تاریخ انتشار :دوشنبه ۵ میزان ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۸
کد مطلب : 131184

افغانستان وسیاست مداران شگفت!

به بهانه ای مصاحبه کرزی با تلویزیون بی بی سی
افغانستان وسیاست مداران شگفت!

کشورما ،کشور شگفتی ها است. نه تنها جغرافیای ما شگفت انگیز است که آدم های کشور و از جمله سیاست مداران آن نیز مردان و زنان شگفت انگیز هستند.
در دنیای کنونی وقتی به سیاست مداران عالم نظر کنید ، دو طیف سیاست مداران را می توانید پیدا کنید، یکی آن دسته از سیاسیونی که طرز دید و تلقی سنتی از حکومت دارند، این طرز تلقی را از سنت های جامعه خود گرفته اند و حکومتی را بر اساس همان دید سامان بخشیده و بر آن پایه محکم مانده اند.
وقتی هم به تحلیل جهان سیاست می پردازند، ازهمین زاویه و دید می نگرند و رد و طرد حکومت و قدرت ها را نیز با همین محک و معیار انجام می دهند. به سخن دیگر معیار دفع و جذب مشخص دارند.
و کسانی دیگری هم هستند که با آموزه های دنیای جدید آگاهی و آشنایی دارند، از علوم سیاسی و فلسفه های سیاسی جدید آموخته اند، دنیا را ازاین دریچه می نگرند ، به حکومت نیز دید جدید و مدرن دارند و اگر نقدی هم بر حکومت ها و سیاست مداران سایر کشورها وارد می آورند با همین معیارها و ارزش ها به نقد می پردازند و به داوری می نشینند.
این گونه سیاست مداران همانند شهروندانی دارای شناسنامه و یا تذکره هستند، زادگاه فکری مشخصی دارند و هم چنان دارای تاریخ تولد مشخص می باشند و خاستگاه اندیشه های شان نیز مشخص است .
وقتی هم که از دنیا می روند، بر سر قبرشان می نویسند که فلانی فرزند فلانی با طرز و تلقی این چنینی از دنیا رفت . و کسانی هم که به تدوین زندگی نامه این جماعت می پردازند با کمترین ابهامی مواجه می شوند. این گونه آدم ها در زندگی بدون ابهام می زیند و بعد از مرگ نیز وضعیت مشخصی دارند.
اما در افغانستان این گونه نیست . آدم قوم گرای فاشیست مشربی که سالیان ممتدی با شعار دموکرواسی حکومت می کند بعد از گذشته سالها مردم متوجه می شوند که ریگی در کفش این آدم بوده است
در افغانستان کمتر سیاستمداری را می توان پیدا کرد که دنیای درون و برون شان یکی باشد ، صادقانه با مردم سخن گفته باشند ،جانب دموکراسی را گرفته باشند یا دیکتاتوری را، مدرنیته را پذیرفته باشد یا سنت را. باورمند به دین باشند و یا دین ناور باشد.
بسیار اتفاق افتاده است که سیاست مداری دین نا باوری گاه چنان از دین دفاع کرده که یک دیندار انگشت حیرت به دندان گزیده و از فرط تعجب فرو مانده که چرا این گونه شد، کسی که سالها به بی دینی و یا ناباوری معروف بود تغییر فاز داده به یکبارگی ۱۸۰ درجه تغییر یافته است.
از گذشته های دور که بگذریم، به سیاست مداران دهه های پسین کشور نظر کنیم همین شگفتی ها را به وضاحت تمام می توان یافت ، از جمله کرزی یکی از همین شگفتی ها است.
کرزی چون باورمندان به سنت های مذهبی ریش می گذارد ، در سخن رانی های خود خطبه می خواند، به مسلمان بودن خود گاهی هم افتخار می کند، سابقه طالبانی را در کار نامه سیاسی خود دارد. در دهه ی نود قرن گذشته وقتی طالبان پدر او را می کشند، او از طالبان رویگردان می شود، روابط دوستانه با امریکایی ها برقرار می کند و با واسطه های گوناگونی به امریکایی های نزدیک می شود، بار بار با وابستگان سازمان جاسوسی امریکا ملاقات می کند، تا بتواند کمک های امریکا را جذب کند و برای این که به دستگیری اسامه بن لادن کمک کرده باشد با احمدشاه مسعود شهید در یک جهت قرار می گیرد. او با نزدیک شدن با امریکایی ها از پاکستان اخراج می شود و در افغانستان علیه طالبان قرار می گیرد و با تمام توان با طالبان در می افتد.
او چون خود را فاقد وزن سیاسی می بیند زیر لوای ظاهر شان خود را پنهاو می کند ،بعد از سقوط حکومت طالبان ، او نقاب یک دموکرات را به چهره می زند و سخن از آزادی بیان و اندیشه می گوید و با هزار فریب و نیرنگ می کوشد تا توجه جهان را به خود معطوف دارد .
او به شدت طرفدار حضور غربی ها در افغانستان است و روابط نزدیک به امریکا را یک امتیاز بسیار نکو برای حکومت خود به حساب می آورد. سالهای اول ریاست جمهوری او دربست در خدمت اهداف امریکا قرار دارد هرحرکتی که انجام می دهد، می کوشد اول از همه امریکایی ها را  از خود راضی کند.
وابستگی او به امریکا چنان پر رنگ است که نام او به عنوان شاه شجاع دوم بر سرزبان ها می افتد.
اما؛قدرت گرفتن تدریجی طالبان در افغانستان و اشغال بخشی ازمناطق توسط این گروه از او یک چهره منفور و نا کارآمد ترسیم می کند. بی کفایتی او در حکومت داری و فساد گسترده ومهار ناپذیر در حکومت او ، انتقادهای تند مقام های اروپایی و امریکایی را بر می انگیزد، او به جای آن که به اصلاح ساختار فاسد حکومت خود بپردازد و فساد های لجام گسیخته را مهار کند به طالبان تمایل بیشتر پیدا می کند تا انتقادها را کتمان کرده باشد در موضع گیری های سیاسی زیر سایه ملی گرایی به طالبان چراغ سبز نشان دهد.
او طالبان را از زندان های قندهار ، کابل و برخی مناطق دیگر رها می سازد و غربی ها را مورد حمله های شدید لفظی قرار می دهد و مجالی فراهم می کند برای سوء استفاده طالبان و عملیات بیشتر ازسوی نیروهای این گروه.
کرزی، اسلام گرایی از نوع طالبانی را با قوم گرایی پشتونی در زیر نقاب دموکراسی پنهان می دارد. او گرچه از اسلام سخن می گوید اما به قومیت طالبان با عنایت بیشتر می نگرد.
عملکرد کرزی درسالهای پایانی حکومت او هیچ تردید باقی نمی گذارد که او یک قوم پرست طالب گرای دو آتشه است .و انتخابات ریاست جمهوری سال۲۰۱۴ را مهندسی می کند و جنجالی بزرگی به راه می اندازد و کشور را تا سرحد یک جنگ داخلی به پیش می برد . سالهای طولانی حکومت کرزی وقتی به انتها رسید که کسی نمی دانست که او به کدام یک از پارادایم های معرفتی باور دارد ، سنتی است یا مدرن،دموکرات است یا دیکتاتور؟
بعد از دوسال تشکیل حکومت وحدت ملی گویا کرزی بار دیگربه میدان آمده است و می خواهد اوضاع را آشفته کند. او با یک مصاحبه مشمئز کننده با تلویزون "بی بی سی" وضعیت شکننده کنونی ا می خواهد بار دیگر به آشوب تبدیل کند شاید ماهی مراد را از آب های گندیده اختلاف افگنی به دست آورد. او اشغال ولایات ازسوی طالبان را مشروع و موجه می داند موقف حکومت را با موقف طالبان یک سان می نگرد. او همان حق را به حکومت به عنوان مدافع از سرزمین و مردم افغانستان قایل است که همان حق را برای طالبان نیزقایل است.
این از شگفتی های این سرزمین و سیاست مداران آنست. تا وقتی که مبنای حکومت و سیاست بر قومیت باشد باید بیش ازاین منتظر این تناقض ها و شگفتی ها بود.

مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.net/vdcfcydyjw6dmya.igiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط