تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱ حمل ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۷
کد مطلب : 181885
به مناسبت فرارسیدن ایام وفات حضرت عقیلة‌العرب؛

حضرت زینب (س)؛ زینت پدر/ بررسی خطبه‌ی کوبنده زینب کبری در مجلس یزید

حضرت زینب (س)؛ زینت پدر/ بررسی خطبه‌ی کوبنده زینب کبری در مجلس یزید
حضرت زینب (س) تربیت‌شده بیت نبوت و امامت هستند. مادر ایشان حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها بهترین بانوی عالم و پدر بزرگوارشان حضرت امیرالمومنین (ع) می‌باشد. حضرت زینب (س) تنها اندکی از عمر خویش را در کنار رسول‌الله (ص) و حضرت فاطمه (س) گذراندند و بیشتر عمر شریف‌شان در زمانی سپری گردید که اوج ظلم و ستم به خاندان عصمت و طهارت علیهم‌‌السلام بود.

به گزارش خبرگزاری آوا؛ تاریخ وفات حضرت زینب (س) بنا بر قول مشهور، مصادف با 15 رجب سال 62 هجری قمری می‌باشد. آن حضرت حدودا یک سال و نیم پس از شهادت امام حسین (ع) و در سن 56 سالگی از دنیا رفت. بر اساس برخی از نوشته‌ها حضرت زینب (س) مریض شد و به طور طبیعی وفات کرد و این احتمال طبیعی‌تر به نظر می‌رسد چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید و در سایه آن‌ها بیمار شد. بر اساس برخی از احتمالات نیز حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید که این احتمال هم دور نیست، چون آن حضرت همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید بود و یزید نمی‌توانست او را تحمل کند.

فصاحت و زبان‌آوری حضرت زینب (س) پس از عاشورا با آن مصایب و رنج‌هایی که بر سر این بانوی بزرگ و خاندان عصمت آمده بود چنان شگفت‌آور بود که بسیاری از اهل سخن به آن اشاره نمود‌ه‌اند. در این مطلب به خطبه‌ی کوبنده‌ی ایشان در مجلس یزید و پیامد‌های آن پرداخته شده است.

خطبه زینب (س) در مجلس یزید‎
آغاز اسیری زینب (س) آغاز رسالت آن حضرت بود. به واقع حادثه کربلا بدون اسیری زینب یعنی پیام‌آور آن دیار و وقایع عاشورا، معنایی جز جنگ و ‌خونریزی و عاقبتی جز نفرت نداشت. اما با حضور این زن دلیر و صبور در کربلا و خطابه‌های گرانقدرش در هنگام اسیری در کوفه و شام عاشورا، راه ‌حسین (ع) و جد بزرگوارش پیامبر (ص) تا امروز زنده نگه داشته و تا قیامت باقی است. صبر، علم و شجاعت عقیله بنی هاشم نظیری جز مادرش ‌حضرت زهرا (س) نداشت‎.

اسیران وارد دمشق شدند و آنچه در کوفه گذشته بود در این جا تکرار شد. زینب (س) ‎با اسیران هنگامی وارد شام شده بودند که سراسر شهر آذین‌بندی و چراغانی شده بود و امر بر مردم مشتبه شده بود و حقایق وارونه معرفی شده بود. مردم شام بر خلاف مردم کوفه گمان داشتند که آنها گروهی ‌از دین بیگانه‌اند و می‌خواهند مسلمین را از بین ببرند‎.

اسیران را وارد مجلس یزید کردند. فضای مجلس فضای جشن و سرور بود. برنامه‌ای برای بزرگداشت آن موفقیت ظاهری، در حضور یزید ترتیب داده ‌بودند. ترکیب شرکت‌کنندگان هم مهم بود، از سران کشور، سردمداران بنی‌امیه گروهی حضور داشتند‎. یزید با غرور و نخوت، مسئله وحی و نبوت رسول اکرم (ص) را به مسخره گرفت و به سر امام حسین (ع) اهانت کرد.

در این هنگام فریاد معترضان ‌بلند شد و زینب (س) به سخن آمد و خطبه خویش را آغاز کرد‎: «الحمد للهِ رَبِّ العالَمین ... صَدَقَ اللهُ سُبحانَه ثُمَّ کانَ عاقِبَه اللذینَ اساءٌ السوای أَن کَذَّبوا بِآیاتِ اللهِ و کانوا بِهِ یَستَهزِؤن‎» حضرت زینب کبری (س) سخنان خود را با سپاس پروردگار جهانیان و درود بر جدش رسول خدا (ص) آغاز می‌کند، او در حقیقت با این جمله خودش ‌را به حاضران می‌شناساند و خود را نواده سید انبیاء حضرت رسول خدا (ص) معرفی می‌کند تا حاضران به نیکی بدانند که این خانواده‌ی دربند، نوادگان ‌رسول خدا (ص) هستند، نه اسیران بلا و کفر‎.

آری، چه زیباست استشهاد به این آیه که آن را پیش‌درآمد خطابه خود قرار داد. آیه‌ای که بیان ‌‎می‌کند: «پس فرجام کار کسانی که با کفر به خدا و تکذیب پیامبر (ص) و ارتکاب معاصی و مبتلا به صفتی شدند که مایه‌ی ناخشنودی صاحب خود ‌می‌شود و آن گرفتار شدن به عذاب دوزخ است چرا که آیات خدا و حقایق ثابت را دروغ شمردند و مقدسات دین را به ریشخند گرفتند‎.».

این آیات در مقام پاسخ به ابیاتی بود که یزید در افکار وحی و نبوت بر زبان راند: «‎بنی هاشم شاهی را لوث کردند و بازیچه خود ساختند، حال آن که نه از آسمان وحی و نبوت نازل شده و نه از آسمان خبری به او رسیده است‎.». 

دختر قهرمان علی (ع) یزید را با اسم صدا می‌زند گویا با این کار قصد دارد ‎آشکارا نشان دهد که به خلافت یزید پلید کمترین اعتقادی ندارد: ‎«ای یزید، آیا چنان می‌پنداری که فضای آسمان و زمین را بر ما تنگ کرده‌ای و ما را همانند اسیران به هر شهر و دیار سوق داده و کشانده‌ای، ما نزد ‌خدا خوار و زبون هستیم و تو در پیشگاه خدا گرامی و عزیز هستی؟ و این تسلطی که بر ما پیدا کردی به خاطر مقامی است که در پیش خدا داری؟ به ‌همین جهت باد به دماغ انداخته ای و با غرور و نخوت به اطراف خود می نگری و سرور و شادمانی از این که می بینی دنیا بر وفق مراد و کام توست ‌و کار ما طبق دلخواه تو رو به راه شده و ملک و پادشاهی ما بر تو صافی و هموار گشته است، اندکی آهسته تر و آرام تر! مگر گفتار خدای عز و جل را ‌فراموش کرده ای که می فرماید: «آنان که کافر شدند گمان نکنند مهلتی که ما به آنان داده ایم برای ایشان خوب است بلکه ما آنها را مهلت داده ایم ‌تا بر گناه خود بیفزایند و عذابی خوارکننده در پیش ما دارند‎.».  

حضرت زینب (س) با سؤالاتی که مفهوم انکار داشت باطل را که در لباس حق جلوه‌گر شده بود، رسوا کرد و گمان آنها را گناه دانست‎. ‎آن عالمه غیر ‌معلمه نشان داد که گمان این ستمکاران جز «إنّ بعض الظن إثم» ‎نیست و سخن زینب جز تفسیر قرآن نخواهد بود‎. همه‌ی تکیه‌ی زینب در ابتدای سخن بر اثبات کفر یزید در حضور آن همه بزرگان و سفیران کشورهای خارجی و سرداران حاضر در مجلس است و چنان ‌که می‌بینیم تا آخر خطبه بر این محور تکیه کرد‎.

سپس آن حضرت اصل فرومایه و نسب زشت یزید را به او گوشزد می‌کند: «‎آیا این عدل است ای پسر آزادشدگان که همسران آزاد و کنیزان خود را در پس پرده‌ها جا داده ای و دختران رسول الله (ص) را مانند اسیران ‌وارد ساخته و مورد تماشای این و آن قرار ‌‎داده‌ای‎». 

‎«یابن الطلقا» اشاره به وقایع روز فتح مکه است. هنگامی که رسول خدا (ص) مکه را فتح کرد و این شهر تحت سلطه سربازان آن جناب قرار گرفت، ‌آن حضرت به آسانی می‌توانست در برابر جنگ افروزی‌ها و فتنه‌انگیزی‌های طولانی‌مدت و فراوان مشرکان مکه در برابر شخص رسول الله به طور ‌خاص و مسلمانان به طور عام، آنان را به قتل برساند، ولی آن حضرت به رغم آن همه کینه‌توزی‌ها و دشمنی رو به آنان کرد و فرمود: «ای جماعت ‌قریش، گمان نکنید با شما چه خواهیم کرد، بروید که شما آزاد شدگانید‎.».

در میان این جماعت، معاویه و ابوسفیان نیز حضور داشتند و یزید فرزند معاویه و نوه ابوسفیان است. البته روشن است که از کسی چون یزید توقع عدل و ‌عدالت نمی‌رود، اما از آنجا که بر مسند خلافت تکیه زده خود را خلیفه می‌نامد، لازم است و جای آن دارد که دادگری پیشه کند، از این روست که ‌حضرت زینب (س) به او می‌گوید: «آیا این عادلانه است که زنان و کنیزان خود را در پس پرده و به دور از چشم نامحرمان نگاه داری و دختران ‌رسالت و بانوان بیت نبوت و وحی را چون اسیر از این شهر به آن شهر بگردانی؟‎»

زینب در خطبه خود به یزید هشدار می‌دهد و می‌گوید: «یزید با این جنایت به خودت لطمه زده‌ای پوست درون خود شکافته‌ای و به زودی در ‌محکمه عدل الهی به رسول خدا (ص) وارد می‌شوی و باید جوابگوی خونی باشی که از ذریه او بر زمین ریخته‌ای‎.»
این برای تو کافی است که در روز قیامت قاضی دادگاه، خدای متعال طرف دعوی و خونخواه رسول خدا (ص) و پشتیبان او جبرئیل باشد. اگر تو قتل و ‌اسارت ما را برای خود غنیمتی دانسته ای باید بدانی که غرامت سنگینی را از این بابت باید بپردازی و این در روزی است که در آن چیزی جز آن چه ‌را که قبلاً برای خود ذخیره کرده است نخواهد یافت‎. 

و بالاخره در خطبه زینب (س)، داد و رحمت خواهی برای شهیدان است و لعنت و نفرین برای قاتلان، تحقیر یزید توبیخ اوست، و سخنان افتخارآمیز ‌برای شهدا و خاندان پیامبر (ص) و ذریه اوست‎.

اگر نگاهی دقیق و عمیق به خطابه‌های آن حضرت داشته باشیم ملاحظه می‌کنیم که جز قرآن و تفسیر آن چیز دیگری نیست و او با بیان آیات قرانی و ‌تاریخ اسلام، علم و درایت کم نظیر خود را به نمایش می گذارد‎. خطبه های آن بانوی بزرگوار جز در بیان مقام توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت نبود، او حتی فروع دین را در سخنان خویش جای داده بود، آیا از ‌دختر قهرمان علی (ع) و فرزند پیامبر (‎ص) جز این انتظاری می‌رفت؟‎!

پیامد خطابه‌های زینب (س)
از زینب (س) و از تلاش‌هایش بسیار سخن گفتیم، از سحر سخنش، از نفوذ کلامش، از مشی و روش او بسیار حرف زدیم و هم گفتیم که او در مسیر ‌انجام رسالت و در نشر رسالت خون و پیام چه دشواری‌هایی دید و چه سختی‌هایی را متحمل شده بود‎.
اما در این که حاصل این مبارزات چه بود و رسالت عاشورایی زینب (س) چه پیامدهایی داشت، مختصری عرضه می‌کنیم تا هدف بیان این خطابه‌ها روشن ‌شود‎.

1- ‎رسوایی یزید و همراهان و ملامت مردم‎
دشمن در تصمیم گیری برای قتل حسین (ع) و اسارت خاندانش تند به پیش رفت، آن ها فکر می کردند با کشتن او میدان خالی می شود و آن ها به هر گونه ای که بخواهند می توانند بروند و بچرند‎.

سخنرانی زینب کبری (س) و برملا کردن وضع و حال و جریان، مردم را به وضع خود و حکومت خود آشنا کرد. آتشی از خصومت و کینه در درون ‌شان به وجود آورد که حاصل آن ابراز نفرت علنی و آشکار به خاندان بنی امیه و لعن و تکفیر آنان و تبری از آنان بود‎.
مگر گریه ها و اشک های مردم در حین سخنرانی آن بانوی گرانقدر در کوفه برای دستگاه ارزان تمام شد. از هر کلمه آن صدها قامت رویی و هزاران ‌زبانه از شعله های خشم و انتقام و نفرت در آنان بر افروخت که بعدها آتش خرمن بنی امیه بود‎.

کار عمر سعد به جایی کشید که وقتی در کوچه راه می رفت کودکان کوفه او را به هم نشان ‌‎می دادند و می گفتند او قاتل حسین(ع) است‎. آنها خسر الدنیا و الآخرة شدند و آبرویی در میان مردم برای خود نگذاشتند‎.

2- ثبت تاریخ عاشورا‎
یکی از آثار بسیار مهم عقیله بنی هاشم در طول مدت اسارت، ثبت تاریخ عاشورا و ابدیت بخشیدن به مسئله نهضت حسینی است. او ضمن بیان ‌حوادث و وقایع در قالب سخنرانی ها، مرثیه خوانی ها، حادثه گویی ها، بحث ها و انتقادات، جریان کربلا را در تاریخ ثبت و آن را جاودانه کرد‎.

3- رساندن پیام شهیدان کربلا
خونی که در کربلا بر زمین ریخته شد، درخت اسلام را آبیاری کرد. در همه جا جوشید و در همه اماکن آن روز و روزگاران بعد قیام آفرید. زینب (س) به ‌عنوان پرچمداری پیام رسان، پیام آن خون را به گوش همه مردم رساند. انقلاب ها و نهضت های بعدی را جهت داد و به مردم فهماند که با چه کسانی ‌باید مبارزه کرد، دشمن بدبخت نمی دانست چه بذرهایی را آبیاری می کند و به گفته دختر علی (ع) ‎دارد پوست خود را می کند. دشمن خون در دل ‌شیعیان ریخت و به تعبیر زینب(س)، جگر رسول خدا(ص) را سوزاند، اما ناخودآگاه گور خود را کند و زمینه نابودی خود را فراهم کرد‎.

زینب (س) شرافت و تقوا، عفت و حیا، وفاداری به پیمان، راه و رسم حیات عقیدتی، شیوه با شرف زیستن، تاریخ اسلام، اندیشه حیات راستین و واقعی ‌زن و در یک کلمه دین را احیا کرد‎. زینب معجزه کرد، در انجام رسالتش همگام با حسین (ع) آمد تا بعد از او با خطبه ها و سخن های فصیح و گهربارش، پیام خون و شهادت را به ‌گوش ها برساند و قیام آفرینی کند‎.
https://avapress.net/vdcivzazwt1avv2.cbct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما