تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۲ سرطان ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۳
کد مطلب : 213523
بررسی ابعاد الهیاتی کرونا ویروس
سید احمد هاشمی "صدر"/ ویروس کرونا چه اینکه یک پدیده طبیعی باشد یا جهشی نادر در طبیعت و یا ژنی دستکاری‌شده توسط خود بشر، از ناحیه خدا باشد یا نتیجه اعمال انسان، در حد یک معضل و مشکل کوتاه‌مدت و میان‌مدت تلقی شود یا یک بحران و فاجعه انسانی بلندمدت؛ در هر صورت مهمانی است که آمده و تا مدت زمانی مهمان جوامع انسانی خواهد بود. اما این میهمان ناخوانده و وحشت‌آفرینِ قرن 21 برای میزبانان آنقدر گرانبار و تأثیرگذار بوده که شیوه‌ی زیست و سبک زندگی جدیدی را به طور مساوی بر تمام اقشار و جوامع انسانی، بدون هیچ گونه استثنائی تحمیل نموده و علاوه بر خسارات جانی قابل توجه، تحولات عمیق، شکاف‌ها، بحران‌ها و مسائل ریز و کلان اجتماعی، اقتصادی، عقیدتی، فرهنگی، فلسفی، علمی و... را نیز به ارمغان آورده است.

آنچه در این مقاله به آن می‌پردازیم، بررسی ابعاد و دلالت‌های الهیاتی کروناویروس بر اساس دو طیف آرای متفاوت و مخالف هم، با قضاوت‌ها و جان‌مایه‌های فلسفی، اجتماعی، جامعه‌شناختی، فرهنگی و اخلاقی است. بعد الهیاتی این اپیدمی هم به لحاظ حجمِ نظریات و هم به جهت اهمیت علمی و معرفتی آن، نسبت به دیگر ابعاد کم‌تر نبوده و بلکه از آن حیث که نوع این مواجه در بلندمدت، تأثیر مستقیمی در تعیین خط مشی فکری و رفتاری جوامع انسانی در سطح کلان (در تمام ابعاد) و جامعه دینی و اسلامی را در سطح خُرد‌تر دارد، با اهمیت‌تر و در خور توجه بیشتر است.

کرونا و مواجه متدیان و ملحدان
کرونا به لحاظ اعتقادی و بن‌مایه‌های فکری در میان متدینان و غیر متدینان چند‌وجهی عمل کرده است. هم به ایمان مؤمنان و قشر متدین جامعه افزوده است و هم به الحاد و طغیان ملحدان و منکران دین و دیانت و البته در عین حال از سوی دیگر، روزنه‌هایی از بازگشت مجدد و هدایت برای برخی ملحدان گشود و متقابلا شبهات و رخنه‌هایی را نیز در ایمان برخی مؤمنان انداخت. از دیگر ابعاد حاشیه‌ای این ویروس این بود که برخی بیماری‌های فرهنگی مانند عدم تعادل در اظهارنظرهای متولیان مذهبی، افراط‌گری‌ها و فقدان قرائت عقلانی از دین و نیز ضعف عقلانیت و مدیریت را نیز هویدا کرد. به طور کلی در مواجه با این حادثه دو طیف متدینان و غیر متدینان را رویاروی هم قرار دادند و هر کدام تاکنون سعی کرده‌اند تا با تمسک به ضعف طرف مقابل و قوتِ داشته‌های فکری و اعتقادی خویش، اندیشه خود را تقویت و تفکرات و نظریات طرف مقابل را ناقص و معیوب نشان دهند.

ریشه‌ها و زمینه‌های تهاجم دیگر اندیشان علیه مذهب و دین‌مداران
در ایامی که مردم درگیر کرونا شدند، علی الخصوص در داخل ایران که قطب پایگاه مذهبی شیعیان محسوب می‌شود، شاهد تهاجم بسیار گسترده علیه دین و مذهب و متولیان و مروجان دینی و در رأس آن علمای دین بودیم که بدون شک، بخش اعظم این جبه‌گیری‌ها و واکنش‌ها، ریشه در نارضایتی‌های سیاسی،‌ اجتماعی و و حکومتی دارد اما سهم جنبه‌های اعتقادی و دینی نیز در این واکنش‌ها به میزان قابل توجهی دخیل بود. در ذیل به مهم‌ترین عوامل و زمینه‌های تهاجم و شبهات الهیاتی دیگر اندیشان -با تأکید بر جامعه ایران و افغانستان که اشتراکات فرهنگی و دینی مشترکی با مردم ایران دارند-، پرداخته می‌شود:

1. شروع ویروس کرونا از قم و قرنطینه نشدن آن
گذشته از صدق و کذب قضیه شروع و انتشار کرونا از قم، آنچه در جامعه جا افتاد این بود که در ایران ویروس عالم‌گیر و مرگبار کرونا، اول بار از قم که قطب پایگاه مذهبی شیعیان محسوب می‌شود، منتشر شد و طولی نکشید که با وجود مقاومت‌ها، در حرم حضرت معصومه (س) و به دنبال آن حرم رضوی (ع) و دیگر اماکن مذهبی به روی مردم بسته شد و بعد از آن نمازهای جمعه، جماعت و اجتماعات مذهبی در ایران و افغانستان طی مدت زمان نامعلومی نیز تعطیل شدند. در پی این حوادث، اظهار نظرهای مختلفی از جانب غیر مذهبیون و البته افراد ضد دین و حکومت دینی ابراز شد و تردیدهای را نیز در میان برخی متدیان ایجاد کرده است. مخالفین با استفاده از این گزینه، گفتند: «چطور می‌شود که شهر قم در برخی از روایات شیعه «پناهگاهِ» بحران‌ها و «آشیانه آل محمد (ص)» خوانده شده اما اکنون خود آغازگر ویروس‌گستری شده و در پی آن با انتشار عکس‌ها و تصاویری شایعه کردند که علمای قم فوج فوج از قم فرار می‌کنند تا مبادا در این «آشیانه...» گرفتار ویروس منحوس کرونا نشوند» (یاسر میردامادی: 17 فروردین/حمل 1399). موضوع دیگری که طعنه‌ها را بیشتر کرد این بود که چرا قم که اولین شهر شروع کرونا بود، قرنطینه نشد؟

2. اظهار نظرهای سطحی متولیان اماکن مذهبی
عامل بخشی از این تردیدها هم بی‌دقتی برخی متولیان اماکن مذهبی و رجال سیاسی و حکومتی در شرایط بحرانی بود که با گفتارشان در ابتدا سعی در کوچک‌نمایی این ویروس کردند اما در نهایت، تحت فشارهای اجتماعی و رسانه‌ای عقب‌نشینی کردند. آقای سعیدی متولی حرم حضرت معصومه صریحا (هفتم اسفند/حوت 98) با تعطیلی حرم مخالفت کرد و بیان داشت که ما این حرم مقدس را دارالشفا می دانیم. دارالشفا یعنی مردم بیایند اینجا و از امراض روحی و جسمی شفا بگیرند؛ بنابراین، باید اینجا باز باشد، باید با قوت مردم بیایند.. و علم الهدی نیز در خطبه مکتوب نماز جمعه مشهد نهم اسفند/حوت ۱۳۹۸ با تعطیلی نماز جمعه مخالفت نمود. اینجا بود که مخالفان دین و مذهب و حکومت، به شدت وارد صحنه شدند و ضمن کوبیدن اشخاص مذکور، طعنه‌های تندی را نثار دین و مذهب و حکومت کردند و اظهار نظر افراد را مرجوع و منسوب به اصل مذهب نمودند و بیان داشتند، دین و مذهب افیون جامعه است که حتی در بحران‌ها هم دامن جامعه را رها نمی‌کند و متولیان امور مذهبی با جمود و فقر فکری ناشی از اعتقادات مذهبی شان بدفرجامی بیشتر جامعه را فراهم می‌کنند و مردم را با چنین اظهار نظرهایی به کام مرگ می‌کشانند. از سوی اعمال و رفتار برخی مذهبیون افراطی (مثل لیس زدن ضریح) نیز مزید بر علت شد.

3. پناهگاه‌خواندن حرم امام و امام‌زادگان
جالب اینجاست تا زمانی که درهای اماکن مذهبی بسته نشده‌بودند اتهام نابخردی متولیان سرزبان‌ها بود اما بعد از بستن درهای حرم‌ها و اماکن مذهبی جهت عوض شد و این بار این شبهه مطرح گردید که چگونه حرم‌های امامان شیعه، که طی قرون متمادی «دار الشفاء»، «پناهگاهِ بحران‌ها» و «آشیانه آل محمد» خوانده می‌شد و متدینان موقع بحران‌ها به آن‌ها پناه می‌برند، حال چه شده است که این دیدگاه به یک باره تغییر کرده و نه تنها شفیع و پناهگاه بیماران و گرفتاران معرفی می‌شود که خود عامل و باعث انتشار بیماری است؟ از آنجا که این سوال و شبهه، به اصل اعتقادات یک جامعه بر می‌گردد و حتی برای برخی متدینان هم سوالاتی را ایجاد کرده است، حقیقتا می‌توان آن را به عنوان یک بن‌بست و بحران دینی – مذهبی قلمداد کرد. چرا که این موضوع در بستر تئوری، به پرسشگری در مورد «ایمان» و «اعتقادات مذهبی» قشر متدین جامعه و در رأس آن علما و مبلغان مذهبی می‌پردازد که نه ربطی به فقه و شریعت دارد و نه فقیهان و مذهبیون پاسخ درخور دارند.

در واقع در این مورد علما و دانشمندان دین‌باور با یک پارادوکسیکال در عرصه اعتقاد و عمل مواجه شده‌اند. به گفته¨ فرشتیان، بحران الاهیات، هنوز در دوران نیمه پنهان خویش بسر می برد. نشان‌ها و «سیمپتوم» این بحران را می توان در شکل خفیف آن در «ادبیات طنز» و در شکل تهاجمی تر، «پاتولوژی» آن را می توان در «هجویات» مشاهده کرد. ما اینک هنوز در آغاز راه قرار داریم. بحران الهیات اگر چه امروز ممکن است به شکل پراکنده و فردی جلوه کند ولی گمان می رود تهاجمی به پیش خواهد آمد و به شکلی همه گیر و اپیدومیک بُروز و ظهور پیدا کند و حتی امکان تبدیل به بحرانی فراگیر در جهان دین باوران و تبدیل به وضعیت پاندومیک دارد. ممکن است این بحران در دوران «پساکرونا»، نیز نه تنها متوقف شود، بلکه تازه فرصتی برای گسترش خواهد پیدا کرد (حسن فرشتیان: 10 فروردین-حمل 1399ش).

4. گره‌خوردن بحث کرونا با مسأله شرور
بحران الهیاتی دیگری که به تازگی و بار دیگر بعد از قرن‌ها جان تازه‌ای گرفته است، موضوع فلسفی و کلامی شرور است. با آمدن کرونا، بار دیگر این بحث مجددا مطرح شد که چگونه می‌توان دو موضوع خیرخواه بودن خداوند و خلقت شروری چون کرونا توسط خداوند را توجیه کرد؟ این موضوع مخصوصا در الهیات مسیحی که خدا «خیرخواه مطلق» (Omnibenevolence) است بیشتر چالش‌بر‌‌انگیز است و این سوال را ایجاد می‌کند که چنین خدایی چگونه شر می‌آفریند و آن را در سرتاسر گیتی می‌پراکند؟! ریشه تاریخی اوج این بحث در قرن هجدهم بر می‌گردد زمانی که در زلزله فاجعه بار شهر لیسبون پرتغال بین شصت تا صدهزار نفر (معادل یک سوم ساکنان این شهر) کشته شدند و پس از آن هجوم سونامی و سیل، و بعد از آن، تخریب کامل شهر به دلیل آتش سوزی‌های پی در پی بر این دیار حادث شد، این پرسش را مطرح ساخت که خدا کجاست؟ و با این همه رنج آدمیان، نابودی و تباهی و سیاه‌بختی بشر، چگونه می‌توان وجود این خدای مهربان‌تر از مادر را توجیه کرد؟ ولتر پس از زلزله لیسبون گفته بود: «زین‌پس کسی که به خداوند- یا خدای مهربان و عادل- قائل باشد ساده‌لوح است. (این جمله پیام و چکیده کتاب او با عنوان «کاندید به معنی ساده‌لوح یا احمق» است).

در همین زمان بود که بحران الهیات در مسیحیت با «مسأله شر» مطرح گشت و بعد از آن به طور جدی در مباحث فلسفی و کلامی «الهیات شرّ» دنبال شد» (حسن فرشتیان: 10 فروردین/ حمل 1399). با آمدن کرونا نیز برخی نامتدینان و خدا‌ناباوران، آن را شاهدی بر اعتقاد خود و مویدی بر دلیل شر، تلقی کرده‌اند و برای برخی متدینان نیز سوال‌هایی در مورد حدود فاعلیت الهی و غایات این‌گونه پدیده‌ها در ارتباط با حکمت و عدل الهی و نیز مساله دعا مطرح شده است. رابطه علم و دین و مساله دین حداقلی یا حداکثری، رابطه فقه و مرجعیت با اداره مملکت و علم سیاست و اقتصاد و مدیریت، همچنین وظیفه عالمان در برابر افراط‌ها و تفریط‌ها و بدعت‌ها از دیگر نزاع‌ها و پیامد‌های نظری این کارزار است (سیعد رحیمیان: 25 اسفند/حوت 1398).

ابعاد الهیاتی کرونا از منظر متدینان
در جبهه مقابلِ ملحدان و منکران دین و ارزش‌های دینی، پیشقراولان دین و مذهب و نمادهای عینی دیانت یعنی علما و طلاب، مدافعان و نظریه‌پردازان اسلامی و بعد از آن دین‌باوران در سطح توده مردم، نیز با زبان و بیان و حضور عملی در صحنه، تلاش کردند تا از یک سو به به شبهات و سوالات طرف مقابل و مخاصم پاسخ در خور دهند و در عین حال جنبه‌های مثبتی را که از این ویروس عالم‌گیر و به ظاهر شر و ویرانگر، حاصل شده است، تبیین نمایند و همچنین گرچه به صورت محدود، در صحنه عمل نیز وارد شدند و جلوه‌های زیبایی از مشی دینی و اخلاق اسلامی را رقم زدند و با کمک مالی و جانی به هم‌نوعان خویش کوشیدند تا هم به وظیفه دینی خویش عمل کنند و هم پاسخی داده باشند برای دشمنان و ملحدانی که کمر به نابودی دین و مذهب آنان بسته‌اند.
آنچه در ذیل می‌آید، ابتدا به پاسخ شبهات مطرح شده می‌پردازد و سپس به ابعاد مثبت کرونا با تمرکز بر بعد دینی و الهیاتی آن در سطح جهانی توجه می‌دهد.

پاسخ به شبهات

موضوع قم و علمای مذهب
این استدلال مخالفین که چون کرونا از قم پایگاه مذهبی شیعیان شروع شده پس معلوم می‌شود که مذهب و معتقدات شیعیان مشکل دارد، شبه‌ای در خور توجه نیست چرا که اولا به لحاظ عقلانی هیچ ارتباط منطقی بین مذهبی بودن و شروع بیماری از آن ناحیه وجود ندارد ثانیا روایاتی هم که در بارة قم وجود دارد مبنی بر اینکه «هر وقت بلایی به قم وارد شود ،خدا آن را دور می‌کند»، از چند جهت قابل خدشه است: اولا از جهت سندی چنین روایاتی مشکل دارند. چنانکه شهید مطهری اکثر روایاتی که درباره فضائل امکنه صادر شده‌اند را دارای مشکل می‌داند، چرا که چنین روایاتی در طول تاریخ با انگیزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اعتقادی جعل شده‌اند. ثانیا به فرض صحت چنین روایاتی، در متن هیچ از روایت‌ها گفته نشده امراض از قم به دور است بلکه لفظ «بلا» آمده و گفته شده «بلاها و فتنه‌ها از قم به دور است»، در این روایات همچنین تأکید کرده‌اند که اگر مردم در مسیر دین و ولایت درست حرکت نکنند، بلاها سراغ آن‌ها هم خواهد آمد.

سوم اینکه اگر در مقام مقایسه باشیم، آیا می‌توان ادعا کرد قم بالاتر از مکه و مدینه و سایر اماکن مذهبی است؟ چطور در طول تاریخ، این بلاد مقدسه، بارها مورد ابتلا و گرفتاری و فتنه واقع شده‌اند؟ بالطبع قم، هم شهری تافته جدابافته‌ای نیست. آنگهی اگر قرار بود هیچ مریضی در قم نیاید، فلسفه ساختن این  همه بیمارستان و شفاخانه‌ها برای چیست؟ با این پرسش‌ها و پاسخ‌های در خور توجه، در نهایت یک چیز روشن می‌شود، اینکه این واکنش‌های منفی بیش از آنکه صبغه عقیدتی داشته باشد، جنبه‌های سیاسی و نارضایتی‌های اجتماعی و حکومتی دارد چنانکه سایت رسمی بی‌بی‌سی نیز به این نکته اشاره کرده و گفته «به نظر می‌رسد ریشه اصلی خشم نسبت به روحانیت و کنایه‌ها به شهر قم، بروز این ویروس از این شهر نیست، بلکه این حادثه بهانه‌ای شده است تا مردم به بیان دیدگاه انتقادی خویش به روحانیت بپردازند.» (حسن فرشتیان: 10 فروردین/حمل 1399).

اما اظهارنظر متولیان درباره بسته‌نشدن حرم‌ها، صرفا یک اظهارنظر شخصی است و نمی‌توان از آن‌ها قاعده کلی ساخت؛ همانطور که شاهد بودیم، طیف بزرگی از علما و فقها، همگام با تصمیات دولت همراهی کردند و فقها بر پایه قواعد فقهی و شرعی، پیروی از تصامیم دولت و رعایت نکات بهداشتی را امر لازم و واجب دانستند و نیز بر همین مبنا بود که دیگر اجتماعات مذهبی مثل نماز جمعه و جماعات تعطیل شدند. به طور کلی، فقه پویای شیعی، این توان و ظرفیت را دارد که در هر مشکل و مسأله‌ای خود را با مسائل مستحدثه و جدید، انطباق دهد. صاحب نظری بیان داشته که روی هم رفته علما و فقها شیعه با بستن حرم‌ها مشکلی ندارند: «...به نظر می‌رسد که بخشی (اگر نگوییم بسیاری) از روحانیان و متدینان، تا جایی که پای بهداشت در میان است، مشکلی با سکولار دیدن حرم ندارند. از این گذشته، وقتی سمّ بر بدن برخی امامان شیعه (و بر اساس یک روایت بر بدن فاطمه معصومه) اثر کرده است و به گواه تاریخ علت درگذشت آنان مسمومیت بوده است، چگونه ممکن است آلودگی ویروسی بر در و دیوار و ضریح آن‌ها اثر نگذارد؟». (یاسر میردامادی: 11 اسفند/حوت 1398ش). اما اینکه گفته می‌شود، چرا قم قرنطینه نشد، گذشته از بی‌ارتباط بودن این موضوع به اصل دین و مذهب، این سوال وجود دارد که اگر قم به دلیل نفوذ و قدرت روحانیت قرنطینه نشد، چرا سایر شهرهای ایران قرنطینه نشد؟ لذا به نظر می‌رسد این تردید در تصمیم‌گیری ربطی به علمای قدم نداشته و موضوع به مدیران و تصمیم‌گیرندگان در سطح کشور مربوط می‌شود.

حل بحث و شبه خلقت شرور در پرتو حکمت خداوند
استدلال به شرور و فجایع توسط خداناباوران به منظور سست‌ نشان دادن باورهای اعتقادی و دینی و در نهایت به منظور انکار خالق مدبر و مهربان، سابقه بسیار طولانی در تاریخ دارد اما با آمدن کرونا بار دیگر جان گرفته است و در مقابل متالهان، ضمن تقسیم شر به اقسامی (مانند شر طبیعی، اخلاقی، متافیزیکی، ساختاری و…) و ارجاع برخی اقسام آن به امور عدمی یا نسبی و تبیین عقلانی نوع اخیر یعنی شرور وجودی مانند درد و رنج به آزمون، هشدار، کیفر و مانند آن از غایات معقول به حساب می‌آورند و همچنین با تعلیل برخی شرور به تساهل و بی‌تدبیری انسان‌ها و نیز با تمسک به اصالت نداشتن زندگی دنیوی و بروز شر در جهان را لزوما با ادارة عالم توسط خداوند عالم، عادل، حکیم و مهربان در تنافی نمی‌دانند (سیعد رحیمیان: 25 اسفند/حوت 1398).

مشهورترین استدلال بین اکثر فیلسوفان و برخی متکلمین اسلامی درباره شرور، عدمی‌دانستن آن است که التبه چنین پاسخی برای برون‌رفت از چالش‌های عقیدتی شرور و امراض ویرانگری چون کرونا که آثار کلا محسوس و وجودی را به جا می‌گذارند، قانع کننده به نظر نمی‌رسد و بیش از آنکه آن را جوابی بدانیم، پاک کردن اصل صورت مسأله است. این دسته، با انکار وجود شر، مسئولیت خدا را از اصل خلقت آن سلب کرده‌اند. بر اساس این نگاه، شر اصلا در سنخ موجودات نیست بلکه امری عدمی و از سنخ نیستی است و ارتباطی با خلقت خدا، که تنها به موجودات تعلق می‌گیرد ندارد. اما دیدگاه و استدلال دیگری که صائب به نظر می‌رسد این است که، نمی‌توان شر را امر عدمی تلقی کرد، هم به لحاظ آثاری که به جا می‌گذارد و هم بر این مبنا که خداوند علة العلل و مسبب الاسباب است و این درست مطابق آیات قرآن کریم است که صریحاً خلقت همه موجودات و ازجمله اقسامی از شرور و زشتی‌ها را به خدا نسبت می‌دهد (نساء: 78). خدای قرآن هیچ ابایی ندارد از اینکه به ‌صراحت اعلام کند، شر را آفریده است (فلق: 2). چگونه می‌توان خداوند را منشاء همه چیز و همه افعال دانست: «برگی از درخت نمی‌ریزد مگر اینکه او بخواهد» (انعام: 59) اما درعین‌حال دامن او را از درد و رنج انسان‌ها پیراست و ساحت او را از سیل و طوفان و زلزله و کرونا و ... مبرا شمرد.؟ خدایی که در قرآن معرفی می‌شود نه خیرخواه مطلق -بر اساس اعتقاد مسحیت- است و نه بی‌مسئولیت در قبال شرور بلکه «حکیم مطلق» است (انعام: 18). به این معنا که او در عین اینکه درد و رنج و بیماری را آفریده و شر را در زمره مخلوقات بی‌شمار خود جای داده است، اما در ورای این خلقت، «محکم‌ترین کار» را کرده و «بیشترین حکمت‌ها» را محقق ساخته است. هرچند ممکن است ما سرّ ناپیدای بسیاری از آن‌ها را درک نکنیم اما عدم درک ما هیچ گاه دلیل بر نارسایی و نا صحیح بودن واقع نیست.

بر اساس منطق باورمندان به خدای حکیم، خداوند هیچ کاری را بدون حکمت انجام نمی‌دهد و تمام افعال او خیر مطلق است و قضاوت‌های انسانی بدون اعتقاد به خدای حکیم، توان قضاوت افعال وی را ندارد. برای تبیین بهتر حکمت خداوند از منظر متدینان، ناقص بودن درک و قضاوت‌های انسانی و تطبیق آن بر موضوع بحث، بهتر است آن را در قالب مثالی توضیح بدهیم. اگر گفته شود، مجموعه زوایای یک مثلث فرضی «بسیار بزرگ» که از اتصال سه کهکشان شکل بگیرد چقدر است؟ مجموعه زوایای مثلث فرضی «بسیار کوچک» دیگری که از اتصال سه ذره‌ اتم (نوترون، الکترون و پروتون) تشکیل می‌شود چقدر است؟ در پاسخ این سوال، کسانی که با هندسه آشنا باشند و «برهان» و دلیل قطعی بر 180 درجه بودن زوایای هر مثلثی را در خاطر داشته باشند، بدون درنگ در قبال هر دو سؤال یک پاسخ روشن و قاطع دارند مبنی بر اینکه: «مجموعه زوایای هر دو مثلث 180 درجه است» و هرچند یکی بسیار بزرگ‌تر از حد تصور ما و دیگری بسیار کوچک‌تر از قدرت تخیل ماست اما هر دو مثلث، زوایایی برابر دارند اما کسی که به این برهان آگاهی نداشته باشد و همواره زوایای شکل‌ها را با «نقاله» کوچک خویش اندازه بگیرد یا در حالت بدتر حتی کار با نقاله را نیز بلد نباشد، طبعاً این پاسخ قاطع را سرسختانه انکار می‌کند. از نظر او ممکن نیست که این دو شکل فرضی زوایای برابر داشته باشند زیرا آن‌یکی فوق حد تصور او بزرگ و این‌یکی فوق حد تصور وی کوچک است! بنابراین افراد در سنجش و پاسخ به این سوال دو دسته‌ اند: یک دسته با برهان و دلیل قطعی در مورد هر مثلثی حکم قاطع می‌کنند و سرسوزنی در آن تردید نمی‌کنند اما عده‌ای دیگر برای پاسخ نقاله‌ای را در دست می‌گیرند تا با این ابزار ضعیف و ناکارآمدش، مجموعه زوایای مثلث‌های بسیار بزرگ و بسیار کوچک را اندازه‌گیری کنند و نتیجه مشخص است که او هرگز به نتیجه و جواب درست نمی‌رسد و لذا تساوی نتیجه را  با قاطعیت انکار می‌کند و طرف مقابل را چه بسا به سخره می‌گیرد. دقیقا بر همین قیاس افراد در مقابل سنجش حکیمانه بودن کارهای خدا نیز دو دسته‌اند:

الف. عده‌ای از خداباوران بر اساس براهین فلسفی و منطقی به این اعتقاد رسیده‌اند که خدای قادر و عالم جهان، هر چیزی را در جای خود می‌نهد و هر کاری را ـحتی اگر ما از درک حکمت آن ناتوان باشیم ـ به محکم‌ترین صورت انجام می‌دهد. این دسته افراد هرگز در حکیمانه بودن کارهای خدا تردید نمی‌کنند و هر جا شکی بر آن‌ها عارض شد، به برهان و دلیل قاطع خود تکیه می‌کنند.

ب. عده‌ای دیگر برای سنجش حکیمانه بودن افعال الهی از نقاله استفاده می‌کنند و این نقاله و ابزار محدود  «درک و اندیشه» محدود انسانی اوست که به مسند قضاوت می‌نشیند و درجه حکیمانه بودن افعال خداوند را می‌سنجد و در نهایت به خطا می‌رود. چنین افرادی قطعا حکمت خیلی از کارهای خدا و از جمله خلقت شرور، درد و رنج‌ها و مصیبت‌های این دنیا را درک نخواهند کرد و با گرفتار شدن خود یا شنیدن اخبار ناگوار کرونا یا کلا درصدد انکار اصل وجود خدا بر می‌آیند یا اینکه در حکمت و تدبیر عالمانه خداوند حکیم شک و تردید نموده و قطع ارتباط او با عالم هستی را تفوه می‌کند. این در حالی است که اندیشه محدود بشری ما حتی توان درک حکمت کارهای انسان‌های ناتوانی مثل خودمان را ندارد چه رسد به اینکه پی به افعال حکیمانه خداوند ببرد. (مهدی شجریان: 15 تا 26 فروردین/حمل 1399).

در کنار آنچه گفته شد، می‌توان با نگاه دیگر، حکمت خداوند را در خلقت امور به ظاهر شری چون کرونا، با بیان جنبه‌های مثبتی که کرونا داشته است تشریح کرد. گرچه کرونا «از نزدیک» موجودی ناخوشایند و آزاردهنده است و عده‌ای را به کام مرگ کشیده و برخی دیگر را به وادی ترس و اضطراب افکنده است اما با این‌همه، هنگامی می‌توانیم قضاوت درستی از این گرفتاری‌ها داشته باشیم و از حکمت خلقت این موجود میکروسکوپی آگاه شویم که او را از فاصله‌ای دور و در کنار سایر اجزای نظام هستی «باهم» ببینیم. البته باید اعتراف کنیم که سطح باهم‌بینی ما نیز بسیار محدود است، از این رو ما درکی از رابطه احتمالی این ویروس و امثال آن با کهکشان‌های دیگر یا سیارات دیگر یا حتی اکثر اجزای سیارة خودمان نداریم؛ اما تا حدودی می‌توانیم رابطه او را با برخی موجودات پیرامون خود بسنجیم و پاره‌ای از فواید آن را در مقام این سنجش درک کنیم. با این حال با همین درک ناقص مان، وقتی با نگاه ارزشی و الهی، ابعاد مثبت کرونا را می‌نگریم، حقیقتا زیبایی‌های که در جوامع انسانی اتفاق افتاده، بسیار پررنگ‌تر از جنبه‌های منفی آن در سطح عموم است.

نکات مثبت الهیاتی کرونا
با عنایت به توضیحات فوق، برآنیم حکمت‌های خلق شرور با تأکید بر ابعاد مثبت پدیده اپیدمی کرونا را بیان می‌کنیم، تا روشن شود که در پس این گرفتاری‌های طاقت‌فرسای بشر امروز، چه نکات حکیمانه‌ای نهفته است و چه آثار و نتایج مثبتی را به ارمغان آورده است. بر اساس منطق قرآنی: «…وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیرِ فِتْنَهً؛ شرور برای مدتی می‌آیند و با خود گشایش‌ها به همراه می آورند و خیرات هم به همین نحو، در مدت کوتاهی می‌آیند و هردوی اینها، جهت آزمایش انسان است تا هنگام مواجه شدن با شرور، به خدا توجه کنیم و هنگام خیرات هم شکرگزار باشیم» (رضا برنجکار: 3 اردیبهشت/ ثور 1399) ابعاد مثبت کرونا را با عنایت به حکمت و لطف الهی، می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

1. برگشت دوباره انسان به دامن خدا
به طور کلی، مجموع بلایا و مشکلات به نفع دین و خداباوران تمام می‌شود چرا که در ایام گرفتاری‌ها و سختی‌ها، توجه و التجاء به خدا بیشتر می‌شود. در ایام کرونا و نیز پس از کرونا تا مدتی انسان ها متوجه خواهند بود که اینگونه نیست که همه چیز تمام شده باشد و انسان بی نیاز از خدا باشد. «بلایای طبیعی یا غیرطبیعی که سر انسان می‌آید، ما را متوجه این مساله می کند که نمی‌توانیم خدا باشیم و این جهان بهشت نیست، باید فرعونیت را کنار گذاشته و با صلح و عدالت کنارهم زندگی کنیم و درواقع به پیام دین برگردیم.» (رضا برنجکار: 3 اردیبهشت/ثور 1399). البته این بدان معنا نیست که همه مؤمن می‌شوند بلکه طبق نصّ قرآن کریم، این توجه و روی آوردن به خدا استمرار ندارد و انسان وقتی به ساحل آرامش رسید دوباره طغیان می کند، مگر آن عده اندک که توجه شان ورای این دنیا اندوخته شده باشد.

2. تقویت ایمان مؤمنین
از بعد دیگر خداباوران و مؤمنان با این بن‌مایه فکری که هر مصیبتی آزمون و امتحان الهی در راستای شکوفایی استعدادهای وجودی او و رسیدن وی به سعادت ابدی است، با صبر و تحمل و توکل و دعا، آنان را گامی به جلو برده و تقرب بیشتری را با خداوند احساس می‌کنند.

3. نمایاندن ضعف و ناتوانی انسان سرمست عصری
کرونا آموزگار بسیار قهاری در یادآوری ناتوانی و ضعف انسان است. بسیاری که سرمست قدرت‌های پوشالی خود بودند، امروز در مصاف با این موجود ذره‌ای، ذلیل و ناتوان شده‌اند و بیش‌ازپیش بر وابستگی خود به قدرتی برتر اذعان می‌کنند. آن‌ها و ما در بیرون‌رفت از این غفلتِ بزرگ و کاذب مدیون کرونا هستیم (مهدی شجریان: 9 فروردین/حمل 1399). «شیوع کرونا در جهان، جهل و غرور و خلق و خوی استکباری و رفتار فرعونی بشر را به رخ کشید و فرصت مناسبی برای نهضت جهانی توبه و دعا و بازگشت به فطرت توحیدی و متافیزیک فراهم کرده است» (حیدری: 15 اردیبهشت/ ثور 1399).

4. یادآوری نعمت‌های فراموش‌شده
کرونا حقیقتا یادآور نعمت‌های بی‌شمار الهی بود که بشر سال‌ها و بلکه قرن‌های متمادی آن‌ها را به فراموشی سپرده بودند و چنان در این نعمت‌ها غرق بودند که حتی متوجه برخی از این نعمت‌ها نبودند. نعمت‌های چون دید و بازید از نزدیکان و خویشاوندان، بوسیدن روی مادر و دست پدر، نوازش بی اضطراب و توأم با آرامش هرچیزی که دم دست ما بود، استشمام هوای آزاد، بیرون رفتن و برگشت بی‌دغدغه و ترس، جمع‌های دوستان و دور همی دوستان و اقوام و نوشیدن فنجان چای در کنار دوستان و صدها فعالیت ممنوعی که این روزها از آن‌ها بر حذریم. تمام اینها قبل از کرونا برای ما گویا اصلا «نعمت الهی» نبودند اما امروز این چهره مغفول آن‌ها برای ما خوب نمایان شده است و با تمام وجود درک می‌کنیم که چه نعمت‌های ارزانی را ما در زندگی داشته ایم که نه تنها قدردان آنها بلکه اصلا متوجه حضور آنها در زندگی خود نبوده ایم.

5. بیدار کردن وجدان خفته برخی اقشار جامعه
کرونا پرده از ضمیر ناپیدای برخی اصناف برداشته است. تا قبل از این صنف پزشکان و پرستاران برای بسیاری از ما، کاسبان سلامت مردم بودند که تنها دغدغه پول دارند و ارزشی برای جان انسان قائل نیستند اما امروز به برکت کرونا به قهرمانان ایثارگر این عرصه تبدیل‌شده‌اند.

6. خرافه‌زدایی و تعدیل تفکرات دینی و مذهبی
بدون شک کرونا پرده جهل ما را در بسیاری از خرافه‌ها زدوده است و نگاه ما به برخی آموزه‌ها و مناسک دینی را تصحیح کرده است. امروز دریافته‌ایم که آموزه به‌حق تبرک، مقدمه‌ای برای اتصال به روح امام است و ارزش بالذات ندارد. امروز بیشتر به ارزش باطنی امامی که از زیارت قبر او محروم مانده‌ایم واقف شده‌ایم. دیگر سنگ و چوب و آهن برای ما از موضوعیت افتاده است و اگر دچار اشتباهات محاسباتی نشده باشیم، این نکته را دریافت کرده‌ایم که از ظاهر زیارت به باطن آن سفر کنیم و دغدغه پیوند با روح بزرگ امام را به‌جای دغدغه پیوند دادن دستان خود با شبکه‌های ضریح بنشانیم (مهدی شجریان: 9 فروردین/حمل 1399).

7. مرگ‌اندیشی و احساس حضور خدا
یاد مرگ از جمله عوامل قدرتمندی است که از غرور و خودخواهی انسان جلوگیری می‌کند و او را به انجام اعمال نیک و خیر و حساب و کتاب شخصی و حقوقی سوق می‌دهد. کرونا با ایجاد ترس و هراس از مرگ، زمینه‌ای بسیار قدرتمندی را برای مرگ‌اندیشی و تعدیل اعمال و رفتار حتی انسان‌های به ظاهر سخت و زمخت و ضد هنجار فراهم آورد. مرگ‌اندیشی و تامل در معنای زندگی، صرفا برای «دیگری» و در دور‌دست‌ها معنا نمی‌شود مگر اینکه فرد شخص خود را در معرض ابتلا و مرگ بنگرد. کرونا این توان را داشت تا بستر تفکر و تأمل نه تنها فقط در مورد مرگ که در تمام ابعاد زندگی توأم با غلفتِ انسان عصر حاضر را فراهم آورد. این معلم کوچک و نامرئی اما توانمند و مهارنشدنی، به انسان فرو رفته و غرق شده در دنیای خود آموخت که لازم است ساعت‌ها پیرامون تحولاتی که در نظام اندیشه و مناسبات فردی و اجتماعی او می‌گذرد به فکر بنشیند و در بسیاری از مسائل و حوادث پیرامون خویش تجدید نظر کند.

این پیش‌‌آمد، به ما یاد داد تا از مرکب فراموشی خدا پیاده شویم و با توجه به او و قدرت بی‌منتهایش از یک سو و ضعف و زبونی خودمان از طرف دیگر، وقت بیشتری را برای فکر کردن به او، مناجات با او و احساس حضور او در نزدیکی خود اختصاص دهیم. اقبال بسیاری از مردم جهان غرب به دعا و توجه به خدا نیز فراوان مخابره شده است: «...در جوامع کمتر متدین- ولو ممکن است به صورت گذرا هم باشد- دستان بسیاری از انسان‌های به بن‌بست رسیده به سمت بالا متمایل شده و احتمال مرگ و یاد هر لحظه آن عده‌ای گرچه شاید اندک را به خلوت و تفکر سوق داده و بعضی دیگر را در تامل در معنای حقیقی مرگ و زندگی فرو برده و برخی را نیز دچار یأس فکری و عقیدتی کرده است.» (سعید رحیمیان: روزنامه اعتماد 25 اسفند/حوت 98). و حتی شخصی چون ترامپ را وادار نمود تا لحظه‌ای به یاد مرگ و خدا بیافتد و روزی را برای نیاش و دعا اختصاص داد.

8. زنده‌شدن حس هم‌نوع دوستی و همدردی
شکی نیست که در بسیاری از جوامع و علی الخصوص در میان قشر متدین جامعه شاهد کمک‌های مالی، بهداشتی و از همه مهم‌‌‌‌تر حضور عملی در بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی جمع کثیری از متدینان از جمله طلاب و علمای دینی در ایران بودیم. کمک‌های فراوانی از ناحیه اقشار مختلف جامعه را در قالب‌های مختلفی دیدیم اما از همه اینها آنچه قابل توجه بیشتر است، مساعدت‌های حتی خانواده‌های فقیر به هم‌نوعانشان بود. آنان اگر کار دیگری از دست شان بر نمی‌آمدند، در زمان کمبود ماسک، حاضر بودند که با نخ و سوزن و بدون کدام ابزاری برای بیماران کرونایی ماسک بدوزند. طیف بزرگی از مردم هم خودجوش و با انگیزه‌های الهی و دینی به فقرا و نیازمندان کمک‌های مالی و معیشتی نمودند و این نهضت همچنان ادامه دارد.

از سوی دیگر شاهد حضور گسترده علما و طلاب در کنار بیماران کرونایی در بیمارستان و مرکز بهداشتی بودیم که خود دارای آثار فراوانی شد، هم تبلیغات منفی دشمنان دین و دینداران خنثی شد و هم ایجاد پیوند عمیق بین علما و توده مردم را سبب شد. البته باید توجه داشت که این ایثارگری‌ها و از خودگذشتگی‌ها، تنها مخصوص مسلمان‌ها یا خوبان جامعه تشیع ایران و افغانستان نیست. برای مثال جوز آندرس آشپزی آمریکایی است که در این روزها غذای مجانی طبخ می‌کند و میان سالمندان، پرسنل بیمارستان‌ها و ... توزیع می‌کند. اوباما چند وقت پیش در صفحه شخصی اینستاگرام خود از او یادکرد. در نهایت اینکه: کرونا به ما آموخت تا انسان باشیم و مقداری از جلوه‌های روح الهی را که در روح و جان ما دمیده شده است -با ابراز مهربانی و بذل لطف و محبت نسبت به هم‌نوعان مان-، بنمایانیم و ابراز کنیم و به داد هم نوعان خود برسیم.

خلاصه و نتیجه‌گیری
از آنچه گفته شد، می‌توان موارد ذیل را به عنوان خلاصه و نتایج آنچه که تاکنون بیان شد ذکر کرد:

1.  بعد الهیاتی کرونا هم به لحاظ حجم نظریات و هم به جهت اهمیت علمی و معرفتی آن، نسبت به دیگر ابعاد  آن کم‌تر نبوده و بلکه از جهاتی با اهمیت‌تر و در خور توجه بیشتر است.

2.  کرونا بار دیگر بستر تضارب اندیشه متألهان و ملحدان را فراهم نموده و در این بین دو نظریه مخالف و موافق در بعد دین و خداباوری و علی الخصوص مذهب و حکومت (در جامعه ایران) پدید آمده که هرکدام با استدلال‌های خاص، در صدد اثبات رأی خویش و کوبیدن طرف مخالف است.

3.  بیشتر استدلال‌های ناخداباوران و مخالفان دین و مذهب، ریشه در نارضایتی‌های اجتماعی و حکومتی دارد و کرونا در واقع بهانه‌ای شده برای اظهار نظرهای در صدد کوبیدن دین‌مداران و در رأس آن متولیان دین و حکومت.

4.  خداباوران تا حد قابل قبولی توانسته‌اند از عهده شبهات و استدلال‌های مخالفان برآیند و از این رو اگر در صدد اززشیابی استدلال‌های طرفین باشیم می‌توان به نفع مؤمنان و خداباوران قضاوت کرد.

5.  کرونا گرچه تلفات قابل توجهی انسانی داشته اما اگر جنبه‌های مثبت آن را با نگاه الهیاتی بنگریم، بیشتر از ابعاد منفی آن خواهد بود.

منابع
برنجکار، رضا. (3 اردیبهشت/ ثور 1399). « کرونا فرصت خوبی برای بازگشت به دین است». سایت خبرگزاری بین المللی قرآن: https://b2n.ir/664153

حیدری. (15 اردیبهشت.ثور 1399). « کرونا و نهضت جهانی توبه و بازگشت به درگاه خدا». سایت وزارت آموزش و پرورش: https://b2n.ir/549697

رحیمیان، سعید. (25 اسفند/حوت 1398). «کرونا و مسأله شر». روزنامه اعتماد: https://www.magiran.com/article/4024858ژ

شجریان، مهدی. (15 تا 26 فروردین/حمل 1399). «کرونا و عدالت خدا» کانال تلگرامی مهدی

شجریان: https://eitaa.com/M_Shajarian

فرشتیان، حسن. (10 فروردین/حمل 1399). « کرونا و بحران هویت دینی؛ از شرعیات تا الاهیات». سایت خبرگزاری بی‌بی‌سی فارسی: https://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-52082498

میردامادی، یاسر. (17 فروردین/حمل 1399). « ماجراهای دین و فلسفه؛ از نسبت خدا با کرونا تا اختلاف در اختلاف». سایت خبرگزاری بی‌بی‌سی فارسی: https://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-52172506


 
https://avapress.net/vdcdxs0xsyt0fk6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما