشور به گونه ای طراحی و نقشه ریزی شده است که رنج ودرد و ناامنی و کشتار و تخریب همه جانبه مردم و وطن، از هر سمت و سویی بر سر این ملت فقیر و گرفتار، سرازیر و آوار شود. 

نیروهای خارجی از یک سوی بلای جان و مال این مردم شده اند و هر از گاهی خانه های فقر و گلی آنان را به رگبار تیر و تفنگ می بندند و تعدادی از زن و مرد و جوان و کودک این ویرانه سامان را به خاک و خون می کشند. پاکستانی ها به نوبه خویش از گناه نکرده این بی نوایان بی پناه انتقام گرفته و دسته دسته آنان را راهی گورستان ها می کنند. 

طالبان و مخالفان داخلی نیز برای آنکه از قافله کشتار هموطنان خود عقب نمانند، حتی بی گناه ترین افغانها را که به قصد فراگیری دانش و تحصیل در مسیر ولایات تردد می کنند، اختطاف کرده و یا چون گوسفندانی آنان را ذبح می کنند! سارقان و راهزنان و ربایندگان انسان ها نیز از اوضاع وخیم و پر هرج و مرج پیش آمده سود جسته و خون مردم را در شیشه کرده اند. 

فقر و بیکاری از سویی بیداد می کند و فساد کریه اداری نیز چون آن اژدهای هزارسر، هست و بود مردم نادار و آسیب پذیر را به آتش نَفَس خویش کشیده است. تبعیض و بی عدالتی آشکار و طاقت سوز در ادارات دولتی، درد دیگری است که به دردهای انباشته شده این ملت افزوده شده است.
باند بازی، واسطه گری، رشوه ستانی، زورگویی و عدم شایسته سالاری در ادارات دولتی، مصیبت دیگری است که بر مصائب این مردم اضافه شده است. در میان این همه نابسامانی و معضلات طاقت فرسا، آنچه بیشتر از همه مردم را جان به سیر کرده و کاسه طاقت و تحمل آنان را لبریز کرده است، رفتار و اعمال غیر مسئولانه و نامتمدنانه ای است که از سوی طالبان افغانستانی بر آنان تحمیل می شود. 

بستن مکاتب در بسیاری از ولسوالی های تحت نفوذ طالبان، ریختن سم در آب آشامیدنی دانش آموزان دختر و پسر، کشتن افراد بی گناه و عادی به بهانه کار در دستگاه دولتی، ذبح کردن جوانان محصل و بی گناه پوهنتون ها و ربودن و کشتن انجنیران و کارگران بی گناه شرکت های سرک سازی و بازسازی و بسیاری از اعمال و افعال دهشت بار و غیر اسلامی و انسانی دیگر که حقیقتاً وجدان ملت افغانستان را منزجر کرده و کاسه صبر آنان را لبریز نموده است.
امام علی (ع) سخنی دارند روانشناسانه که از عمق فطرت انسانها خبر می دهد. ایشان می گویند:" المُلکُ یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم"؛ قدرت و حاکمیت با کفر پابرجا می ماند، اما با ظلم و ستمگری نه! و این واقعیتی است که ما در زمان کنونی و در بیشتر کشورهای کافر در جهان شاهد آن هستیم و بر عکسِ آن را نیز در برخی از کشورهای اسلامی- عربی به تاسف نشسته ایم.
به این معنی که در بسیاری از بلادی که از نظر اعتقادی به اسلام ایمان ندارند و به یکی از ادیان الهی و غیر آن باورمنداند و از نظر ما مسلمانان کافر کتابی و غیره به حساب می آیند، اما در سایه عدالت نسبی- لااقل نسبت به هموطنان خویش- توانسته اند سالیان سال بر آنان حکومت و پادشاهی کنند.
عکس این معنی را می توان در بسیاری از کشورهای عربی- اسلامی به وضوح جست و جو کرد. با این توضیح که در کشورهای عربی به دلیل ظلم و ستم بر ملتها، سران و دولتمردان آنان عمر درازی نداشته و پس از گذر دوره بلند و یا کوتاهی بوسیله فوران خشم ملتهای شان از اریکه قدرت و حکومت به زیر کشیده می شوند که نمونه برجسته و آشکار این واقعیت را در خیزشهای اخیر ملت های مسلمان و عرب منطقه می توان مشاهده کرد. 

قضایای جاری در افغانستان و ملت آن نیز از این قاعده فطری و انسانی مستثنی نیست. با همین نوشتار و از همین جایگاه، به تمام کسانی که به ملت افغانستان ستم و جور و جنایت انجام می دهند، هشدار داده می شود که صبر و شکیبایی این ملت هم اندازه دارد و ستم کنندگان به این ملت خیال نکنند که مردم افغانستان از جنگ و مبارزه خسته شده اند و حتی اگر هم خسته شده باشند، شدت ظلم و ستم و تبعیض همه جانبه، خستگی و ذلگی را از پیکر آنان بیرون کشیده است.
نمونه این واقعیت عریان را در قیامهای خودجوش مردمی در برخی از ولایات کشورعلیه طالبان به روشنی می توان به تماشا نشست. برای انسانها و از جمله مردم افغانستان هیچ تفاوتی ندارد که این ظلم و ستم از ناحیه چه کسانی بر آنان تحمیل می شود؛ دولت، طالبان، همسایگان و یا نیروهای خارجی موجود در کشور، هر کدام ممکن است به دلیل ستم بر افغانها، در معرض خشم و خودجوش آنان قرار بگیرند. 

اما در مرحله کنونی این طالبان اند که مورد خشم و غضب مردم افغانستان قرار گرفته اند و این واقعیت را هم همه به خوبی می دانیم که هیچ قدرت و قوتی در دنیا، توان حکومت بر ملت ناراضی و خشمگین را ندارد. 

نویسنده: سید فاضل محجوب

https://avapress.net/vdcgwn9t.ak9u74prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما