چگونه بود تا آنزمان که حضرات بر کرسیهای اقتدار و سروری تکیه داده بودند، کوچکترین اعتراض و انتقادی نسبت به نظام سیاسی کشور نداشتند؟!
رقبای کرزی چه میخواهند، عدالت یا مقام؟!
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل , 4 دلو 1390 ساعت 11:19
چگونه بود تا آنزمان که حضرات بر کرسیهای اقتدار و سروری تکیه داده بودند، کوچکترین اعتراض و انتقادی نسبت به نظام سیاسی کشور نداشتند؟!
اظهارات اخیر رییس جمهور در مراسم گشایش مجلس نمایندگان، بهانههای خوبی شد برای رقبای سیاسی او که گویا منتظر بودند تا رییس جمهور لب به سخن گشوده و کلماتی را بر زبان جاری سازد تا رقبای سیاسی ایشان، آن را پتکی ساخته و علیه رییس جمهور و سیاست های او بکار برند.
دفاع از نظام پارلمانی و ایجاد تغییر در برخی از مواد قانون اساسی، در ظاهر تمام خواسته های جبهه ملی و ایتلاف ملی را تشکیل میدهد.
رهبران ائتلاف جدید هر کدام احمد ضیاء مسعود و حاجی محمد محقق، دلیل بسیاری از نارساییها و ناهنجاری های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی را در چگونگی نظام سیاسی کشور دانسته و بر این باوراند که ریشه تمام معضلات گوناگون کشور، به نظام متمرکز و ریاستی فعلی برمیگردد.
آنان میگویند؛ اگر تقرر والی ها و ولسوال ها از شکل انتصابی خارج شده و به صورت انتخابی در بیاید، بر بسیاری از نارسایی و چالشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میتوان فایق شد.
در مقابل، حکومت حامد کرزی، بر حفظ نظام ریاستی از آن جهت پای می فشارد که احساس می کند، نظام غیر متمرکز، از قدرت و اختیارات رییس جمهور کاسته و به اختیارات والی ها و ولسوال ها می افزاید. اگر چه هر کدام از طرفین دعوا، دلایل خاص خودشان را اقامه کرده و از مواضعشان، مصرانه دفاع می کنند.
اما بیایید ببینیم آیا نزاع و کشمکشها، ریشههای خدمت گذارانه و عدالت طلبانه دارد و یا نه! دو طرف در پوشش مفاهیمی چون خدمت به مردم و برقراری عدالت همه جانبه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، اهداف جاه طلبانه و قدرت خواهانه خویش را دنبال می کنند و این افاده ها و فرمایشات نیز تماما عوام فریبانه و در واقع رد گم کردن است که به ناچار، در انظار افکار داخلی و خارجی، بر زبان دو طرف، جاری میشود!
اگر با انگشتان انصاف و واقع بینی، دفتر کارکرد حکومت در ده سال گذشته را ورق بزنیم، به روشنی در خواهیم یافت که در این مدت نه چندان کوتاه، کار آنچنان بزرگ و قابل توجهی برای این ملت جنگ زده و محروم، انجام نشده است.
با وجود سرازیر شدن ملیاردها دالر کمک های جامعه جهانی و همسایگان در این کشور، تاکنون حتی یک کار زیر بنایی در افغانستان، انجام نگرفته است! برق و آب که نیاز اولیه هر کشوری می باشد، هنوز بسیاری از مناطق مطرح پایتخت از داشتن این دو ضرورت اولیه محروم است! و آیا برای تعمیر و بازسازی چند توربین برقی آبی، حکومت ما به بیشتر از ده سال وقت نیاز دارد؟! ضعف مفرط در نظام آموزشی و تدریسی معارف و تحصیلات عالی، کودکان، نوجوانان و جوانان کشور را دچار یاس و سردرگمی کرده است.
وجود ناامنیها و بد امنیهای طاقت فرسا، خون مردم مظلوم ما را در شیشه کرده است.
بیکاری و فقر و توزیع فاسد و غیر عادلانه ثروت، آرامش از روح و فکر مردم ربوده است.
وفور سرقتها، آدم رباییها و تصفیه حسابهای شخصی، باعث سلب هر گونه آرامش روحی و روانی از مردم کشور گردیده است.
سیستم بازار آزاد و عدم نظارت و کنترول دولت در بسیاری از زمینهها، ضربات جبران ناپذیری به بنیه اقتصادی کشور و پیکره لرزان ملت وارد آورده است و بسیاری از نارسایی ها و کاستیهای دیگر و در بسیاری از زمینه ها که ملت را بدین باور رسانده است که با تعدای از حاکمان و دولتمران بی تفاوت و خودکامهای مواجه هستند که به تنها گزینهای که ابدا توجه نکرده و اهمیت نمیدهند، نیازمندی های ملت و کشور است! و اما در سوی دیگر قضیه، رقبای سیاسی رییس جمهور و شعارهای زیبا و اما غیر عملی آنان، انسان را به عجب و حیرت وا میدارد! جالب است که رهبران جبهه و ائتلاف ملی، دلیل ناکارآمدی نظام ریاستی را غیر مردمی بودن آن و وجود فقر فراگیر در کل جامعه افغانستان، عنوان می کنند! اگر این آقایان فراموش کرده اند، بد نیست حافظه مردم به کمک آنان شتافته و زمانی را بیاد شان بیاورند که هر کدام مقامات عالیهای چون وزارت و معاونت ریاست جمهوری را با خود یدک می کشیدند! پرسش این است که آیا آنزمان، آقایان منتقد و معترض نظام ریاستی، در فضای کدام نظام و سیاستی نفس می کشیدند و با کدام قمچین و مهمیزی بر پهلو و گردن رخش قدرت و حکومت، مینواختند؟!
چگونه بود تا آنزمان که حضرات بر کرسیهای اقتدار و سروری تکیه داده بودند، کوچکترین اعتراض و انتقادی نسبت به نظام سیاسی کشور نداشتند؟!
و اما حالا که ستاره اقبال آنان افول کرده و از آسمان قدرت بر زمین فراموشی هبوط کرده اند، نظام ریاستی را به رگبار انتقاد بسته و ورود نظام پارلمانی را زیر لب و آشکارا، زمزمه میکنند؟!
واقعیت آنست که افغانستان و به خصوص در یک دهه اخیر که رنگ و بوی نظام سرمایهداری غرب را بخود گرفته است، از هیچ گونه ضابطه، معیار و قانون معقول و خرد پسندی، تبعیت نمی کند.
این آفت در میان دولتمردان و سیاست زدگانی که با اندیشه تئورسینهای امریکایی و غربی، عمل و رفتار می کنند، بیشتر مشهود و برجسته است.
تاسف بارتر آنکه ملت داغدیده و رنج کشیده ما در طول سی و چند سال تمام، اسیر اندیشه و رفتار حاکمان و رهبرانی اند که جهت رسیدن به اهداف قدرت خواهانه و جاهطلبانهشان، حاضراند دست به هر بازی و قماری بزنند، و لو آن بازی به ویرانی همه جانبه وطن و تباهی روز افزون ملت مظلوم و محروم خود آنان نیز بینجامد!!
نویسنده: سید فاضل محجوب
مقاله چاپ شده در شماره 256 روزنامه انصاف
کد مطلب: 35468